اولین جلسه از دوره دوم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی هشتگرد کرج با استادی راهنمای تازه واردین مسافر مختار ،نگهبانی موقت مسافر مهدی و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکه گیری یکشنبه 2 آذر ماه 1404 ساعت 17 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد :
خدا را شکر که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم، از گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر می کنم و خدا قوت می گویم به تمام عزیزان خدمتگزار نمایندگی هشتگرد، دستور جلسه این هفته رابطه یادگیری و معرکه گیری من در این یک مورد دستور جلسه با خلق و خویم سازگار نیست و اصطلاحا می گویند به من نمی خورد ولی باید در خصوص این دستور جلسه با شما مشارکت نمایم به نظر بنده هر چیزی ابتدا از ذهن شروع می شود.
من از زمانی که رها شدم به نشستن در جایگاه استادی جلسات آموزشی کنگره60 علاقه داشتم ولی جالب اینجاست که تاکنون بصورت پیش بینی نشده استادی جلسه قسمت اینجانب گردیده موضوع این دستور جلسه هم برای بنده اینچنین است. نق زدن، قر زدن، وارد حاشیه شدن اینها همگی به نوعی شروع معرکه گیری می باشد که آن هم از ذهن ما می آید مثلاً که ، چرا من باید سی دی بنویسم؟ همین چرا، چرا، چرا جوری می شود که از ذهنم بر روی زبانم می آید.
بعد از این مرحله شروع میکنم از دیر آمدن در سر لژیون بعد از استاد و در این راه یکسری نیروهای بازدارنده نیز من را یاری می نمایند و این موضوع باعث می گردد که آهسته آهسته من وارد حاشیه می شوم، یعنی کلاً فضای مثبت و آموزش دهنده کنگره60را از دست می دهم و به جای یادگیری کم کم وارد معرکه گیری خواهم شد دقیقاً مانند نیروی گریز از مرکز یک گردباد است که اجزای ناهمگون خود را به بیرون از خود پرتاپ می نماید.
من با معرکه گیری سوار موجی می شوم که به خودم آمده می بینم که بر فرض مثال لژیونم را عوض نمودم اینجاست که تازه متوجه میشوم در این لژیون جدید هم اگر یادگیری و نظم نداشته باشم با معرکه گیری خودم به حاشیه خواهم رفت اگر متوجه شوم می فهمم اتفاقاتی که برایم می افتد از عدم یادگیری و درون خودم است نه از بقیه و شرایط اطرافم در نتیجه نیروهای بازدارنده یا من را بر زمین می زنند یا مجبور میشوم بروم.
بعد از شش ماه اگر شانس بیاورم با حال خراب تر مجدد بر روی صندلی تازه واردین بنشینم من ضربه اولی که خورده ام از جهل و نادانی خودم بوده است منیت نیز با توجه به اینکه از اضلاع اصلی مثلث جهالت است در بنده باعث ایجاد معرکه گیری می گردد و وقتی می آید دیگر نمی گذارد تا آموزش بگیرم و اگر آموزش نگیری مساوی است با معرکه گیری به نظر من مسافران به دو دسته تقسیم می شوند دسته ای میشوند بازیگر و دسته دیگر تماشاگر بودن را انتخاب می کنند.
ای کاش همه سفر اولی ها بازیگر شوند چون اگر کسی به سمت تماشاگر شدن برود باعث می شود غرور و منیت از شما دور نشود و این موضوع باعث تکراری شدن کنگره60 برای فرد می شود و دیگر حس و حال قبلی را به رهجو نخواهد داد اینجاست که مجدد نیروی گریز از مرکز باعث در حاشیه رفتن من می شود در حالی که افراد بازیگر با تغییر نقش منبع انرژی دریافت نموده و این موضوع باعث رشد کردن فرد و رسیدن به حال خوش تر می گردد.
دانش و تجربه و مرتبه خود را جهش می دهد اگر از همان ابتدا به گفته های راهنمای تازه واردین خود گوش دهیم ناخودآگاه از معرکه گیری دور خواهیم شد و به یادگیری نزدیک خواهیم شد در نهایت باید توجه داشته باشیم بین یادگیری و معرکه گیری ارتباط معکوس وجود دارد من به سمت یادگیری بروم از معرکه گیری دور خواهم شد و برعکس اگر به سمت معرکه گیری بروم دیگر چیزی یاد نخواهم گرفت و بدانیم که حال خوش با یادگیری و آموزش به ما رسد .از اینکه به صحبت های من توجه نمودید سپاسگذارم.
تایپ:مسافرعلی لژیون سوم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
735