جلسه ششم از دور هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی معدن فیروزه با استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری در تاریخ 1404/9/2 ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر. از ایجنت و نگهبان محترم سپاسگزارم که استادی و مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار نمودم تا خدمت کنم و از همه شما دوستان آموزش بگیرم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگری فرصت پیدا کردم در این جایگاه قرار بگیرم. دستور جلسه در مورد رابطه یادگیری معرکهگیری است. برای دانستن رابطه یادگیری و معرکهگیری ابتدا باید تفاوتهای آنهارا بشناسیم. یادگیری همان حرکت در مسیر ارزشها و دانایی است و معرکهگیری دور شدن از مسیر یادگیری به بهانههای مختلف است. به عقیده بنده معرکهگیری به دو صورت حسهای درونی و بروز در رفتار شخص خودش را نشان میدهد. معرکهگیری در جنبه حسهای درونی خودش را با حس حسادت و قیاس خودش را نشان میدهد و انسان را از رقابت و پیشرفت دور میکند. و در جنبه رفتارهای بیرونی نیز با غیبت کردن و دوری از جمع افراد دانا و حضور در جمع افراد منفی و بهانهگیر خودش را نشان میدهد. وقتی انسان درگیر این حسها باشد هیچ گاه نمیتواند در مسیر آگاهی و دانایی حرکت کند و همیشه به دنبال معرکهگیری خواهد بود.
به عقیده من انسان بایستی ابتدا به ناآگاهی خود پی ببرد و قبول کند که بیشتر مشکلاتش ریشه در خودش دارد و به دنبال یافتن مقصر در شخص دیگر و یا گروه و یا جامعه نباشد. انسان تا زمانی که در معرکهگیری به سر ببرد هیچ گاه به صلح و آرامش درونی نخواهد رسید. اولین مرحله و قدم و خروج از معرکهگیری شناخت انسان از خود میباشد و شناخت انسان از خود جز با دانایی امکانپذیر نیست. ما بعد از ورود به کنگره بود که با خودمان آشنا شدیم و با منیتها و حسهای منفی خود آشنا شدیم و راه مقابله با آنهارا نیز از طریق آموزشها کسب نمودیم. ما با شناخت خودمان فهمیدیم که تنها راهی که میتوانیم به حال خوش برسیم صراط مستقیم است. ما این سؤال پیش میآید که این یادگیری چگونه اتفاق میافتد. برای من کنگرهای یادگیری با مطالعه و گوش کردن سی دی و شرکت در جلسات و از همه مهمتر خدمت کردن این مسیر طی میشود. بنده باوجود این که بیش از یک سال است که در کنگره حضور دارم از زمانی که جایگاه خدمتی نشریات را پذیرفتم تغییرات بسیاری در من ایجاد شد و به صلح و آرامش نسبی رسیدم. بنده پیش از ورود به کنگره بسیار درگیر منیت و حسادت بودم و اکنون که در کنگره به درمان رسیدم و و جایگاه خدمتی دریافت کردم به قضاوت و سنجش خودم پرداختم و پی بردم که درگذشته تا چه حد درگیر منیت بودم. کسی که درگیر منیت باشد هیچ گاه آموزش پذیر نخواهد بود. من همیشه ضعفهای خودم را با موفقیتهای دیگران مقایسه میکردم و از خود سؤال میکردم که چرا من باید از دیگران کمتر باشم و در ذهن خودم به دنبال مقصر میگشتم. اکنون که با دید دیگری به مسأله نگاه میکنم میبینم بسیار منطقی و بدیهی بود که یک انسان سالم از من که مصرفکننده مواد بودم انسان موفقتری باشد. اما آن زمان بههیچعنوان این مسأله را قبول نداشتم و با معرکهگیری در ذهن خود باعث میشدم که حقیقت را جور دیگر جلوه بدهم. حس معرکهگیری و قبول نکردن ایرادات خودم باعث میشد که من از مسیر ضد ارزشها پشیمان نشوم و ریشه ناکامیهای خود را در مسائل دیگر جستجو کنم. طبیعی است که تا زمانی که کسی نفهمد که مسیر را اشتباه میرود اقدام به بازگشت نخواهد کرد. درگذشته من با لج و لجبازی به مسیر بیراهه خود ادامه میدادم و اصلاً میدانستم که این راه به کجا خواهد رسید. با ورود به کنگره بود که به این باور رسیدم که هم میشود منیت و حسادت را کنار گذاشت و هم از غیبت کردن دوری کرد و این در حالی است که غیبت کردن یک امر عادی و همیشگی برای من بود چراکه برایم انرژی کاذب به همراه داشت. ما در کنگره با آموزشها دریافتیم که از مسیر صحیح و ارزشها انرژی واقعی قابل دریافت است که هم دلیل حال خوب خودمان باشد و هم دلیلی برای حال خوش دیگران باشیم.
ممنونم که سکوت کردید و به صحبتهای من گوش دادید
عکاس و تایپ: مسافر ابوالفضل
ویراستاری، نگارش متن و ارسال خبر: مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
121