در وادی دهم، این حقیقتِ ظریف و نجاتبخش آشکار میشود که «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است». این اصل، تنها یک جمله نیست؛ یک انقلاب ذهنی است. انسان نه موجودی سنگی و تثبیتشده، بلکه رودخانهایست که از لحظهای به لحظهٔ دیگر تغییر میکند. گذشته، گرچه بر ما عبور کرده، اما ما را تعیین نکرده است. این نگاه، بهویژه برای انسانی که به ورطهٔ اعتیاد فرو رفته، حکم نوری در دل تاریکی دارد؛ نوری که میگوید: تو همان چیزی نیستی که بودی؛ تو همان چیزی هستی که در مسیرش قدم میگذاری.
در روانشناسی اعتیاد، یکی از عمیقترین زخمها، هویت مصرفکننده است. فرد سالها با برچسبهایی زندگی میکند که جامعه، خانواده و حتی خودش بر او زدهاند: «خراب»، «بیاراده»، «دائمالخمر»، «مصرفکننده». این صفات، اگرچه بر رفتار گذشته استوارند، اما حقیقت وجودی انسان را بیان نمیکنند. کنگره ۶۰ با بهرهگیری از همین اصل وادی دهم، به انسان نشان میدهد که هویت، یک فرایند جاری است؛ انسان میتواند دوباره تعریف شود، دوباره ساخته شود و دوباره برخیزد.
وقتی مسافر وارد کنگره میشود، شاید باور نکند که تغییر ممکن است. اما ساختار آموزشی DST و جهانبینی، آهسته آهسته نشان میدهد که آن صفاتِ گذشته—ترس، خشم، تخریب، وابستگی—حقیقت نهایی او نیستند. آنها فقط نتایج یک شرایط زیستی و روانی بودهاند، نه ماهیت انسان. درست مانند رودی که لحظهای گلآلود میشود اما ذاتش گل نیست.
اینجا فلسفه و روانشناسی دست هم میدهند. علوم شناختی میگویند مغز انسان قابلیت بازسیمکشی دارد؛ نورونها با تکرار رفتار سالم، مسیرهای جدید میسازند. انسان واقعاً میتواند «کس دیگری» شود. همین است که وادی دهم را از یک شعار به یک واقعیت علمی تبدیل میکند. گذشته صفت ما نیست؛ تنها تجربهایست که میتواند فهم امروزمان را غنیتر کند.
کنگره ۶۰ با این نگرش، مسافر را دعوت میکند که در اکنون زندگی کند؛ اکنونِ تمرین، اکنونِ آموزش، اکنونِ نوشتن سیدی، اکنونِ حرکت آرام و پیوسته. وقتی انسان در اکنون میایستد، دستش از گذشته کوتاه میشود و چشمش به آینده گشوده. همین اکنون است که قدرت ساختن دارد.
در این مسیر، مسافر درمییابد که اعتیاد «صفت» نیست؛ اتفاق است. و هر اتفاقی که از مسیر دانایی عبور کند، تبدیل به ابزار رشد میشود. آنگاه انسان از همان تاریکی که روزی اسیرش بود، نردبانی برای صعود میسازد.
وادی دهم ندا میدهد: تو هنوز تعریف نشدهای. تو جاریای. اگر امروز قدم به سوی نور بگذاری، دیگر هیچکس نمیتواند تو را با دیروزت تعریف کند.
نگارش : مسافر رامین (لژیون یکم راهنما آقای جواد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
324