ششمین جلسه از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی تربت حیدریه در روزهای یکشنبه با استادی مسافر محمد و نگهبانی مسافر مسلم و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه "رابطه یاد گیری و معرکه گیری" در تاریخ 2 آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر.
تشکر میکنم از نگهبان جلسه و همه عزیزانی که فرصت خدمت در این جایگاه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در زندگیام پیش از این جایی برای یادگیری وجود نداشت، چون همیشه در این فکر بودم که من از همه بیشتر میدانم و کسی نیست که از من بیشتر بداند. زندگیام بیشتر با نگرفتن و نیاموختن شکل گرفته بود. درتمام مراحل زندگیام قبل از کنگره به دنبال معرکهگیری بودم و همیشه دنبال مقصر میگشتم.
قبل از کنگره آدم دیگری بودم. نزدیک به هفت سال در یک NJO دیگری بودم و دنبال یادگیری نبودم، بلکه دنبال تأیید دیگران بودم که چقدر خوب رفتار کردی و... به جای پیشرفت روزبهروز به مشکلاتم اضافه میکرد.
از زمانی که وارد کنگره شدم متوجه شدم به جای معرکه گرفتن، نیاز به آموزش دارم. ما باید از تجربههایمان استفاده کنیم تا در زندگی بهتر عمل کنیم و موفقتر باشیم.
در سفر اولم، هنوز دنبال آن معرکهگیری قدیم بودم، چون از NJO دیگری آمده بودم طرز فکر مناسبی نداشتم و با کمک راهنما طرز فکرم شفافتر شد. فهمیدم مسیر افکارم کمبودهایی دارد و چیزهایی در ذهنم مانده که باید حل شود.
دنبال این بودم که تقصیر را گردن دیگران بیندازم. زمانی که شش ماه سفر بودم تلنگری توسط راهنما به من زده شد و چون دنبال همین معرکهگیری بودم، هیچوقت به حرف راهنما گوش نمیکردم. من میخواستم همیشه از تجربیات خودم استفاده کنم اما قدرت انجام این کار را نداشتم.

مجبور شدم یک راهنما دیگر را انتخاب کنم آنجا فهمیدم که باید آموزش و تجربه بگیرم و سپس به دیگران خدمت کنم. پس باید یافتههایمان را اجرا کنیم چرا که فقط یاد گرفتن مهم نیست عمل کردن هم خیلی مهم است.
حالا به این نتیجه رسیدهام که باید برای زندگیام، برای هدفم و برای هر چه دارم سپاسگزار باشم. هم از تجربه خودم استفاده کنم و هم دنبال این باشم که چیزهای جدیدی یاد بگیرم. خیلی خوشحالم که به لطف خداوند و یکی از دوستانم با کنگره آشنا شدم. من زندگی پرزرق و برقی داشتم و منیتی که در من وجود داشت باعث معرکه گرفتن من میشد.
من فکر میکردم از بقیه بالاترم و به واسطه درآمدی که داشتم هیچ وقت خماری نمیکشیدم ولی منیّتم مرا به زمین زد. شاید لازم بود آن زمینخوردنها را تجربه میکردم که الان کنار شما باشم و هر روز ذره ذره آموزش ببینم و تکرار کنم.
قبلاً فکر میکردم از همه بهترم اما از روزی که وارد کنگره شدم هر کسی که پیشنهادی برای بهتر عمل کردن و پیشرفت، به من میدهد استقبال میکنم. این دیدگاه را قبلاً نداشتم و قبلاً فکر میکردم هیچکس به جز خودم چیزی بلد نیست. این آموزش های کنگره است که دارد روی من تأثیر میگذارد.
من کسی بودم که حرف هیچ کس را نمیپذیرفت، یک آدم مغرور و پر از منیّت که حرف کسی را گوش نمیدهد و همیشه خودش را بالاتر میبیند. جناب مهندس آموزشهای کنگره را به من آموخت، حالا متوجه تغییر در رفتارم، مخصوصا در سفر دوم میشوم.
من در سفر اول سی دی نوشتن برایم سخت بود و آن را دستکم میگرفتم ولی از زمانی که به اهمیت آن پی بردم متوجه شدم که سی دی ها چقدر در مواجهه با مشکلات و مسائل روزمره، راهکار نشانم میدهند.
قبلاً فکر میکردم همهچیز را بلدم، اما بیشتر از آن که بیاموزم معرکه گیر بودم و وقتی مسئلهای پیش میآمد، سعی میکردم صورت مسئله را پاک کنم. اما حالا سعی میکنم در راستای حل آن حرکت کنم تجربه و آموزش بگیرم و تفکر کنم نسبت به خواستهام و سپس انجام دهم وهیچوقت ناامید نشوم.
حالا اگر مشکلی پیش بیاید، به موقع به آن رسیدگی میکنم. مهندس میفرماید: پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست این را سرلوحه خودم قرار بدهم. هر روز یک اخلاق های بد و ضد ارزش را با آموزش گرفتن کنار بگذارم. ممنونم که با سکوت خود به سخنان من گوش کردید.
عکاس: مسافر مسعود
تایپ: مسافر رامین
ویراستار: مسافر مهدی
ارسال خبر: مسافر حبیب
مرزبان کشیک: مسافر خیر الله
- تعداد بازدید از این مطلب :
93