English Version
This Site Is Available In English

یادگیری در کنگره 60؛اولین گام برای رهایی

یادگیری در کنگره 60؛اولین گام برای رهایی

جلسه یازدهم از دوره چهارم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی سنایی نیشابور، با استادی مسافر حسین اصغر، نگهبانی مسافر کاظم ، و دبیری مسافر مجید  با دستور جلسه «رابطه ی یادگیری و معرکه گیری» در روز یکشنبه ،2آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
 

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، حسین‌ اصغر هستم مسافر. جا دارد ابتدا از خداوند و از خودم تشکر کنم که به من لیاقت داد تا یک‌ بار دیگر این جایگاه را تجربه کنم و به این حال خوش برسم. همچنین از استاد عزیزم آقای زرگرانی که اجازه دادند این جایگاه را تجربه کنم و بتوانم خدمت کنم، سپاسگزارم.
در مورد دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری»، یک نکته کلیدی وجود دارد. وقتی وارد کنگره شدم و از خودم مثال می‌زنم در ابتدا فکر نمی‌کردم نیازی به قطع مصرف داشته باشم و فقط دنبال راهی بودم که به‌اصطلاح، خانواده کمتر به من گیر بدهند. هر وقت صحبت از حضور در جلسه می‌شد، معرکه‌گیری می‌کردم: «الان لازم ندارم، چرا سخت می‌گیرید؟» و به هر طریقی از زیر مسئولیت فرار می‌کردم. اطرافیان هم می‌دانستند جریان چیست، اما من قبول نمی‌کردم. مواد کاری با انسان می‌کند که حتی دردهایش را هم حس نمی‌کند. بارها به من می‌گفتند «یک ذره غیرت می‌خواهد»، و من با خودم می‌گفتم مگر شما کشیدید که بفهمید؟ زور مواد طوری است که هیچ‌چیز در برابرش تاب نمی‌آورد.ده ماه سفر کردم و حتی گل رهایی هم از آقای مهندس گرفتم، اما چون در سفر اول دائم حاشیه داشتم و معرکه‌گیری می‌کردم، به حال خوش نرسیدم. وقتی برگشتم نتوانستم در رهایی بمانم، چون آموزش‌هایی را که باید می‌گرفتم نگرفتم و همین باعث شد ضربه‌های زیادی بخورم؛ به‌طوری‌که ده یازده سال از زندگی‌ام از دست رفت.
اما بار دوم فقط برای خودم آمدم. گفتم خانواده جای خود، اول باید خودم سالم باشم تا آن‌ها در کنار من آرامش پیدا کنند. در این ده سال کسی کاری به کارم نداشت، اما هر مشکلی که پیش می‌آمد، باز معرکه‌گیری می‌کردم و دنبال بهانه می‌گشتم. اگر آن جرقه نمی‌خورد، شاید کارم به جاهای بسیار خطرناک می‌رسید.در عرض ده دقیقه جرقه خورد. یکی از دوستان باعث شد دوباره با آقای زرگرانی تماس بگیرم و بگویم می‌خواهم برگردم کنگره، هرچند شرایط سختی داشتم و از آبرویم می‌ترسیدم. ما فکر می‌کردیم آبرو داریم، در حالی‌ که برای همه مشخص بود اوضاع‌مان چگونه است، فقط خودمان سرمان را زیر برف کرده بودیم.ده ماه سفر کردم و این‌بار دنبال حاشیه و معرکه‌گیری نبودم. مشکلات زیاد داشتم و هنوز هم دارم، اما چون سرسپرده بودم، حتی یک جلسه غیبت نکردم. از ساعت سه‌ونیم می‌آمدم و هشت‌ونیم می‌رفتم. حال خوشی که امروز دارم نتیجه همان سرسپردگی و آموزش‌هاست. اگر آن آموزش‌ها نبود، با مشکلات این یک ماه قطعاً به مصرف برگشته بودم؛ بدتر از قبل.
در گذشته فکر می‌کردم مصرفم نهایتاً یک گرم بماند، اما وقتی ترک می‌کردم و دوباره شروع می‌کردم، مصرف بیشتر می‌شد؛ تا جایی که روزی سه تا چهار گرم می‌کشیدم. از خانه فرار می‌کردم، بهانه می‌آوردم و معرکه می‌گرفتم. اما امروز چون حال خوب خودم و خانواده‌ام را دوست دارم، نمی‌خواهم دوباره به آن نقطه برگردم. نقطهٔ تحملم بالا رفته و قبل از هر واکنش، چند لحظه سکوت و فکر می‌کنم. اگر مواد قرار بود مشکلی را حل کند، در آن ده سال باید حل می‌کرد؛ اما فقط همه‌چیز را از بین برد.

باز هم از آقای زرگرانی تشکر می‌کنم. در این ده ماه خیلی بالا و پایین داشتم و همیشه با ایشان مشورت می‌کردم و واقعاً کمکم کردند. امیدوارم سفر اولی‌هایی که تازه وارد می‌شوند، فقط به خاطر خودشان بیایند. اگر به خاطر خانواده، مادر، پدر یا کسی دیگر بیایند، با کوچک‌ترین اتفاق، بهانه می‌آورند و کنار می‌کشند.من در سفر اول همسفرم را نیاوردم و اشتباه کردم. اگر می‌آمد، نصف مشکلاتم حل می‌شد. هفتهٔ پیش که گفت نمی‌آیم کنگره، به او گفتم اگر دوست داری بیا؛ اول برای خودت. خوشبختانه الان دارد می‌آید و ان‌شاءالله کنار هم در آرامش باشیم و به مشکل نخوریم.
به سفر اولی‌ها می‌گویم: اگر می‌خواهید حال‌تان خوب شود، این ده ماه را اول برای خودتان و دوم همراه با همسفرتان طی کنید. من گوش نمی‌کردم و اشتباه کردم. اگر از همان اول اصرار می‌کردم، امروز خیلی جلوتر بودم.
باز هم خدا را شکر می‌کنم که این جایگاه را تجربه می‌کنم. از همه شما عزیزان که در این جلسه نشستید و به صحبت‌های من گوش کردید، سپاسگزارم

در پایان از نفرات برتر آزمون تقدیر به عمل آمد

ضبط صدا مسافر بهروز
عکس مسافر مهدی
تایپ مسافر علی
لینک و انتشار خبر مسافر حمزه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .