ابتدا به معنی و مفهوم «معرکه» و «معرکهگیری» میپردازیم. با توجه به صحبتهای آقای مهندس، معرکه گرفتن یعنی آوردگاه؛ جایی که در آن جنگ و درگیری شکل میگیرد. در گذشته افرادی بودند که مردم را دور خود جمع میکردند و معرکه میگرفتند، به این افراد معرکهگیر میگفتند. من تا به حال نمیدانستم؛ اما با گوشدادن به این سیدی فهمیدم بسیاری از بحثها و دعواهایی که در زندگی روزمره پیش میآید نمونهای از معرکهگیری است. برای مثال، همین موضوع ساده که وقتی همسرمان از بینمک بودن یا چرب بودن غذا ایراد میگیرد، بهجای پذیرفتن اشتباه، میگوییم، مادرت ۱۵ سال پیش قرمهسبزی پخته بود که مزه آب میداد و بحث را بالا میبریم تا اشتباه خود را قبول نکنیم. این نمونهها در زندگی همه ما وجود دارد.
معرکهگیری معمولاً از کمبود دانش، حسادت، خودخواهی، حقارت و شکست به وجود میآید؛ اما باید بدانیم که همه شکستها بد نیستند. بعضی شکستها در زندگی رخ میدهند تا ما با تجربه کردن تاریکیها، راه رسیدن به روشنایی را پیدا کنیم و از اشتباهات خود درس بگیریم؛ ولی برخی افراد از روی جهل و نادانی، بهجای پذیرش اشتباه، دست به معرکهگیری میزنند. معرکهگیری معمولاً از یک پچپچ ساده و یک صحبت کوچک شروع میشود و کمکم به معرکهای بزرگ تبدیل میشود، جایی که فرد سعی میکند خود را مظلوم و دیگران را زورگو نشان دهد.
رابطه یادگیری با معرکهگیری، این دو کاملاً در مقابل هم قرار دارند. هرچه انسان آموزش بیشتری ببیند و یادگیری او افزایش پیدا کند، از جهل و معرکهگیری دور میشود. در کنگره۶۰، یادگیری و دانایی اهمیت بسیار زیادی دارد. برای رسیدن به رهایی، باید آموزش صحیح ببینیم و همیشه در مسیر یادگیری بمانیم و از مسیر خارج نشویم. هر زمانیکه از آموزش و خدمت در کنگره فاصله بگیریم، بهتدریج به موضوعات ضدارزشی؛ مانند معرکهگیری نزدیک میشویم. معرکهگیری و نقزدن، تجلی جهل و نادانی ماست.
در دعای اول کنگره، ما از خداوند برای رهایی از جهل و نادانی کمک میخواهیم و ۱۴ ثانیه سکوت میکنیم. معرکهگیری نتیجه کمبود آموزش، حسادت و خودخواهی است و یادگیری دقیقاً در جهت مخالف آن قرار دارد. اگر هدف ما از آمدن به کنگره، آموزش دیدن و گوشدادن به راهنما باشد، قطعاً به سمت یادگیری و آرامش خواهیم رفت؛ اما اگر از مسیر خدمت و آموزش دور شویم، وارد حاشیهها میشویم و معرکهگیری در رأس این حاشیههاست. برای مثال، رهجویی که به آموزشها و قوانین کنگره توجه کافی ندارد و میبیند رهجوی دیگری به رهایی رسیده، بهجای پذیرش اشتباهات و ضعفهای خود، وارد مقوله معرکهگیری میشود. یکی از بزرگترین شهامتهای انسان، پذیرفتن اشتباه است. گاهی موضوعی که با یک پذیرش ساده و یک عذرخواهی حل میشود، به یک معرکه بزرگ تبدیل میکنیم. باز هم تأکید میکنم، برای رهایی از جهل، باید خوب آموزش ببینیم و خوب یاد بگیریم تا به رهایی برسیم. در کنگره، افراد به دو گروه تقسیم میشوند: تماشاچی و بازیگر کسانی که فقط نگاه میکنند و در کارها شرکت نمیکنند، معمولاً به سمت معرکهگیری میروند؛ اما کسانی که خدمت میکنند، آموزش میگیرند و یادگیری خود را بالا میبرند، کمتر وارد معرکهگیری می شوند.
نویسنده: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
رابط خبری و ویرایش: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
47