یادگیری و معرکهگیری دو مسیر کاملاً مخالف هم هستند. معرکهگیری یعنی زمانی که انسان به جای اینکه روی خودش آموزشها و مسیرش تمرکز کند درگیر غر زدن، شلوغ کاری، قضاوت، حاشیه و جذب کردن دیگران به این حرفها میشود؛ اما یادگیری فقط شلوغ کاری یا بحثهای بینتیجه نیست. معرکهگیری یعنی زمانی که ذهنم به جای آرام گرفتن مشغول حاشیه شود وقتی که نقد میکنم، اما آموزش نمیگیرم.
معرکهگیری یک رفتار نیست، یک نشان است. نشان خستگی ذهن، نشان دور شدن از خویش و نشان خاموش شدن چراغی که باید روشن باشد. معرکهگیری یعنی زمانی که انسان با خودش آشتی نکرده و به جای حل کردن مسئله یا آشفتگی درون میخواهد توجه بیرون را به خود جلب کند، انگار روح آدم وقتی از یادگیری دور میشود بیقرار میشود و برای پر کردن این خلأ به سمت حاشیه، اعتراض، قضاوت و یا جمع کردن دیگران دور مسائل بیاهمیت میرود.
معرکهگیری انرژی انسان را به سمت سویی میبرد که هیچ کمکی به رشد و حال خوب نمیکند. در مقابل این همه آشفتگی، یادگیری چیزی است که مانند نفس کشیدن در هوای تمیز است. یادگیری تنها خواندن یا شنیدن نیست، بلکه یک حرکت درونی و سفری است که انسان را از تاریکی به روشنایی میبرد.
یادگیری مانند نوری است که راه را به ما نشان میدهد. یادگیری فقط سواد نیست یادگیری یعنی تفکر، تجربه و آموزش که اینها کنار هم باید رشد کند تا انسان بتواند دانایی را تجربه کند. هر زمانی که از این سه مورد فاصله گرفتیم به سمت معرکهگیری رفتهایم مانند کسی که راه را گم میکند و برای فرار از سردرگمی سر و صدا راه میاندازد.
یادگیری مانند رودخانهای است که اگر جاری باشد اجازه نمیدهد آب راکت باشد و بوی بد حاشیه را بگیرد و هرگاه به سمت یادگیری رفتهام با آموزش، با خدمت و با تمرین معرکهگیری در من آرام شده است.
یادگیری بنایی است که با نور دانایی ساخته میشود و معرکهگیری سایهای است که از نبود این نور به وجود میآید. هرگاه دانایی در زندگی ما بیشتر باشد کمتر به سمت سایهها میرویم و هر بار که میان حاشیهها آموزش مردد میمانم یادم میافتد که راه نجات همیشه در یک چیز خلاصه میشود بازگشت به یادگیری، بازگشت به رشد و بازگشت به آرامشی که از دانستن میآید.
یادگیری پلی است که انسان را به آرامش و تعادل میرساند و معرکهگیری چاهی است که او را از خودش دور میکند. هرچه بر آموزش، تفکر و تجربه تکیه کنیم روشنایی درون بیشتر میشود و هرچه از این مسیر فاصله بگیریم سایههای حاشیه بزرگتر میشود.
معمولاً وقتی از آموزش و خدمت دور میشویم، کمکم حاشیهها پدیدار میشوند انگار ذهن بیکار سریع به سمت حرفهای بیفایده و قضاوت دیگران میرود؛ ولی آدم وقتی مشغول یادگیری هست چه با سیدی نوشتن چه حضور در جلسات، دیگر فرصت یا حتی علاقهای برای معرکهگیری نمیماند.معرکهگیری ریشه در نادانی دارد و یادگیری تنها چیزی است که جلوی این نادانی میایستد.
منبع: اپیکیشن دژاکام
نویسنده: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون اول)
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
131