English Version
This Site Is Available In English

اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی

اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی

جلسه‌ی پنجم از دوره‌ی چهل‌ویکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی کاسپین، با استادی مسافر مرتضی، نگهبانی مسافر بهمن و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه‌ی «رابطه‌ی یادگیری و معرکه‌گیری» روز یکشنبه ۲ آذرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که در جمع شما دوستان عزیز هستم. از نگهبان و دبیر تشکر می‌کنم که اجازه‌ی خدمت در این جایگاه را به من دادند تا اولین مشارکت خود را داشته باشم. از خداوند سپاسگزارم که کنگره را در مسیر زندگی‌ام قرار داد تا هم درمان شوم و هم شیوه‌ی درست زندگی کردن را بیاموزم. همچنین از آقای مهندس تشکر می‌کنم که این مکان مقدس را بنا نهاد تا من به حال خوش برسم. از راهنمای خوبم آقا حمیدرضا نیز بسیار سپاسگزارم که در این دو سال زحمات زیادی کشیدند تا منِ مرتضی به حال خوش برسم.

در مورد دستور جلسه: روز چهارشنبه که لایو آقای مهندس را گوش می‌دادم، سه نکته‌ی بسیار زیبا درباره‌ی دستور جلسه مطرح کردند. ایشان فرمودند انسان برای یادگیری باید سه شرط را بپذیرد:
اول اینکه بداند نمی‌داند؛ همان‌طور که در نشریات آمده است: «اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی.»
دوم اینکه به راهنمای خود باور داشته باشد و قبول کند که او بیشتر می‌داند.
و سوم اینکه وقتی این دو مرحله را پذیرفت، در برابر راهنما و کنگره‌ی ۶۰ تسلیم باشد. آن‌جاست که یادگیری آغاز می‌شود و آموزش ذره‌ذره در وجود انسان جاری می‌شود.

آقای مهندس ادامه دادند که اگر یکی از این مولفه‌ها را انجام ندهیم، ناخودآگاه یا از کنگره جدا می‌شویم، یا اگر بمانیم وارد معرکه‌گیری می‌شویم. منِ مرتضی نیز در سفر اول همین مشکل را داشتم؛ فکر می‌کردم از راهنمایم بیشتر می‌دانم، در حالی که او راهی را رفته بود که من هنوز طی نکرده بودم، و همین باعث معرکه‌گیری من شده بود. خدا را شکر که این دستور جلسات هست و پارسال همین دستور جلسه باعث شد متوجه شوم مشکل از خودم بوده و همیشه دنبال بهانه برای انجام کار خودم بودم. نیروی منفی قدرت زیادی دارد و در هر مقطعی حضور دارد.

شکر خدا که وارد کنگره شدم و خداوند مسیر کنگره را با مسیر زندگی‌ام گره زد. در سفر اول راهنمایم همیشه می‌گفت: «در سفر اول دارو داری و ابزاری در اختیار توست؛ اما در سفر دوم دارو نداری و باید از آموزش‌هایی که در سفر اول در کوله‌پشتی‌ات گذاشته‌ای استفاده کنی.» نیروی منفی همیشه همراه انسان است و کم‌کم ضربه می‌زند. من هم در سفر اول ضربه‌هایش را خوردم، تا اینکه گوش‌به‌فرمان راهنما شدم. نقطه‌ی تفکر در من شکل گرفت و با لطف خدا، خواست خودم و کمک‌های راهنمایم، توانستم آموزش‌ها را بگیرم. آن‌جا بود که فهمیدم سفر چقدر دلچسب است، چون دیگر معرکه‌گیری نمی‌کردم و تسلیم راهنما بودم.

راهنمایم از من پرسید: «دنبال چه هستی؟» گفتم: «آقا، خطایی نکردم.» گفت: «خواستت از آمدن به کنگره چیست؟» و فهمیدم که ابتدا باید بدانم چرا آمده‌ام و قبل از هر چیز باید فکر کنم. آن‌جا بود که پذیرفتم راهنمایم درست می‌گوید و آنچه آقای مهندس فرموده‌اند حقیقت دارد: «باید بدانی که چیزی نمی‌دانی.»

خدا را شکر می‌کنم که در جمع شما هستم. امیدوارم سفر اولی‌ها سفر خوبی را تجربه کنند و خدمتگزار باشند. آقا حمیدرضا همیشه تاکید داشتند که در سفر دوم باید خدمتگزار باشید؛ چون این کار در واقع ادای دین به کنگره و عامل رسیدن به حال خوش است. بسیار خوشحالم که در OT در حال خدمت هستم و آموزش می‌گیرم. امیدوارم همه‌ی سفر اولی‌ها حال خوش را تجربه کنند. این اولین‌بار است که در این جایگاه می‌نشینم و بسیار خوشحالم.

ممنون که به صحبت‌هایم گوش کردید.

مرزبان کشیک: مسافر رضا
عکاس: مسافر امیر
تایپ: مسافر رسول
تنظیم: مسافر سعید ل 5
تهیه‌شده در سایت مسافران کاسپین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .