English Version
This Site Is Available In English

«تأثیر سی‌دی نوشتن در مسیر آموزش و رهایی»

«تأثیر سی‌دی نوشتن در مسیر آموزش و رهایی»

دومین جلسه از دوره سیزدهم سری جلسات کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی شوشتر به استادی راهنمای محترم مسافر اکبر، نگهبانی مسافر منصور و دبیری مسافر امین با دستور جلسه: نقش سی‌دی دی و نوشتن آن در آموزش در روز پنجشنبه مورخ ۲۹/آبان/۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، اکبر هستم یک مسافر، در ابتدا رهایی های امروز شعبه را به راهنمای خوب ایشان، آقا کیوان، تبریک می‌گویم. همچنین رهایی سلیمان و ابوالفضل و ورودشان به جهان‌بینی سفر دوم را به خودشان و راهنمای محترمشان تبریک عرض می‌کنم. رهایی همسفران را نیز تبریک می‌گویم و امیدوارم همه عزیزان در مسیر خدمت، موفق و تأثیرگذار باشند.

 

 

دستور جلسه امروز «سی‌دی نوشتن و اهمیت آن در آموزش» است. همان‌طور که می‌دانیم، هر فردی که وارد کنگره می‌شود، به‌ویژه برای ورود از سفر اول به سفر دوم، لازم است سی‌دی بنویسد. جناب مهندس نیز تأکید می‌کنند که برای ورود به جهان‌بینی سفر دوم، باید سی‌دی‌ها با دقت و به‌صورت کامل نوشته شود. بسیاری از مسائل و مشکلات ما از همین طریق و با آموزش‌های موجود در سی‌دی‌ها حل می‌شود؛ چرا که این سی‌دی‌ها علم زندگی کردن را به ما می‌آموزند.

تجربه شخصی‌ام را بگویم: وقتی وارد کنگره شدم، سطح انرژی‌ام بسیار پایین و استرسم زیاد بود. تازه از سقوط آزاد بیرون آمده بودم و تنها ده روز بود که مصرف نداشتم. در همان ابتدا راهنما به من گفت که باید سی‌دی بنویسی. نقطه تحملم پایین بود اما شروع کردم و یک سی‌دی ده‌صفحه‌ای نوشتم. راهنما حالم را درک می‌کرد و گفت خوب است، اما باید کم‌کم نقطه تحملت را بالا ببری، هفته‌های اول واقعاً برایم سخت بود و حتی لحظاتی پیش می‌آمد که فکر می‌کردم دیگر نمی‌توانم در کنگره بمانم. اما محبت آقا علی و نگاه دقیق ایشان باعث شد ادامه بدهم. ایشان باتوجه به شرایط، سن و حال من، همیشه بهترین راهنمایی را می‌کردند. یک‌بار به ایشان گفتم نوشتن برایم سخت است؛ گفتند عجله نکن، ذره‌ذره بنویس. همین شد که آرام‌آرام نقطه تحملم بالا رفت، سی‌دی‌های جناب مهندس اگر در زندگی روزمره عملیاتی شود، انسان به فهم و درک عمیقی می‌رسد. خود من قبل از کنگره، در محیط کار رفتار درستی نداشتم؛ با اینکه بیست‌وپنج سال مغازه داشتم، نمی‌دانستم چگونه باید با مشتری برخورد کنم. اما وقتی سی‌دی‌ها را گوش کردم و در زندگی اجرا کردم، متوجه شدم رفتار، کردار و گفتارم چطور باید باشد. همه‌چیز آرام‌آرام تغییر کرد.

در وادی چهاردهم مهندس درباره محبت صحبت می‌کنند. من در زمان مصرف اصلاً نمی‌دانستم محبت یعنی چه. یادم هست وقتی وارد کنگره شدم دختر بزرگم شانزده ساله بود و من حتی نفهمیده بودم این بچه کی بزرگ شد. اعتیاد انسان را وارد تاریکی می‌کند؛ جایی که هیچ‌چیز دیده نمی‌شود جز مواد مخدر.

امیدوارم بتوانم در کنگره بمانم، بیشتر یاد بگیرم و محبت را در زندگی‌ام جاری کنم.
از اینکه به صحبت‌هایم گوش دادید، سپاسگزارم.
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .