یادگیری یکی از ارکان اساسی در مسیر رشد و درمان انسان است. اگر فرد نتواند آموزشها را بهدرستی دریافت و در زندگی جاری کند، معمولاً به رفتارهایی روی میآورد که او را از مسیر دور میکند؛ یکی از این رفتارها معرکهگیری است که در منابع آموزشی کنگره60 از آن بهعنوان مانعی جدی برای رشد و یادگیری و نقطهای از بیتعادلی یاد شده است. در این مقاله، ارتباط بین یادگیری و معرکهگیری و تأثیرات آن بر مسیر درمان بررسی میشود.
یادگیری در آموزشهای کنگره60 فرایندی است که نیازمند تعادل، صداقت و پذیرش است. فرد زمانی میتواند مطلبی را بهدرستی دریافت کند که ذهن آرام، قضاوت سالم و تمایل حقیقی برای تغییر داشته باشد؛ اما معرکهگیری حالتی است که فرد را از پذیرش و دریافت آموزش خارج میکند و او را وارد جدال، توجیه و انحراف از اصل موضوع میسازد. به همین دلیل، این دو رفتار در دو مسیر کاملاً مخالف هم قرار دارند.
از نگاه کنگره60 معرکهگیری نوعی برونریزی انرژی منفی و تلاشی ناخودآگاه برای جلب توجه است. شخصی که معرکه میگیرد معمولاً بهجای عمل سالم، انرژی خود را صرف بزرگنمایی مشکلات، انتقاد و ایجاد حاشیه میکند. در چنین فضایی ذهن او توان یادگیری عمیق را از دست میدهد، زیرا آموزش نیازمند تمرکز و سکوت درونی است، نه هیاهو و نمایش.
زمانی که فرد به یادگیری حقیقی روی میآورد و آموزشها را وارد مرحلهٔ عمل میکند، رفتارهایی مانند معرکهگیری کمرنگ میشوند. یادگیری واقعی با مسئولیتپذیری، فروتنی ذهنی و توجه به درون همراه است، درحالیکه معرکهگیری بر پایهٔ گریز از مسئولیت شکل میگیرد. به همین دلیل، هر قدمی که فرد به سمت یادگیری برمیدارد، یکقدم از معرکهگیری فاصله میگیرد.
یکی از اصول مهم در منابع آموزشی کنگره60 این است که یادگیری فقط با شنیدن حاصل نمیشود، بلکه نیازمند تجربه، تکرار و کاربرد عملی است. فردی که درگیر معرکهگیری است معمولاً از اجرای آموزشها فرار میکند و تلاش میکند با ایجاد شلوغی، ضعف عملکرد خود را پنهان کند؛ به همین دلیل، یادگیری او سطحی و بیاثر باقی میماند.
معرکهگیری علاوه بر جلوگیری از یادگیری فرد، بر دیگران نیز اثر منفی میگذارد و انرژی جمع را به تحلیل میبرد. در کنگره60 تأکید میشود که فضای آموزشی باید سالم باشد و رفتارهای مخرب مانند معرکهگیری این فضا را آلوده میکند؛ پس فردی که هدف او یادگیری است، باید مراقب گفتار، رفتار و انرژی خود باشد تا هم خودش و هم جمع در مسیر درست حرکت کنند.
کسی که مسیر یادگیری را انتخاب میکند، بهتدریج قدرت تشخیص پیدا میکند و متوجه میشود که تغییر واقعی با عمل و تفکر سالم صورت میگیرد. در این مرحله، دیگر نیازی به حاشیهسازی و نمایش نمیبیند. یادگیری در انسان سکوت، فروتنی و آرامشی ایجاد میکند که با معرکهگیری در تضاد کامل است.
درنهایت میتوان گفت ما زمانی به یادگیری واقعی دست مییابیم که از معرکهگیری فاصله بگیریم و مسئولیت مسیر خود را بپذیریم. ما هنگامی مفهوم آموزش را درک میکنیم که سکوت، نظم و پذیرش را جایگزین بحثهای بیهوده و حاشیهسازی کرده باشیم. ما با شناخت رابطهٔ یادگیری و معرکهگیری درمییابیم که این دو کاملاً متضادند و رهایی از تخریبها زمانی به دست میآید که مسیر یادگیری را آگاهانه انتخاب کنیم.
منابع:
1)سی دی رابطه یادگیری بامعرکه گیری
2) آموزش های کنگره60
نویسنده: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم)
گردآوری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)، دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی غزالی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
27