English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده - معرکه‌گیری؛ دشمن پنهان رشد و آموزش

گروه خانواده - معرکه‌گیری؛ دشمن پنهان رشد و آموزش

راهنما همسفر مهری:

معرکه‌گیری یعنی دور شدن از مرکز و رفتن به حاشیه. در این حالت، فرد بساطی پهن می‌کند، جمعی را دور خود جمع می‌کند و با کارهایی مانند زنجیر پاره‌کردن، شعبده‌بازی، رمالی و مانند آن، توجه دیگران را به‌طور سطحی جلب می‌کند. ریشهٔ معرکه‌گیری در جهل و نادانی است.

یادگیری یعنی رسیدن به تعادل؛ تعادل مثلث دانایی شامل تفکر، تجربه و آموزش است.
در مقابل، معرکه‌گیری یعنی ورود به مثلث جهالت: ترس، منیت و ناامیدی.

وقتی انسان اشتباهات خود را نمی‌پذیرد و دیگران را مقصر می‌داند، در واقع یا از قضاوت و سرزنش می‌ترسد، یا دچار ناامیدی شده و به جای عذرخواهی، نق می‌زند، یا گرفتار منیت است و از جایگاه انسانی خود فاصله گرفته و آرامش و تعادل لازم را ندارد.

در کنگره، انسانی که به درمان و تعادل نسبی رسیده باشد، همواره در حال دریافت آموزش و انجام خدمت است. چنین انسانی روزبه‌روز از حلقه‌های جهل فاصله می‌گیرد و به سمت اندیشه، شناخت و دانش حرکت می‌کند.
اما کسی که به یادگیری و خدمت فکر نمی‌کند، رفته‌رفته از مسیر درمان خارج و وارد مسائل منفی و حاشیه‌ای می‌شود؛ مانند کسانی که به‌جای ساختن و ساخته‌شدن، در محیط کنگره یا خارج از آن، مدام بهانه‌گیری و ایراد گرفتن از دیگران را پیشه می‌کنند و در حقیقت، بساط نابودی خود را همچون قوم موسی فراهم می‌آورند.

بزرگ‌ترین مانع در برابر نفس اماره، دانایی است. دانایی که با آگاهی، حرکت در مسیر مثبت و همراهی با تعقل رشد می‌کند، سدّی محکم در برابر عنصر معرکه‌گیری می‌سازد. یکی از شاخه‌های رشد دانایی، علم است؛ علمی که سبب تغییر صفت انسان می‌شود. اما یادگیری این علم تنها با حضور استاد و راهنما کامل می‌شود؛ همان‌طور که در کنگره از آن به عنوان رَبّ یاد می‌شود.

خدمتگزاران کنگره جلوه‌ای از انسان‌هایی هستند که تمام توان و توجه خود را صرف احیای یک نفس می‌کنند؛ انسان‌هایی که مفهوم عشق را به‌طور کامل درک کرده و به معرفت آن رسیده‌اند: عقل، عشق و ایمان. آنان وقت ارزشمند زمینی را که چون طلاست، نثار دیگران می‌کنند و بزرگ‌ترین لذتشان بازپس‌گیری نیروهای از‌دست‌رفته از چنگال نیروهای اهریمنی است. این همان خصلت الهی است که خداوند از روح خود در وجود انسان دمید؛ روحی که ویژهٔ انسان است و به حیوان داده نشده است. یادگیری نیز همچون روح، تنها در لایه‌های وجودی انسان نهاده شده است؛ به همین دلیل، انسان از ابتدا واجد علمِ یادگیری است.

انسان برای رسیدن به این درجه، بهای سنگینی پرداخته و گذرگاه‌های سخت بسیاری را پشت سر گذاشته است؛ همان سفر طولانی حیات که هزاران سال است ادامه دارد، تا آن‌که انسان بتواند به درجهٔ سوم عشق، یعنی عشقِ خالق به مخلوق برسد.

پس منِ انسان چرا باید به‌جای آموختن، رشد کردن، تغییر جایگاه، انتقال دانایی و خدمت به خلق — که همان خدمت به خالق است — به دنبال حاشیه، معرکه‌گیری، بهانه‌جویی و در یک کلام، جهل و ناآگاهی باشم؟

همسفر نوش‌آفرین:

یادگیری، معرکه‌گیری و مثلث تشخیص

تا زمانی که شخصیت انسان در تعادل نباشد، یادگیری اتفاق نمی‌افتد و جای آن را معرکه‌گیری می‌گیرد.
در زندگی ما انسان‌ها همیشه شرایطی بوده و هست که در آن نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم مسئولیت عواقب کارهای خود را بپذیریم و برای نظرات و رفتار دیگران ارزشی قائل نیستیم.

زمانی که در انجام کاری به دلیل لجبازی، ترس از دست‌دادن کسی یا چیزی، یا نگرانی از آبرو و احترام، از نظرات و مشاورهٔ دیگران استفاده نمی‌کنیم، در برابر عمل درست مقاومت می‌کنیم یا آن را قضاوت می‌کنیم. در این حالت، گرفتار معرکه‌گیری می‌شویم؛
یعنی نمی‌توانیم آرامش داشته باشیم، گوش شنوا داشته باشیم و مسئله را حل کنیم، بلکه با هوچی‌گری، داد و فریاد و حاشیه‌سازی — آنچه ما آذری‌ها می‌گوییم «گاباخ‌دان گلمیشدیق» — پیش‌دستی می‌کنیم و سروصدای بی‌مورد راه می‌اندازیم. نتیجهٔ این رفتار، افتادن در دام است؛ دام گناه، زود به‌هم‌ریختن، عصبی‌شدن، بی‌لیاقتی و مقصر دانستن دیگران؛ و همهٔ این‌ها چیزی جز معرکه‌گیری نیست.

برای دوری از معرکه‌گیری باید طبع یادگیری را در خود تقویت کنیم؛ یعنی میزان پذیرش خود را بالا ببریم:
آرام باشیم، مقاومت بی‌جا نکنیم، قضاوت نکنیم و مهم‌تر از همه، خواست واقعی برای تغییر داشته باشیم؛ یعنی برای بازسازی شخصیت خود اقدام کنیم. به گفتهٔ استاد امین:
«بازسازی شخصیت پایهٔ تمام آموزش‌ها و تمام تغییرهاست.»

تهیه و ارسال گزارش: مرزبان خبری همسفر لیلا
گروه همسفران نمایندگی اردبیل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .