در جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰، یکی از آموزشهایی که باید از آنها استفاده و سرلوحه کار خود قرار دهم، دستور جلسات میباشند. یکی از مهمترین موضوعاتی که در کنگره۶۰ با آن روبهرو میشویم، تفاوت بین یادگیری واقعی و معرکهگیری است، دو مسیری که از نظر ظاهر شاید شبیه به هم باشند؛ اما از نظر نتیجه و کیفیت زندگی، زمین تا آسمان با هم فرق دارند.
در کنگره یاد میگیریم که یادگیری؛ یعنی تغییر، یعنی مصرفکننده سابق، آرامآرام نگرشها، باورها و رفتارهای خودش را بازسازی کند و به انسانی تبدیل شود که بتواند در مسیر تعادل قدم بردارد. یادگیری؛ یعنی پذیرش، سکوت، شنیدن، عمل کردن و احترام گذاشتن به تجربه راهنما و قوانین.
یادگیری واقعی همیشه با فروتنی و عشق همراه است؛ زیرا کسی که میخواهد بیاموزد، اول باید بپذیرد که نمیداند یا راه را اشتباه رفته است؛ اما در مقابل، معرکهگیری اصلاً برای یادگیری ساخته نشده؛ بلکه برای فرار از یادگیری است. معرکهگیری؛ یعنی آدم بهجای اینکه روی خودش کار کند، روی دیگران تمرکز میکند، بهجای اینکه انرژیاش را صرف تغییر درونی کند، آن را روی حاشیه، دعوا، قضاوت، غر زدن، بحث الکی و مظلومنمایی خرج میکند.
معرکهگیری، مصرفکننده را در همان جای قبلی نگه میدارد، چون او را از مسئولیتپذیری دور میکند و همسفر را در تاریکی که قبلا بوده است، نگه خواهد داشت. درک میکنم که بسیاری از ما در دوران قبل از ورود به کنگره به معرکهگیری عادت کرده بودیم؛ چون معرکهگیری، بهترین پناهگاه برای فرار از درد تغییر است.
وقتی نمیخواستم با ضعفهایم روبهرو شوم، بهترین کار این بود که موضوع را عوض کنم، دیگران را مقصر بدانم و حاشیه بسازم؛ ولی در کنگره به ما یاد داده شد که این روش، ادامه همان مسیر تاریکی است. یادگیری و معرکهگیری از یک نقطه مشترک شروع میشوند، یک مشکل یا یک ناآگاهی؛ اما واکنش ما مسیر را تعیین میکند.
کسی که یاد میگیرد میگوید: «اشتباه کردم، ممنون که گفتید. تلاش میکنم اصلاح کنم». کسی که معرکه میگیرد میگوید: «چرا به من گفتی؟ چرا به او نگفتی؟ چرا همیشه من؟» معرکهگیری باعث میشود، انسان در جایگاه طلبکار قرار بگیرد؛ اما یادگیری انسان را در جایگاه متعادل و مسئول مینشاند.
یادگیری به ما کمک میکند از تاریکی، از اعتمادبهنفس پایین، از آشفتگی ذهنی و از حالتهای تدافعی عبور کنیم. در حالی که معرکهگیری دوباره ما را به همان جهان تاریکی برمیگرداند. در کنگره۶۰ بارها گفته شده است، افرادی که در مسیر یادگیری قدم برمیدارند، نیاز به معرکه ندارند. چون انسانِ در حال رشد، انرژیاش را صرف ساختن میکند، نه تخریب. کسی که میخواهد تغییر کند، حتی اگر اشتباهی از او گرفته شود، آن را فرصتی برای بهتر شدن میبیند؛ اما کسی که یادگیری را کنار میگذارد، حتی اگر بهترین حرفها هم به او زده شود، آن را تهدید تلقی میکند.
امروز برای خودم کاملاً روشن شده که تا زمانی که ذهنم بهجای یادگیری به سمت معرکهگیری برود، حرکتی در زندگیام اتفاق نمیافتد؛ اما وقتی یادگیری را انتخاب میکنم، حتی کوچکترین نکته میتواند، دری بهسوی آرامش و پیشرفت باز کند. در نهایت رابطه یادگیری و معرکهگیری مثل رابطه نور و تاریکی است، هر جا یکی باشد، آن دیگری نمیتواند حضور داشته باشد. انتخاب با من است که کدام را برای زندگی و آیندهام انتخاب کنم.
نویسنده: راهنما همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر فرزانه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر الهام رهجو راهنما همسفر فرزانه (لژیون دوم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر سمیه
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
186