جلسه اول از دوره دوازدهم کارگاه های آموزشی، خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی صالحی۲ به استادی مسافر عبدالله، نگهبانی مسافر ذبیح اله و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه رابطه یادگیری با معرکهگیری شنبه اول آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عبدالله هستم یک مسافر خدا را شکر میکنم که امروز توانستم در این جایگاه قرار بگیرم و از شما عزیزان آموزش بگیرم. از همه خدمتگزاران نمایندگی تشکر و قدردانی میکنم. در مورد دستور جلسه رابطه یادگیری با معرکهگیری باید عرض کنم؛ یادگیری یعنی حرکت کردن، معرکهگیری یعنی توقف کردن. کسی که در جستجوی تغییر کردن است، وارد حاشیه نمیشود، سعی میکند راه درست را برود و آموزشهای لازم را به دست بیاورد.
وقتی نفسِ من تحت فشار باشد و نخواهم که تغییر کنم شروع میکنم به بهانه جویی و معرکهگیری، که یه نحوی از این موضوع فرار کنم و در حالت تدافعی قرار بگیرم که هرگز چیزی در من رسوخ نکند. یادگیری یعنی پذیرش، معرکهگیری یعنی مقاومت کردن، کسی که میپذیرد اشتباه کرده، حال یا عذرخواهی میکند یا آن اشتباه را برطرف میکند یا سعی میکند برطرف کند. یادگیری از جنس ساختن است، معرکهگیری از جنس خراب کردن.
شما وقتی جایی را آباد میکنید یا چیزی را درست میکنید یا چیزی را یاد میگیرید، انرژی کسب میکنید؛ ولی وقتی چیزی را خراب میکنید انرژی از دست میدهید. معرکهگیری نوعی پوشش است بر روی نقاط ضعف و ناتوانی انسان. بعنوان مثال راهنما به من میگوید تکالیف را انجام بده، سی دی هایت را بنویس، دارویت را سرِ وقت بخور، ولی من کوتاهی میکنم و طبق فرمان، حرکت نمیکنم و ممکن است به قطع مصرف هم برسم و رها شوم، اما وقتی کمی در مسیر زندگی جلوتر که میآیم و در تقابل یک سری مشکلات، گرفتار میشوم و به اصطلاح کم میآورم، آن، زمانی است که وارد سایه تاریک معرکهگیری میشوم و پیکان زهرآلود انتقادات خود را سمت دیگران نشانهگیری میکنم. نقطه مقابل آن، تحت آموزش قرار گرفتن است، آموزش چگونه ارتباط برقرار کردن با دنیای درون و پیرامون یا همان چیزی که ما در کنگره از آن به عنوان جهانبینی یاد میکنیم.

گل بی خار وجود ندارد، هیچ انسانی هم نمیتواند مدعی شود که عاری از هرگونه کم و کاستی است. شخصی که چنین تفکری دارد، هرگز پیامهای ارسالی حاوی آموزش به خویش را دریافت نخواهد کرد و با معرکهگیری های پی در پی پردهای از جهل بر دیدگان خود میکشد. در تابلو نشریات نوشته که؛ اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی، وقتی در مورد مفهوم این جمله فکر میکنم، میبینم با من سخن میگوید و بسیار ساده، راز مشکلات پیچیده من را فاش میکند. همین امر باعث میشود، مقاومت من در برابر پذیرش آموزش کم شود و راحت تر خودم و جهان اطرافم را درک کنم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.
تهیه، تنظیم و بارگذاری: خدمتگزاران سایت نمایندگی صالحی۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
121