مبحث یادگیری یعنی فراگیری و یادگیری فقط مربوط به مشق نیست. اصولاً زندگی خود یادگیری است و فرضیه خلقت انسان و موجودات بر پایه یادگیری فراهم شده است؛ بنابراین فضای یادگیری بسیار وسیع است. در سیدی «رابطه یادگیری و معرکهگیری» آموختیم که یادگیری فقط درس و مدرسه نیست؛ بلکه آموزش در تمام سطوح گسترده میباشد. واژه یادگیری در کنگره۶۰ به مسئله آموزش و به دنبال آن به دانایی برمیگردد. یادگیری یعنی فرد در هر لحظه و مکانی به دنبال بالا بردن دانایی خود باشد و سه مؤلفه مثلث دانایی که تفکر، تجربه و آموزش است را به تعادل برساند و از هر پیش آمدی فقط به دنبال آموزش آن باشد و به مسائل اطراف آن توجه نداشته باشد.
یادگیری تبلور انسانیت و معرکهگیری تبلور سقوط است. یادگیری و معرکهگیری دو کلمه کاملاً متضاد یکدیگر هستند و کاملاً روبهروی هم قرار میگیرند؛ مانند روز و شب. در کل تضاد باید وجود داشته باشد تا یکی از آنها خود را نشان بدهد. عناصری که در بهوجود آمدن معرکهگیری دخیل هستند شامل کمبود دانش، حسادت، خودخواهی، منیت و ... است و معرکهگیری از آنجا شروع میشود که انسان شکست میخورد و از دیگران عقب میافتد. در واقع شکست و ناکامی برای همه انسانها ممکن است اتفاق بیفتد و امری طبیعی است که انسان یا از شکست خود درس میگیرد و مسیر خود را اصلاح میکند یا در جهل خود فرو میرود.
معرکهگیری به این صورت است که آدم یک سری بساط پهن میکند و افرادی را دور خود جمع میکند. در خانواده اگر فردی از تعادل خارج شود و به گونه دیگر برخورد کند؛ باید بدانیم که یک مشکل وجود دارد که تحت عنوان معرکهگیری و نق زدن مورد استفاده قرار میگیرد. معرکهگیری در اثر کمبود دانش، حسادت، منیت و خودخواهی یا اینکه انسان شکست بخورد ایجاد میشود. در سیدی عناصر معرکهگیری عنوان شده است که شروع معرکهگیری دلیل میخواهد؛ بهطورمثال انسان زمانیکه در موضوعی از دیگران عقب بیفتد کمکم خود را از بقیه جدا میکند؛ اول پچپچ شروع میشود، بعد یکییکی با افرادی که مساعد هستند شروع به صحبت کردن میکند، مرحله بعد تلفن زدن شروع میشود و در تمام مسائل صورت حق جانب به خود گرفته و خود را قربانی و مظلوم جلوه میدهد.
فردی که معرکهگیری میکند هم خود و هم دیگران را به مسلخ میبرد. معرکهگیری در تمام سیستمها چه در کاخ ریاست جمهوری چه در دانشگاه و چه در کنگره وجود دارد. افراد زمانیکه با شکست روبهرو میشوند شروع به معرکهگیری میکنند. در این هنگام بر سر یک دو راهی قرار داده میشوند، در جهل خود فرو میروند و پافشاری میکنند یا اینکه از آن شکست و ناکامی درس و عبرت میگیرند تا پیروز شوند. اصولاً انسان تاریکی را تجربه میکند تا به عظمت روشنایی برسد. معرکهگیری مرحلهای است که تمام انسانها آن را اجرا میکنند. انسانها یا به سمت صراط مستقیم حرکت میکنند یا در جایی میمانند و عقبگرد میکنند. زمانیکه به طرف جلو حرکت میکند یک الگو دارد، از دیگران سبقت میگیرد، مدیر میشود و در سطحی که قرار دارد از دوستان خود جدا میشود و با آموزشهایی که فرا میگیرد میتواند به بهترین مسیر خود برسد.
در کنگره۶۰ اگر فردی در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر خارج میشود و به مسائل منفی و حاشیهای وارد میشود؛ حاشیههایی که منطبق بر ضد ارزشها هستند و معرکهگیری رأس این اعمال است. در واقع عناصر بسیاری وجود دارد که فرد را وارد حیطه معرکهگیری میکند و باعث توقف رشد و آگاهی او میشود. دو مفهوم یادگیری و معرکهگیری هیچگونه مصداق مشترکی با هم ندارند؛ بلکه همیشه مقابل هم هستند. اختیار و دانایی فرد مشخص میکند که کدام وادی را انتخاب کرده و پا به آن عرصه بگذارند؛ زیرا تنها چیزی که میتواند با ضد ارزشها مقابله کند فهم و آگاهی است.
یکی از مسائل مهم و عمده کنگره۶۰ آموزشهایی است که افراد در لژیون دریافت میکنند که این روند از معرکهگیری افراد جلوگیری میکند و باعث بقای کنگره میشود؛ باید با آموزش گرفتن و یادگیری از معرکهگیری فاصله بگیریم. بیدلیل نیست که آقای مهندس این دو مقوله را در کنار هم قرار داده است؛ چرا که این دو مسئله همانند دو کفه ترازو هستند؛ هر چه سطح یادگیری، دانش و معرفت بالاتر بیاید کفه دیگر ترازو که همان معرکهگیری است پایینتر میرود. یادگیری نشان از آگاهی دارد و معرکهگیری نمونه بارز جهل و ناآگاهی است؛ بنابراین به امید روزی که با آموزههای جامع و کامل کنگره پلههای علم و پیشرفت را طی کنیم.
منبع: سیدی رابطه یادگیری و معرکهگیری، سیدی عناصر معرکه گیری
عکاس: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
نویسنده و ارسال: راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
112