دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری؛ شاید برای تازهواردین کمی مبهم و عجیب باشد. یادگیری؛ یعنی بتوانیم ۳ مؤلفه مثلث دانایی که شامل: تفکر، تجربه و آموزش است را به تعادل برسانیم. در کنگره۶۰ مفهوم واژه یادگیری به مسئله آموزش و دانایی برمیگردد. در واقع زندگی خود، به نوعی یادگیری است و همه ما در حال یادگیری هستیم. به طور کلی یادگیری هم به معنای کسب دانش است و هم به معنای ایجاد تغییر در رفتار و عواطف با استفاده از دانش کسب شده؛ بنابراین برای همگان از تازهواردین گرفته تا مسافرین سفر اول و دوم تا راهنما، مرزبان، ایجنت، اسیستانت، دیدهبان و ... حیطه یادگیری بسیار گسترده است. آموزش بدون یادگیری توانایی تفکر را از انسان سلب میکند.
در کنگره۶۰ اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر صراط مستقیم دور شده و به مسائل منفی و حاشیهای وارد میشود. آن هم حاشیههایی منطبق بر ضد ارزشها که در رأس آنها میتوان به معرکهگیری اشاره کرد. عناصر زیادی وجود دارند که فرد را وارد حیطه معرکهگیری میکنند و باعث توقف رشد و آگاهی او میشوند. معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسانها برمیگردد. زمانیکه انسان اشتباهات خود را نمیپذیرد و فقط دیگران را مقصر میداند به جای آموزش و دریافت انرژی مثبت وارد حیطه معرکهگیری میشود. با ورود به معرکهگیری فرد از مرکز آموزش دور شده، به حاشیه رفته و از کنگره به بیرون پرتاب میشود. در واقع معرکهگیری به این معنی است که فرد بساطی را پهن میکند و تعدادی از افراد را گرد خود جمع کرده و معرکه میگیرد و در پی آن فرد دچار ترس و کینه میشود و تمرکز، نیرو و انرژی فرد معرکهگیر خراب شده و از همه طلبکار است.
زمانیکه انسان شهامت پذیرش موضوعی را ندارد به جای عذرخواهی و سکوت شروع به معرکه گرفتن میکند. گاهی اوقات خود ما با نپذیرفتن و عذرخواهی نکردن قضیه را تبدیل به پیچیدهترین موضوع میکنیم و رنج بیهوده میبریم. در سیدی عناصر معرکهگیری آموختیم؛ وقتی انسان در موضوعی از دیگران عقب میافتد کمکم خودش را از بقیه جدا میکند، ابتدا پچپچ کردنها شروع میشود؛ بعد یکییکی با افرادی که مساعد هستند شروع به صحبت کردن میکند، در مرحله بعدی تلفن زدن شروع شده و در تمام مسائل صورت حق به جانب به خود میگیرد و خود را قربانی و مظلوم جلوه میدهد که هم خود و هم دیگران را به مسلخ میبرد. زمانیکه انسان جایگاه خودش را بالاتر از آن چیزی که هست تصور کند با منیت وارد میدان معرکه میشود و اینگونه توانایی و استعداد انسان علیه او حرکت کرده و او را در مسیری اشتباه قرار میدهد.
ترس و منیت ۲ عامل مهم در معرکهگیری هستند و ترسی که باعث معرکهگیری میشود از نوع ترس بازدارنده است. ترس تفکر را میخورد و مانع از یادگیری و در نتیجه رسیدن به دانایی میشود. مانند زمانیکه فرد از ترس شکست خوردن میخواهد با معرکهگیری تقصیر را گردن دیگران بیندازد. منیت نیز با خود تنفر، حسادت، کینه و خشم را به همراه دارد و با پوششی که بر تفکر انسان میکشد مانع یادگیری فرد میشود؛ زیرا در این حالت فرد تصور میکند که همه چیز را میداند و از دیگران بالاتر است؛ اگر افراد در کنگره به جای بازیگر بودن، تماشاچی باشند کمکم خدمت نمیگیرند و مشارکت هم نمیکنند. این دسته افراد بعد از مدتی خسته میشوند و بعد از مدتی شروع به نق زدن کرده، وارد حاشیه شده و از همه چیز ایراد میگیرند؛ البته خود نیز نمیدانند که چرا خسته شدهاند؛ اگر در شعبهای تنها یک نفر چنین حس آلودهای داشته باشد و فقط بدیها را ببییند و به دنبال معرکهگیری برود همان یک نفر میتواند تمام شعبه را بهم بریزد.
اغلب ما به دلیل اینکه از تمام مسائل آگاهی نداریم مدام تلاشی را که خودمان انجام میدهیم با تلاش دیگران مقایسه میکنیم؛ اگر در این میان نتیجه بدتری به دست بیاوریم آنگاه دچار حسادت و قیاس میشویم. مثلاً اگر خوب سفر نکردیم یا خدمتی که دوست داشتیم انجام دهیم به ما نرسید و به فرد دیگری رسید خود را قیاس کرده و به حاشیه میرویم. یا زمانیکه احساس میکنیم در برخورد با ما به عدالت برخورد نشده وارد فاز معرکهگیری میشویم و حاشیه درست میکنیم. در واقع قیاس عاملی برای ورود به دروازه حاشیه و معرکهگیری است. هیچ کس از بیرون نمیتواند به ما آسیب برساند. تنها کسی که به ما آسیب میرساند و میتواند جایگاه ما را متزلزل کرده و باعث سقوط ما گردد خود ما هستیم. به همین دلیل در ابتدا شروع تمام جلسات کنگره۶۰ نگهبان میخواند که برای رهایی از دست بزرگترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است ۱۴ ثانیه سکوت نماییم و به خدا پناه ببریم.
رابطهای که بین یادگیری و معرکهگیری میتوان برقرار کرد این است که هر زمان از آموزش و خدمت فاصله بگیریم به سمت مسائل حاشیهای از جمله معرکهگیری کشیده میشویم. ذهن و تفکرات ما یا جای یادگیری، آموزش و خدمت کردن است یا جای معرکهگیری، نق زدن و به حاشیه رفتن که تجلی نادانی است. کسی که در کنگره معرکهگیر است به دلیل دور شدن از یادگیری و آموزش، بیشتر از اینکه مشغول کار خود باشد تمام حواس و دوربین او روی دیگران متمرکز است؛ بنابراین انرژی خود را از دست میدهد و برای بدست آوردن انرژی باید از انرژی دیگران استفاده کند. در نتیجه به خاطر یک موضوع خاص یا برخورد یک نفر، طبق قانون جذب و تشکیل ساختار، عدهای را دور خود جمع میکند و شروع به صحبت پیرامون آن موضوع یا شخص و غیبت کردن مینماید و طبق اصول جهانبینی ذرهبین ذهن را فعال میکند و دیگران هم با صحبت در خصوص آن، انرژی خود را به حساب او میریزند.
ما در کنگره باید مواظب این افراد باشیم که انرژی ما را به سرقت نبرند؛ زیرا این افراد جزء نیروهای منفی هستند و باید بدانیم که کار نیروی منفی یا مخرب، خراب کردن و آلوده کردن حس انسان است. بهتر است؛ وقتی موضوعی در صور آشکار و پنهان ما تبدیل به حاشیه و معرکهگیری میشود در ابتدا آنرا رها کنیم تا بعد از مدتی بهتر بتوانیم در مورد آن تصمیم بگیریم؛ وقتی موضوعی را رها و پیرامون آن صحبت نمیکنیم کمکم ذهن ما آرام میشود؛ زیرا با ذهن آرام انسان بهتر تصمیم گرفته و در نتيجه مثلت دانایی بهتر کار خواهد کرد. معرکهگیری، نق زدن همیشگی، ايراد گرفتن از خدمت دیگران در کنگره و در کل ايراد گرفتن از تمام اصول و اساس کنگره۶۰ از خصوصیات بارز کسانی است که آموزش نمیگیرند و خدمت نمیکنند و دانسته یا ندانسته وارد معرکهگیری میشوند.
نویسنده: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
32