یازدهمین جلسه از دوره چهل و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی حر، به استادی راهنمای محترم مسافر سیاوش، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه " رابطه یادگیری با معرکهگیری " روز شنبه یکم آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان سیاوش هستم یک مسافر، خداوند را شکر میکنم که امروز توفیق شد در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند. از اساتید کنگره، راهنمایان خوبم و آقا جهانگیر تشکر میکنم. با زمانی که در اختیار دارم، میخواهم دربارهٔ دستور جلسهٔ «رابطهٔ یادگیری با معرکهگیری» صحبت کنم. میخواهم بگویم که برای من چه اتفاقی افتاد که به اعتیاد رسیدم و چگونه به کنگره آمدم. هدف اولیهٔ من، قطع یا ترک مصرف مواد مخدر بود؛ اما زمانی که در مسیر کنگره قرار گرفتم، به من گفته شد که قرار است درمان برایم اتفاق بیفتد. در این مکان، درمانگر یا دکتر نداریم و هرکس درمانگر خودش است. من زمانی میتوانم درمانگر خود باشم که به شناخت برسم. اما این شناخت برای درمان حاصل نمیشود، مگر اینکه در مسیر درمان قرار بگیریم. چرا که نیروهای منفی تمرکز زیادی بر من دارند و این آفتی که در درون من وجود دارد را به کنگره هم میآورم.
یکی از این آفتها که در کنگره شناسایی و دربارهٔ آن صحبت میشود، «معرکهگیری» است. اگر معرکهگیری را دنبال کنید، میبینید که مانند بسیاری از موضوعات منفی، به مثلث جهالت بازمیگردد و بیشترین تغذیهاش را از «منیت» دریافت میکند. معرکهگیری باعث میشود انسان خود را بالاتر از آن چیزی که هست ببیند و نتیجهای که برای فرد دارد، این است که کار خودش را انجام نمیدهد و در ادامه، مشکلات و اتفاقات ناگوار زندگی را نمیتواند باور کند. در چنین مواقعی، هیچ چیز راحتتر از این نیست که مشکل را گردن دیگران بیندازیم.
مشکلی که در افراد وجود دارد و ما هر جلسه آن را تکرار میکنیم، این است که همه دنبال کوتاهترین راه هستیم. در برابر مشکلات، راحتترین و کوتاهترین راه این است که مشکل خودمان را گردن دیگران بیندازیم؛ گاهی خانواده، گاهی همکار، در جایی راهنما یا بچههای لژیون و حتی مرزبانها و هر شخص دیگر. ما فکر میکنیم بهترین راه، کوتاهترین راه است و میخواهیم دنبال آرامش بگردیم و در این موقع باید یقهٔ بقیه را بگیریم. معرکهگیری زمانی در من حل میشود که از وادی سوم رد شوم. من فکر میکنم معرکهگیری زمانی در من حل میشود که از وادی سوم عبور کنم. در وادی سوم متوجه میشوم که هر موضوعی که هست، برای من است؛ حتی اگر در ظاهر به نظر برسد دیگران با دسیسه و دشمنی آن را برای من شکل دادهاند. آن اتفاق آمده است تا موضوعی را در من تغییر دهد. به نظر من، آدمها وقتی در شرایط سخت قرار میگیرند، درگیر مسائل و چالشهای خودشان هستند.

یکی از موضوعاتی که خیلی کمک میکند، در آموزشهای کنگره و در مسیر یادگیری، «تاریخ کنگره» است. همانطور که آقای مهندس چهارشنبه اشاره کردند، با معرکهگیری توانستیم لژیونها را شکل دهیم. قدرت و ابتکار آقای مهندس این بود که لژیونها را شکل دادند و این نقش بسزایی در سازندگی انسانها داشت. مشکلی که در زمان خودش داشت آسیب میزد و میتوانست کنگره را از بین ببرد، در نهایت باعث رشد کنگره شد. چند وقت پیش، سیدی «گلریزان» را در لژیون گوش میدادیم. آقای مهندس در آنجا دربارهٔ زمانی صحبت میکند که از ساختمان مرکزی آکادمی – که برای ستاد مبارزه با مواد مخدر بود – خواستند تخلیه شود. ایشان در آن شرایط به این نتیجه رسیدند که برخورد درست با این موضوع، این است که خودمان خانهدار شویم. در پی آن، ساختمان سیمرغ، ساختمان همسفرها، ساختمان خانمهای مسافر و در ادامه دانشگاه کنگره تشکیل شد.
ورزش کنگره نیز برای زمانی است که کنگره را در همان سالهای اول پلمپ کردند و آقای مهندس را بازداشت کردند. پس از بسته شدن کنگره، اعضا به پارک طالقانی رفتند و آقای مهندس دید که اعضا پس از لژیونها فوتبال و والیبال بازی میکنند. اساساً ورزش کنگره – که بعدها بازیکنان تیم ملی از آن شکل گرفتند و بیرون آمدند – از یک اتفاق ناراحتکننده سرچشمه گرفت. میخواهم بگویم که در زندگی خیلی از ما ممکن است اتفاقات ناراحتکنندهٔ زیادی رخ دهد. در این شرایط دو راه حل داریم: یا این که به دنبال مقصر بگردیم، یا این که در مسیر یادگیری باشیم. به نظر من یادگیری هم اتفاق نمیافتد، مگر زمانی که در چرخهٔ تکرار آموزشها باشیم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، ممنونم.
رهایی مسافر رحیم رهجوی راهنمای محترم مسافر اکبر (مواد مخدر)


تایپ : مسافر علی
ویراستاری : مسافر مهدی
عکس : مسافر مسعود
بارگذاری : مسافر سعید
مرزبان کشیک : مسافر پرهام
- تعداد بازدید از این مطلب :
234