English Version
This Site Is Available In English

رهایی ها کیفت های خاص خودشان را دارند

رهایی ها کیفت های خاص خودشان را دارند

"بنام قدرت مطلق"

 

جلسه دوم از دوره چهارم کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی لواسان با استادی راهنمای محترم مسافربهروز  ، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکه گیری" مورخ  شنبه 1 آذرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

 

سخنان استاد:

 

سلام دوستان بهروز هستم یک مسافر،

از این عبارت که «کنار همیم» خیلی خوشحال شدیم؛ چون امروز بابت رونمایی یکی دیگر از چندین دستاورد کنگره ۶۰ و تولد حسین عزیز است ، داشتم سایت را می‌خواندم و دیدم آقای مهندس فرموده بودند همان اسکن یا مدرکی که فرستادیم، پنج هزار نسخه‌اش ظرف یک سال برای ویلیام ال وایت ارسال شده؛ یعنی این مجموعه بنیان دستاوردهای بسیار و متنوعی دارد. همان‌طور که انسان‌ها با هم متفاوت‌اند، رهایی‌ها و تولدها هم مشابه هم نیستند. شاید امروز در تهران چندین تولد باشد و چندین راهنما درباره‌اش صحبت کنند، اما هویت درونی آن وقایع و آن راه‌ها یگانه است و هرکدام مزه و کیفیت مخصوص خودشان را دارند.

به‌عنوان یک راهنما یا یک تازه‌وارد، مهم‌ترین مسئله این است که امروز که می‌آییم، خودمان انتخاب کنیم که قرار است «آری» باشیم یا «نه». گفتیم نگاهِ ما دیگر آلوده نیست؛ نیازی نداریم کسی برای ما اعلام کند چه کار کنیم. هیچ‌کس قرار نیست سال بعدِ ما را بسوزاند. حال‌مان خوب است و اصلاً ضرورتی ندارد از کسی چیزی بپرسیم؛ با محبت به هم کمک می‌کنیم.

 

وقتی دستور جلسه را وسط می‌گذاریم، می‌بینیم مثل هر چیز دیگری یک سیر دارد: یک روز آشکار است، یک روز پنهان، یک‌جا زشت است، یک‌جا زیبا؛ بخشی مثبت دارد و بخشی منفی. وقتی آن را وسط می‌گذاریم و دورش می‌گردیم، خودش را به ما نشان می‌دهد. گاهی ما را به بُعدهای فراموش‌شده‌مان می‌برد و گاهی یادمان می‌دهد چه بوده‌ایم و چه باید بشویم.

وقتی در هوای پارک زیر سایه محبت و عشق نفس می‌کشیم، دستور جلسه هم دوباره جان می‌گیرد و نشانه‌هایی به ما می‌رسد. همین‌که به آن فکر می‌کنیم، یعنی دستور جلسه درون ما اجرا می‌شود. دیگر لازم نیست برویم از هوش مصنوعی کمک بگیریم برای مشارکت‌کردن؛ بیرونِ ما کمکی نمی‌کند. آدم باید مطالعه کند، ولی کافی نیست؛ باید مجتهد باشد، وگرنه اصلاً تصمیم‌ها به نتیجه نمی‌رسد. نشانه‌ها برای «قوم» درونی ما می‌آید؛ یعنی برای همه آن نیروهایی که در وجود ما فعال‌اند.

درون ما یک حیات وحش کامل وجود دارد؛ گاهی شیرینی می‌بینیم و گرگی درونمان آب از دهانش می‌ریزد، دل‌مان ضعف می‌رود. گاهی در خیابان چیزی می‌بینیم یا طرحی روی فرش توجه‌مان را جلب می‌کند. گاهی از دست کسی به‌شدت عصبانی می‌شویم. مهم است که ببینیم قرار است به درون ما چه داده شود و چه چیزی به ما نمی‌رسد.

گاهی ما می‌آییم و می‌خواهیم چیزی بگوییم، اما نمی‌دانیم از بخش مثبت دستور جلسه استفاده کنیم یا از بخش منفی. حسین امروز که قرار است مشارکت کند، اهل آرامش و اهلی‌شدن است. ما هم باید همین‌طور باشیم؛ «علم به دل» داشته باشیم. همان‌طور که کلام آقای محمد  می‌گفت: «هرکس مرا اهلی کند، برای من در عالم یگانه خواهد بود و من نیز برای او یگانه خواهم شد.»

در این دنیا برای هرکدام از ما یک «حسینِ یگانه» وجود دارد؛ یک انسانِ ارزشمند مانند مهندس حسین دژاکام ، دانشمندِ دانش‌های کشف‌نشده، که تلاش کرده گوش کند، یاد بگیرد، معرکه نگیرد و کم‌کم یگانه شود. رهایی یگانه است؛ کره‌ی زمین نیز فعلاً یگانه است. همه رها نمی‌شوند، همان‌طور که همه رهاکننده نیستند. همه تولد می‌گیرند، اما کیفیت تولدها یکسان نیست.

پرنده‌ای که بالای ابر و طوفان پرواز می‌کند پرنده است؛ آن‌که در قفس کوچک می‌چرخد هم پرنده است. همه «مسافر»اند، اما نه همه‌ی مسافران «رهرو»اند. امروز درباره مسافر حسین می‌گوییم چون انقدر اهل اهلی‌شدن است که یا این اتفاق برایش افتاده یا در مسیر رخ‌دادنش است. اهل‌بودن معیار یک‌سال و دو‌سال و ده‌سال نیست. خیلی‌ها دوازده‌سیزده سال انگلیس بوده‌اند، اما اهل آنجا نشده‌اند.

برای همین، باید در دستور جلسه‌ی هفته قبل یا هفته بعد، فارغ از این‌که موضوعش چیست، برای همه دایره‌ها ارزش قائل شویم: دایره DST، دایره سیگار، دایره سفر اول، دایره سفر دوم… مهم نیست در کدام دایره‌ایم؛ مهم این است که یاد بگیریم.

وقتی در تهران راه می‌رویم و از حال خودمان بیرون می‌آییم، می‌بینیم کجا قرار است یاد بگیریم. یادگیری زمانی اتفاق می‌افتد که پیش «قاری» قاری شویم؛ نه وقتی از این در می‌رویم بیرون. یک‌بار کسی حرفی زد—شاید خودش یادش نباشد—که «هرکس روی صندلی رهایی می‌نشیند، پنجاه نفر پشتش ایستاده‌اند.» یعنی چه؟ یعنی هر رهایی، هزینه و مسئولیتی دارد.

در نهایت همه ما با غربت، با تنهایی و با خلأ درونی وارد کنگره شدیم. نامِ «تنهایی» که می‌آید، فوری فکر می‌کنیم باید یک مرد یا یک زن کنارمان باشد. اما مگر نه اینکه خیلی‌ها همه‌چیز را دارند و باز هم تنها هستند؟ من این جمعیت را دارم، اما اگر یاد نگیرم، باز احساس تنهایی می‌کنم.

 

اگر قرار باشد اتفاق خوبی برای ما بیفتد، نود و پنج درصدش بیرون از درهای کنگره رقم می‌خورد؛ جایی که آموزش‌ها را زندگی کنیم. وگرنه هیچ ارزشی ندارد. به حسین، به همسفرش و به راهنمای محترمش تبریک می‌گوییم و برایشان بهترین‌ها را آرزو می‌کنیم. ان‌شاءالله که بتوانیم در کنگره بهترین شکلِ پیشرفت را تجربه کنیم.

از اینکه به صحبت های من گوش دادید از همه شما ممنونم.

 

در ادامه مراسم تولد یک سالگی پهلوان مسافر حسین:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تایپ و بارگذاری : مسافر مصطفی

عکاس و ویرایش : مسافر علیرضا

مرزبان خبری مسافر محسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .