جلسه ششم از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی شهباز با استادی راهنما همسفر اعظم، نگهبانی همسفر زینت و دبیری همسفر اکرم با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» روز یکشنبه ۲ اذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد
خداوند را شکر میکنم که یکبار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم. از نگهبان جلسه، همسفر زینت، تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند و به دبیر جلسه هم خدا قوت میگویم.
اما در مورد دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری:
جهان هستی بر پایه آموزش و یادگیری بنا شده است. یک کودک از همان لحظه تولد در حال یاد گرفتن است؛ راه رفتن، صحبت کردن، رفتن به مدرسه، یاد گرفتن حروف الفبا و سپس ورود به مقاطع بعدی مثل راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه. انسان حتی بعد از مدرسه هم در زمینههای مختلف مثل زبان خارجی، خیاطی یا موسیقی نیازمند یادگیری و مربی است.
برای یادگیری سه شرط لازم است:
اول اینکه بدانیم نمیدانیم. اگر فکر کنیم همهچیز را میدانیم، هیچگاه چیزی یاد نخواهیم گرفت.
دوم اینکه باور داشته باشیم فردی هست که از ما بیشتر میداند.
سوم اینکه در برابر کسی که میداند، تسلیم باشیم؛ در برابر معلم یا راهنما.
من قبل از ورود به کنگره فکر میکردم همه چیز را میدانم، اما وقتی وارد کنگره شدم و با آموزشها آشنا شدم، جلسهبهجلسه یادگیری من بیشتر شد و علم درست زندگی کردن را آموختم. از ۱۴ وادی عبور کردم و از هر کدام چیزهای زیادی یاد گرفتم؛ از کتاب ۶۰ درجه، ۱۴ مقاله، جهانبینی ۱ و ۲، کتاب ادموند و هلیا، کتاب حالِ شما چطور است، سیدیهای آقای مهندس، دستور جلسات، حرمتها و پیامهای کنگره.
این یادگیری و حال خوب، نتیجه علم بهروز آقای مهندس است.
انسان باید همیشه در حال آموزش باشد، چون موجودی فراموشکار است. دستور جلسات هم به همین دلیل تکرار میشوند؛ مثل نماز که هر روز خوانده میشود تا ما فراموش نکنیم خداوند چه نعمتهایی به ما داده است.
اما بخش دوم دستور جلسه، معرکهگیری است که رابطه نزدیکی با یادگیری دارد.
معرکهگیری یعنی عوض کردن موضوع.
مثلاً پدری به پسرش میگوید: «چرا درس نمیخوانی؟»
پسر جواب میدهد: «تو چرا برای من موبایل نخریدی؟»
یا مردی به همسرش میگوید غذا شور است؛
خانم در جواب میگوید: «حالا انگار مادرت بهتر از من غذا میپزد!»
اینها نمونههای واضح معرکهگیری است.
در گذشته، معرکهگیری در میدانها بود؛ پهلوانی که با دندان ماشین بلند میکرد، مارگیری که مردم را جمع میکرد و بعد با یک کاسه پول جمع میکرد.
در کنگره هم قبلاً معرکهگیری زیاد بود. بعد از کارگاه، افراد جمع میشدند و یکی میگفت: «بیا ترکت بدهم!»
دیگری میگفت: «بیا برویم شمال تا ترکت بدهم!»
یا کسی میگفت: «عرق بخور ترک کن!» و گالن عرق پشت ماشین داشتن و یواش یواش میخوردند.
این هابود که تصمیم گرفتم این بساط را جمع کنم که به فکر لژیون افتادیم و امتحان راهنمایی گذاشتیم
گاهی برای برخی موضوعات باید یک ماه یا حتی یک سال فکر کنیم تا به نتیجه برسیم.
آنها در جهت شر معرکهگیری میکردند، اما ما در جهت خیر معرکهگیری میکنیم.
کسی که راهنما میشود باید از نظر اخلاقی و رفتاری قابل تأیید باشد
هرچه انسان بیشتر یاد بگیرد، کمتر معرکهگیری میکندالبته در راه صراط مستقیم
مسافر حدود ده تا یازده ماه سفر میکند؛ هرچه راهنما میگوید انجام میدهد، فرمانبرداری میکند، یاد میگیرد و در نهایت به درمان میرسد..jpg)
پیمان وادی هشتم
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر الهه
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون اول)
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینت رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهباز
- تعداد بازدید از این مطلب :
277