یازدهمین جلسه از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی کنگره ۶۰ با استادی راهنما مسافر کتایون، نگهبانی مسافر فتان و دبیری همسفر عاطفه، با دستور جلسه «نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش» در روز شنبه مورخ ۲۴ آبانماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان کتایون هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که توانستهام در نمایندگی لاله کرج در خدمت شما عزیزان باشم. از جناب مهندس و دیدهبان محترم، خانم مونا، بابت اینکه چنین فرصتی به من دادند. تشکر میکنم.
دستور جلسه این هفته. نقش نوشتن سیدیها در آموزش و در ادامه جشن تولد یکسال رهایی خانم نسرین را داریم.
در مورد دستور جلسه باید بگویم که؛ کنگره ۶۰ یک مرکز علمی و تخصصی در زمینه اعتیاد است و خطمشی آن بر اساس آموزش، پیشگیری، مهار و درمان اعتیاد بنا شده است. به همین دلیل، آموزش در کنگره نقش بسیار مهمی دارد.زمانی که مصرفکننده وارد کنگره میشود، بر اساس روش درمانی DST و آموزشهایی که در کنگره وجود دارد، فرد به حال خوش و سلامتی میرسد. اتفاقی که در اینجا به طور عملی برای همه قابل اجراست.
ابزارهایی که کنگره در اختیار ما قرار میدهد، کتابهای جناب مهندس است که با قلم ایشان نوشته شده است. مانند کتاب عشق، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، کتاب ادموند و هلیا، کتاب چهارده مقاله، کتاب حال شما چطور است و همینطور جزوههای جهانبینی دکتر امین دژاکام.علاوه بر اینها، منابعی که هر سهشنبه صبح جناب مهندس بهصورت مستقیم آموزش میدهند، در قالب سیدی منتشر شده و در اپلیکیشن دژاکام در اختیار همه اعضای کنگره ۶۰ و حتی کسانی که در کنگره حضور ندارند، قرار میگیرد تا استفاده کنند.
امروز جا دارد از جناب مهندس بابت فراهمکردن چنین بستر علمی که واقعاً در هیچ جای دنیا مشابه ندارد، تشکر کنیم. همین مسئله باعث شده که در ارزیابیها، کنگره ۶۰ بهعنوان قویترین مجموعه کمککننده به انسانها شناخته شود.
چه اتفاقی میافتد که یک مصرفکننده مواد مخدر، جسم و روان بههمریخته خود را تغییر میدهد؟ تنها چیزی که وجود دارد، ضلع جهانبینی و همین آموزشهاست. شاید فردی که تازهواردشده با خود بگوید: من فقط برای درمان اعتیاد آمدهام؛ چرا باید بنویسم؟ چرا باید بخوانم؟ اما باید بدانیم که یکی از اضلاع بسیار قدرتمند ما جهانبینی است و این آموزشها این تغییر را در ما ایجاد میکنند.
همه ما در کنگره ۶۰ در حال آموزش هستیم و همه ما چه در سفر اول، چه سفر دوم، چه خدمتگزار و چه راهنما باید سیدیها را بنویسیم. اگر ننویسیم، هیچ نتیجهای نخواهیم داشت و مثل آب راکد خواهیم شد.انسان موجودی جاری است. حتی اگر حضور فیزیکی در کنگره داشته باشیم؛ اما سیدی ننویسیم، مطمئن باشید در مسیر درست قرار نخواهیم گرفت و در نهایت از این گردونه سبز به بیرون پرتاب خواهیم شد.
تمام مشارکتها برای این است که عزیزان بتوانند از تجربیات خود استفاده کنند و دیگران از نقطهنظرات آنها بهره ببرند.رهجویی داشتم که در روزهای اول سواد زیادی نداشت و نمیتوانست بنویسد. از او خواستم که تلاش کند. هفته بعد باورم نمیشد که با خطی کامل و مرتب، نوشته بود. این یعنی آموزش در تکرار شکل میگیرد تا تغییر، تبدیل و ترخیص رخ دهد.
سخنان استاد در مورد یکسال رهایی خانم نسرین:
در ابتدا خدمت جناب مهندس، دیدهبان محترم، همسفران و مسافران، ایجنت محترم شعبه، گروه مرزبانی و تمام اعضای کنگره بابت این جشن بسیار زیبا. تبریک عرض میکنم و تبریک ویژه دارم خدمت خانم نسرین و خانواده محترمشان و دختر عزیزشان که همیشه همراهشان هستند.
ایشان سفر اول را در شعبه رز تهران بودند و در همینجا به رهایی رسیدند. رهجویی بسیار فرمانبردار، بی حاشیه و منظم بودند، سیدیها را با بهترین کیفیت مینوشتند و سه روز در هفته به تهران میآمدند. همیشه در پارک از اولین نفرات حاضر بودند و مسیر را با آرامش ادامه دادند.
بهمحض رهایی، شعبه کرج افتتاح شد که پاداشی برای ایشان بود و به این شعبه منتقل شدند. اکنون نیز در لژیون خانم پریسای عزیز آموزش میگیرند. از همین جایگاه به خانم پریسا تبریک میگویم بابت حضورشان و آموزشهای خوبشان. هرچند در حال حاضر در سفر خدمتی هستند و جایشان سبز است.نسرین علاقه بسیاری به خدمتکردن دارد و عضو لژیون سردار است. برایشان بهترین آرزوها را دارم. همانطور که در پیام رهاییشان آمده، قدمهایی محکم و استوار در این مسیر برداشتهاند.
خواسته:
خواسته اول: من از زمانی که وارد کنگره شدهام، آرزویی برای خودم نداشتهام؛ فقط خواستهام خدمت کنم، در کنگره ماندگار باشم.
خواسته دوم: رهایی تکتک شما عزیزان را ببینم و شاهد جشن تولدتان باشم.
صحبتهای مسافر نسرین:
سلام دوستان، نسرین هستم، یک مسافر.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
من برای امروز صحبت خاصی آماده نکردهام و به خداوند گفتهام که کلام تو، کلام من باشد. شاید صحبتهایی که گفته میشود، جرقه امیدی باشد برای دلهای ناامید.
از جناب مهندس بابت فراهمکردن این بستر تشکر میکنم. بستری برای امثال من که نمیتوانستیم به دلیل شرایط، به NGO درمانی برویم و بهخاطر مسائل شخصی، خیلی گارد میگرفتم.
از خانم کتایون عزیزم بسیار تشکر میکنم. کسی که پیوند محبت را به من بخشیدند. هیچکس جز ایشان نمیتوانست مرا از خانه بیرون بکشد، چون سراسر وجودشان عشق و محبت بود. این پیوند محبت، راه حضور و رهایی من را باز کرد.
من درد فیزیکی زیادی داشتم و راه بسیار سختی را تا تهران طی میکردم، اما درمان شدم. از مرزبانان شعبه رز، از خانم مونای عزیز و از هملژیونیهای مهربانم تشکر میکنم که محبت زیادی به من داشتند و امروز نیز برای جشن من تشریف آوردند. این محبتها باعث شد ثابتقدمتر باشم. خداوند میداند که این مسیر چیزی جز برکت برای من نداشت.
روز اول برای خواهرم به کنگره آمدم و فکر میکردم اگر او درمان شود مشکلات ما حل میشود، اما فهمیدم من از او آشفتهتر هستم و به خودم خسارتهای بیشتری میزنم. بیخوابیهای شبانه، بیحرمتیها… همه اینها را کنگره به من بازگرداند، از جمله جایگاه اجتماعیام.
من هیچوقت نباید فراموش کنم که کجا بودهام و اکنون کجا هستم. به نظر من چیزی جز عشق و محبت وجود ندارد که فرد را در مسیر درمان و خدمت نگه دارد. بخشی از مسیر خواسته من بود، اما برخوردی که در کنگره با من شد، با هیچ جا قابلمقایسه نبود. محبت، احترام و جایگاهی که به من داده شد، بینظیر بود.
نظم و انضباطی که آموختهام از همینجاست. امروز دانشگاه میروم و حقوق میخوانم. درحالیکه زمانی تمام روز را خواب بودم و هیچکس باور نمیکرد. حالا اما زندگیام معکوس شده است. من هرچه دارم مدیون کنگره هستم.از خانم کتایون که تشریف آوردند و از دوستان عزیزم تشکر میکنم. امیدوارم در کنگره بمانم، به تکتک شما عزیزان خدمت کنم و شاهد رهایی شما باشم.
نگارش: مسافر میترا - لژیون دوم نمایندگی لاله کرج
ویراستاری: راهنما مسافر فتان، راهنمای لژیون چهارم نمایندگی لاله کرج
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس: مرزبان خبری همسفر کیانا
- تعداد بازدید از این مطلب :
30