یکی از مفاهیم بنیادین در کنگره۶۰ تفاوت بین یادگیری و معرکهگیری است. این دو مفهوم ساده؛ اما در مسیر درماناعتیاد نقش تعیینکننده دارند. یادگیری یک فرایند درونی، آرام و تدریجی است؛ اما معرکهگیری، رفتاری بیرونی، نمایشی و معمولاً همراه با حاشیه است. اعضای کنگره۶۰ میآموزند؛ برای رسیدن به تعادل، باید به سمت یادگیری حرکت کنند زیرا یادگیری باعث رشد فرد می شود و معرکهگیری او را از مسیر درمان منحرف میکند. یادگیری در کنگره۶۰ زمانی شکل میگیرد که فرد در ابتدا بپذیرد که نیاز به تغییر دارد، پذیرش، آغاز آگاهی و بستری برای رشد است. وقتی فرد میپذیرد که مسائل خود را ببیند، ذهن او آمادگی دریافت آموزش را پیدا میکند؛ اما کسی که درگیر معرکهگیری است؛ معمولاً به جای پذیرش، در حال توجیه و فرافکنی است چنین فردی به جای پرداختن به درمان، از حاشیه و هیاهو برای پوشاندن ضعفهای خود استفاده میکند.
در کنگره۶۰ گفته میشود؛ یادگیری در سکوت اتفاق میافتد، این سکوت به معنی نبود صوت نیست؛ بلکه نبود مقاومت ذهنی است. ذهنی که آرام است بهتر میتواند مفاهیم راهنما را جذب کند، اما ذهنی که درگیر معرکهگیری است به جای جذب در حال دفع آموزشها است، فردی که یاد میگیرد، مسئولیت اعمالش را میپذیرد. او میفهمد که باید در ابتدا خود را اصلاح کند اما فردی در حالت معرکهگیری، انتظار دارد دیگران تغییر کنند، همین تفاوت باعث میشود که یادگیری عامل پیشرفت باشد و معرکهگیری عامل توقف. در جلسات کنگره۶۰ آموزشها به صورت کاربردی و تجربی منتقل میشود. آموزش گیرندهها سعی میکنند مطالب را در زندگی به کار بگیرند، این تطبیق دادن، همان فرایند یادگیری واقعی است؛ اما فردی که معرکهگیری میکند، آموزشها را فقط برای سخن گفتن حفظ میکند. ممکن است او زیاد صحبت کند؛ اما کم عمل میکند. یادگیری واقعی در نگاه کنگره۶۰؛ یعنی دانستن و به کار بردن.
معرکهگیری یعنی دانستن سطحی و اجرا نکردن، بنابراین یک فاصله جدی بین این دو رفتار وجود دارد. فردی که که یاد میگیرد، آرامتر و منطقیتر میشود؛ زیرا آموزشها باعث روشن شدن مسیر و کاهش ترسهای او میگردد، اما معرکهگیری اضطراب را افزایش میدهد و فرد دائماً خود را در معرض قضاوت دیگران قرار میدهد. افراد آموزش گیرنده در کنگره میآموزند که انرژی خود را برای تغییر درونی ذخیره کنند. افراد درگیر معرکهگیری انرژی خود را در حاشیهها تلف میکنند، این اتلاف انرژی روند درمان را کند میکند. یکی از شیوههای تشخیص یادگیری، مشاهده تغییر در رفتار است؛ اگر رفتار فرد بهتر شود یعنی یاد گرفته است، اما اگر فقط صحبتهای او عوض شود و رفتار ثابت بماند معرکهگیری در کار است. بنابراین در کنگره۶۰ تاکید میشود که تشخیص، با رفتار است نه با گفتار، این اصل راهنمایی برای تشخیص یادگیری واقعی است. همچنین اعضاء میآموزند که معرکهگیری باعث هدر رفتن وقت و نیرو میشود؛ زیرا درگیر شدن در دعوا، بحثهای بیفایده و جلب توجه از مسیر رهایی دور میکند.
یکی از نشانههای یادگیری، فروتنی است. فرد فروتن میداند که هنوز باید بیاموزد، فرد معرکهگیر خود را دانای کل میداند؛ همین تفاوت موجب میشود که گیرنده پیشرفت کند و معرکهگیر درجا بزند. در مسیر درماناعتیاد زمان و انرژی بسیار اهمیت دارد. هر مقدار از این دو عامل که صرف معرکهگیری شود از یادگیری کاسته میشود. اعضای با تجربه کنگره۶۰ میدانند که رشد هیچکس از معرکهگیری حاصل نشده است، همه رهاشدگان از طریق یادگیری، تمرین و صبر پیش رفتهاند. یادگیری در کنگره۶۰ همچنین با مشارکت سالم شکل میگیرد مشارکت سالم یعنی بیان تجربه، نه قضاوت یا حاشیه سازی. وقتی مشارکتها واقعی باشد، بستر یادگیری جمعی فراهم میشود؛ اما مشارکتهای معرکهای باعث آلودگی فضای جلسه میشود، به همین دلیل راهنماها همیشه اعضاء را از حاشیهها دور میکنند؛ زیرا حاشیهها دشمن یادگیری هستند. یادگیری نیازمند ثبات و نظم است. نظم در حضور، نوشتن سیدیها، انجام DST و رعایت قوانین، همه زمینهساز یادگیری هستند؛ اما فرد معرکهگیر معمولاً از نظم گریزان است، او نمیخواهد چارچوبها را رعایت کند، همین امر، آشکار میکند که در مسیر یادگیری قرار ندارد. در کنگره۶۰ یاد گرفتن فقط برای درمان نیست برای زندگی است.
منبع: سایت کنگره60
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ایران(لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ایران( لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران شعبه ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
110