English Version
This Site Is Available In English

آموختن یعنی دانستن تفاوت تخریب و سازندگی

آموختن یعنی دانستن تفاوت تخریب و سازندگی

جلسه دوم از دور شانزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، شعبه دنا؛ با استادی راهنما مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر اکبر با دستور جلسه:«رابطه‌ی یادگیری و معرکه‌گیری» روز یکشنبه ۰۲ آذرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر. خداوند بزرگ را سپاسگزارم که امروز توفیق حضور در جلسه و بهره‌مندی از آموزش را نصیب ما کرد. از لژیون مرزبانی، ایجنت محترم، نگهبان و دبیر گرامی تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم تا بتوانم آموزش ببینم و تجربه بیاموزم.

دستور جلسه امروز درباره‌ «رابطه‌ی یادگیری و معرکه‌گیری» است. همان‌گونه که جناب مهندس در جلسات عنوان می‌کنند، تمام جملات، نقطه‌گذاری‌ها و نشانه‌ها برای هر فرد، چه در سفر اول و چه در سفر دوم، معنا و جایگاه خاصی دارد. کافی است هر فرد در موقعیت و جایگاه خود قرار گیرد تا بتواند آموزش لازم را دریافت کند.

موضوع «رابطه‌ی یادگیری و معرکه‌گیری» دو مقوله‌ی مکمل و مؤثرند. افراد بسیاری هستند که دانایی دارند، اما تا زمانی که دانایی آنان به دانایی مؤثر تبدیل نشود، تأثیر واقعی نخواهد داشت. پیش از آنکه مصرف‌کننده شویم و قبل از ورود به کنگره، غالباً تصور ما این بود که دیگران مقصرند؛ مثلاً من زمانی گمان می‌کردم شخصی که نخستین‌بار مواد یا بست را در اختیارم قرار داد، باعث اعتیاد من شد. حتی اطرافیانم نیز چنین می‌اندیشیدند؛ مادرم ـ که رحمت خدا بر او باد ـ معتقد بود اگر با آن شخص رفت‌وآمد نداشته بودیم، هرگز اعتیاد شکل نمی‌گرفت. اما حقیقت این است که مقصر کسی نیست؛ بلکه نبودِ دانش و آگاهی سبب این گزینش‌هاست.

آموختن یعنی دانستن تفاوت تخریب و سازندگی؛ یعنی تشخیص اینکه آنچه مصرف می‌کنیم انرژی مثبت می‌آورد یا نیروی منفی؟ اگر انسان دانش و آگاهی داشته باشد، هرگز دیگران را مقصر نمی‌داند و در دام معرکه‌گیری نمی‌افتد. همان‌گونه که جناب مهندس در سی‌دی‌ها می‌فرمایند: اگر لیوانی وسط سالن قرار دارد و احتمال دارد پای کسی به آن برخورد کند و بشکند یا آسیب بزند، معرکه‌گیری نکنید؛ کافی است خم شوید و آن را بردارید و در جای خود بگذارید.

اگر انسان آگاه باشد و مسئولیت عمل را بپذیرد، از بروز آسیب برای خود و خانواده پیشگیری می‌کند. دانایی سبب می‌شود که هر فرد بداند در هر موقعیت باید چه رفتاری انجام دهد.

جناب مهندس همواره تأکید دارند که دانایی زمانی ارزشمند است که با عمل همراه باشد. اگر آموزش‌ها تنها در حد گفتار بمانند و به رفتار و عمل نرسند، هیچ اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد. هدف از این دستور جلسات آن است که هر کس در هر مرحله از سفر چه اول و چه دوم، بتواند آگاهی خود را به عمل تبدیل کند و در زندگی پیاده سازد تا مسیرش به سوی خوشبختی، آرامش و دانایی واقعی باشد.

ایشان در جایی دیگر فرموده‌اند که کتاب زندگی، بیش از هزار برگ دارد؛ از آغاز تولد تا پایان عمر ـ که ان‌شاءالله برای همه عمر طولانی و پر برکت باشد. هر زمان در خانواده، اجتماع یا محیط کار با مشکلی روبه‌رو می‌شویم، اگر آگاهی داشته باشیم، نیازی به معرکه‌گیری نیست؛ می‌توانیم مسئله را با آرامش حل کنیم. انسان آگاه هرگز در این چرخه معرکه‌گیری گرفتار نمی‌شود.

آقای مهندس مطالب را با تشریح مثال‌ها و مثلث‌ها برای ما روشن می‌سازند؛ از جمله مثلث «دانایی، دانایی مؤثر و عمل». بارها گفته‌ام که کنگره همانند سالنی است که انواع فلزات در آن وجود دارد؛ از آهن قراضه تا طلا و نقره و فیروزه. هر کس به اندازه‌ی ظرفیت و هدف خود از این سالن بهره‌مند می‌شود. کسی ممکن است تنها درمان جسمی را بخواهد و پس از ده یا یازده ماه، به همان اندازه برسد و برود؛ اما فردی دیگر ممکن است سال‌ها در کنگره آموزش ببیند و هنوز در مسیر رشد و تکامل باشد. کنگره فرصتی برای تغییر و شکوفایی است؛ جایی که ورود به آن با اعتیاد آغاز می‌شود، اما به معرفت، دانایی و زندگی آگاهانه ختم می‌گردد.

جناب مهندس در سی‌دی مربوط به «شتر» با استناد به آیات قرآن نکته‌ای زیبا بیان می‌کنند: شتر سه پلک دارد؛ یکی در حالت عادی، دیگری برای طوفان شن، و سومی برای محافظت از چشم در دمای بالای ۴۸ درجه تا چربی چشم از بین نرود. این مثال نشان می‌دهد که خداوند برای هر مخلوقی تدبیر دقیق دارد؛ از کوچک‌ترین موجود در بیابان تا بزرگ‌ترین حیوانات و نباتات. پس جهان ما، مدرسه‌ی بزرگی برای آموزش است.

منِ انسان، هنگامی که در این مکتب قرار گرفته‌ام، باید منیت را کنار بگذارم و با شرایط کنگره هماهنگ شوم. چه سه ساعت، چه پنج ساعت در جلسه باشیم، برنامه برگزار می‌شود؛ اما ارزش حضور آنجاست که اگر زمانی می‌گذاریم، برداشتی نیز داشته باشیم. وقت طلاست و نباید بی‌ثمر سپری شود.

کنگره، با تفسیرهای روان و آموزه‌های برگرفته از قرآن، مسیر روشنی را پیش روی ما قرار داده است. باید بکوشیم در جایگاه‌هایی که قرار گرفته‌ایم، خود را با این مسیر هماهنگ کنیم و جاری شویم در زندگی و هستی. کنگره همچون زمین در گردش است؛ چه من در آن باشم یا نباشم، به حرکت خود ادامه می‌دهد. اکنون پس از بیست‌و‌هشت سال فعالیت، ثمره‌ی آن بیش از نود‌هزار نفر رهایی‌یافته است. من نیز باید خود را با این سیستم همگام سازم.

کلام آخر آنکه، در رابطه‌ی یادگیری و معرکه‌گیری، انسان اغلب خطای خود را نمی‌بیند بلکه خطای دیگران را مشاهده می‌کند. من ممکن است اشتباه داشته باشم، اما چشم خودم قادر به دیدن آن نیست. در کنگره، راهنما همان چراغی است که مسیر را برای ما روشن می‌سازد. شاید تحصیلاتش در حد ابتدایی باشد، اما دانایی و تجربه‌اش از هر مدرک دانشگاهی ارزشمندتر است؛ زیرا علم بیرون از کنگره برای جهان مادی است، در حالی‌که علم کنگره برای جان و زندگی است.

جناب مهندس مثالی زیبا می‌زنند: وقتی به حمام می‌رویم، لباس‌هایمان را بیرون می‌آوریم و با یک لنگ وارد می‌شویم. در مورد کنگره نیز همین‌گونه است؛ زمانی که وارد می‌شویم باید تمام منیت‌ها، جایگاه‌های اجتماعی و مادی را بیرون بگذاریم تا هم‌دل و هم‌رنگ دیگران شویم و از آموزش حقیقی بهره‌مند گردیم.اینجا که وارد شده‌ایم، باید هماهنگ و هم‌سو با یکدیگر باشیم و گوش به فرمان راهنما بمانیم؛ در غیر این صورت، نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. آقای مهندس می‌فرمایند اگر شخص، راهنمای خود را باور نداشته باشد، هیچ درمانی صورت نمی‌پذیرد. راهنما تمامی آزمون‌های لازم را گذرانده و به مرحله‌ای رسیده است که اجازه دریافت شال و تشکیل لژیون را به او داده‌اند.

پس اگر خواهان آرامش و حال خوش در زندگی خود هستیم، باید گوش به فرمان راهنما باشیم. در اینجا نه راهنما و نه خدمتگزاران هیچ حقوق یا درآمدی دریافت نمی‌کنند؛ همه با عشق و برای خدمت وقت می‌گذارند تا دیگران نیز همچون آنان به آرامش و درمان برسند. تنها چیزی که لازم است، اطاعت از راهنماست تا بتوانیم از این مسیر بیشترین بهره را ببریم.

دو هفته پیش، جلسه لژیون سردار برگزار شد. ما اعضای لژیون سردار باید فراموش نکنیم که اگر امروز در کنگره ۶۰ به حال خوش و آرامش رسیده‌ایم، زمانی که قانون یازدهم اجرا می‌شود یا جلسات لژیون سردار برگزار می‌گردد، باید گذشته خود را به یاد بیاوریم—چه شرایطی داشتیم شش ماه، شش سال یا ده سال پیش و اکنون در چه وضعیتی هستیم. هر فرد باید شرایط دوران درمان خود را در نظر بگیرد؛ از ماه‌های ابتدایی تا سال‌های پس از رهایی، تا ارزش مسیر طی‌شده را احساس کند.

آقای مهندس می‌فرمایند که از فروتن ترین انسان‌ها، استوارترین انسان‌ها پدید آمده‌اند. بنابراین نباید فراموش کنیم که از کجا شروع کرده‌ایم و به کجا رسیده‌ایم. هر جایگاهی که در کنگره برای سفر اولی یا سفر دومی تعریف شده، باید مورد استفاده قرار گیرد؛ چون به تنهایی و با نظاره‌کردن دیگران نمی‌توان پیشرفت کرد. نباید فقط روی صندلی بنشینیم و ببینیم که فردی مبلغی در سبد قانون یازدهم می‌اندازد یا دیگری در لژیون سردار حمایت می‌کند؛ بلکه باید خود نیز در این حرکت سهیم باشیم. آقای مهندس تأکید دارند که رشد و احیا در کنگره با پیوند محبت میان افراد تحقق می‌یابد. اگر در مسیر زندگی چاله یا مانعی وجود داشته باشد، با ریختن دو فرغون شن آن را می‌توان پر کرد. به همین ترتیب، ساختن و گسترش کنگره—ایجاد دانشگاه، تأسیس شعب در شهرهایی چون شهرضا، بروجن، سمیرم یا آباده—نیازی به تخریب کوه‌ها ندارد؛ بلکه همین مشارکت‌های کوچک، مانند پنجاه یا صد تومان از هر فرد یا مبلغی در سبد قانون یازدهم، می‌تواند آن دره‌های خالی را پر کند. شاید این کمک‌ها هزینه‌های جاری را به سختی تأمین کنند، اما اگر می‌خواهیم برای آیندگان صندلی و جایگاه فراهم کنیم، باید از خود حرکت نشان دهیم و حسابگرانه ببینیم کنگره چه برکاتی در زندگی‌مان ایجاد کرده است. در پایان، از اینکه به سخنانم توجه کردید سپاسگزارم.

تایپ: مسافر مرتضی لژیون دوم، مسافر مهدی لژیون دوم، مسافر اسماعیل لژیون دهم، مسافر مهرداد لژیون هفتم 

ویرایش و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .