ما خوب میدانیم که بیسبب وارد مجلس عاشقان نشدهایم؛ اما بر ما واجب است که از «جسم» سخن بگوییم؛ آن قفس مهمانی که جان در آن میهمان است و جسم از جان نگهداری میکند. جسم برای مدتی همنشین جان ماست و مختصات جسم، مشکلاتی را ایجاد میکند که بر اثر آن، هم جان و هم روح یا نفس، در آن قفس به مدت طولانی دچار رنج میشوند. برای اینکه بتوانیم یک سیستم را تعمیر یا بازسازی نماییم، باید آن سیستم را بشناسیم؛ اگر شناختی از آن نداشته باشیم،چ نمیتوانیم آن را بازسازی کنیم. انسان هم همین است ما باید انسان را بشناسیم تا بتوانیم آن را تعمیر کنیم و این مسئلهای بسیار مهم است. ما حتی صور ظاهر انسان را هم بهطور کامل نمیشناسیم. پس بر ما واجب است که از جسم خودمان که در آن قفس میهمان هستیم سخن بگوییم؛ جسمی که با آن آمدهایم و بعد هم از همان قفس خواهیم رفت. چه کسی اینها (جسم و جان) را از هم جدا کرده است؟
تنها کتاب آسمانی است که در قرآن آمده که انسان را از «نفس واحده» آفریدم و آنجا است که میگوید فرشتگان مرگ میآیند و ما را تحویل میگیرند و آنجاست که میگوید از «روح خودم در آن دمیدم» و میگوید «جن» یک موجود منفی است و مختصات جسم مشکلاتی را برای خودش ایجاد میکند. ما باید بدانیم که «نفس، روح، جان و جسم» چیستند و کارشان چیست؟ تنها جایی که اینها را بهصورت جامع گفته است، کتاب آسمانی قرآن است؛ همانطور که در سوره غاشیه آیه ۱۷ اشاره شده است: «هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ» یعنی حدیث یا داستان فراگیرنده را شنیدهای؟ بعضیها از این آیه قیامت را استنباط میکنند و ممکن است منظور، قیامت باشد که صورتها از درد و رنج در هم کشیده شدهاند و این منظور دقیقاً به افرادی اطلاق میشود که معتاد هستند. این دوستان خودمان که درد و رنج فراوانی را کشیدهاند و در آتش گرم و جوشان قرار گرفتهاند، فدای کسانی که جز «خار و خاشاک» نیستند؛ نه آنها را چاق و فربه میکند.
اینها دقیقاً مثال معتادان هستند که غذایشان «بنگ و دود تریاک» است که نه چاق میکند نه فربه و نه سیر. همان انسانهایی هستند که در اعتیاد به سر میبرند. در کتاب آسمانی اگر بخواهیم از نظر علمی اشاره کنیم میگوید: «أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ»؛ آیا به شتر نگاه نکردهاید که چگونه خلق شده است؟ و همچنین به آسمان که چگونه برافراشته شده و کوهها که چگونه بنا شدهاند؟ چرا در قرآن به عظمت خلقت شتر در کنار کوه و آسمان اشاره شده است؟ شتر چه ویژگی دارد؟ شتر با تمام حیوانات فرق دارد؛ سه پلک دارد که در برابر طوفانهای صحرا مثل یک عینک عمل میکند. در هوای ۴۸ درجه سانتیگراد گرما را تحمل میکند، کف پایش در گرمای ۷۰ درجه شن نمیسوزد و پاهای بلندی دارد تا گرما به بدنش نفوذ نکند. آب بدنش بهصورت حسابشده مصرف میشود و میتواند بیست روز در کویر زندگی کند.
وقتی به آب میرسد، ۱۱۴ لیتر آب مینوشد. وقتی نفس میکشد، در دم و بازدم آب از دست نمیدهد؛ چون در بینی او پیچوخمهایی هست که تمام رطوبت را تا ۶۰ درجه سانتیگراد صرفهجویی میکند. ادرارش غلیظ و پهن او خشک است و اگر در بدنش تا ۳۰ درصد آب کم شود، مشکلی ندارد. گلبولهای خون همه موجودات گرد است؛ ولی گلبولهای شتر بیضی است؛ برای اینکه آب بتواند از مویرگها عبور کند. خوردن خارهای سخت برای او مثل باقلوا است؛ زیرا دهان او طوری طراحی شده که بدترین خارها را میتواند بخورد. این موجود عجیب و غریب، تمام قوانین خلقت را بهزیبایی در خود جمع کرده است و اینها را در همان کتاب آسمانی نوشته است. امروز با مطالعات فراوان به این نتیجه رسیدهایم که در حدیث غاشیه میفرماید: «خوب نظر کنید و خوب نگاه کنید به پیرامون خودتان، به روابط خودتان، به خواب و غذای خودتان، به بیدار شدن خودتان از خواب عمیق نگاه کنید و تذکر بدهید.»
این تذکر، به مواردی مثل معتادان اطلاق میشود که شما فقط میتوانید تذکر دهید؛ شما نمیتوانید فردی را عوض کنید، تنها میتوانید به یادش بیاورید، ولی نمیتوانید بر او مسلط شوید. در کنگره به درمان رسیدهایم و باید روح و روان و خودمان را بشناسیم. وقتی راجع به قفس جسم صحبت میکنیم باید به شناخت خودمان برسیم تا بتوانیم آن را درمان کنیم. آنانی که تازه، وارد کنگره میشوند، ذرهذره به شناخت خود پی میبرند. بر ما واجب است که بدانیم در این قفس میهمان هستیم و جسم از جان ما نگهداری میکند؛ ازاینرو باید در سلامتی جسم خودمان بکوشیم؛ زیرا مدتی با جسم خودمان همراهیم و جن هم هست؛ به عبارتی، در این قفس ما سه شخصیت وجود دارد: آنهایی که باور ندارند، فرض کنند ما سه نفر هستیم: «یکی خودمان، یکی اینکه ما را به نیکی تشویق میکند، و دیگری ما را به بدی تشویق میکند.» ما برای سامان بخشیدن به جسم خود ناگزیر باید از سختیها عبور کنیم و برای دستیابی به امور جاریه (زندگی روزمره)، از هیچ تلاشی دریغ ننماییم.
اگر امور جاریه را به درستی انجام دهیم، آنگاه میتوانیم در «بعد بعدی» به آرامش دست یابیم. همانطور که بارها آقای مهندس گفتهاند بهشت و جهنم در همین دنیا جاری هستند؛ هر فردی در بهشت اعمال خود و در جهنم نادیدهگرفتهشده اعمال خود ساکن است. کشت شما نیازمند درو است تا محصول، توسط عواملی مانند باران و باد ضایع نگردد. وقتی چیزی را میکاری، باید آن را برداشت کنی؛ اگر برداشت نکنی از بین خواهد رفت. اگر وارد کنگره شدهای و به درمان رسیدهای، باید شاد باشی؛ هر کاری را که آغاز کردی، باید به نتیجه برسانی. برای کسی که بذر نیکو کاشته است، آجر بیدریغ وجود دارد؛ اگر هیچکس نداند، خداوند عالم میداند. ما برای کسی که بذر نیکو میکارد، احترام قائل هستیم. بذر نیکو، کمک به دیگران است. هنگامی که راهنما به کسی یاری میرساند و او را به درمان هدایت میکند، بذر نیکو کاشته است. زمانی که فردی مسئولیتی را بر عهده میگیرد و آن را به درستی انجام میدهد، بذر نیکو کاشته است.
اگر هیچکس نداند، سیستمی که تحت فرمان الهی است، از همهچیز آگاه است. یعنی سیستم طوری طراحی شده که پاسخ هر چیزی داده میشود و اگر ذرهای یا مثقال عملی خیر یا شر انجام دهی، جزا یا پاداش آن را دریافت خواهی کرد؛ سیستم طوری تعبیه شده که پاسخ همه اعمال را دریافت میکنی. «مبارزه، جنگ و فرار» همان جدالهای درونی هستند که باید بر آنها فائق آمد و باید از آنها گذشت. اینها یک ایستگاه هستند؛ ایستگاهی که باید از «تونل وحشت» آن عبور کرد. نیاز است با دقت و تعمق بیشتر نگاه کنی، اصل را مشخص نمایی، تفکر کنی و سپس درخواست داشته باشی. تجربه دیگری که مطرح است، این است که: سخن و گفتار باید یک بار برای «دانا» گفته شود و برای «نادان» اصلاً نباید تکرار گردد. اگر فرد دانا باشد، یک بار گفتن کافی است و اگر نادان باشد، نباید اصلاً سخنی گفته شود. اگر کسی به حرفهای درون شما گوش نداد، نباید ادامه دهی. اگر حرف شما را با حسادت تعویض کرد، یا اگر شادی درون شما را درک نکرد، نباید ادامه داد.
برای اینکه بدانی، انسان در عالم حیات خود بهطور طبیعی دعوت به تعقل و تفکر میشود و آنکس که وارد این مسیر میشود تا انتهای بینهایت را طی میکند و میداند که در پی چیست و چه میخواهد. ما راهنمای شما در این کلمات هستیم و اگر در این راه، قدم کج برداری، خودت بر زمین خواهی نشست. اگر شما که در کنگره به درمان رسیدهاید و توانستهاید از جهان اعتیاد خارج شوید، بدانید که تمام اینها جهانبینی است که از کلامالله (قرآن) نشأت گرفته؛ از همان وادی اول که تفکر است آغاز میشود؛ تفکری که با آن ساختارها شکل میگیرند تا به آخرش که عشق و محبت است. اگر در این راه قانونی، قدم کج برداری، خودت بر زمین خواهی نشست. اگر گفته میشود دروغ نگو، غیبت نکن، کمفروشی نکن، سخنچینی نکن به این دلیل است که اگر انجام دهی خودت آسیب خواهی دید.
پس باید با راهیان همراه شوی؛ زیرا بدون سختی به مقصد نخواهی رسید. تلاش و کوشش کن تا آنچه لازم است را بیاموزی تا به آگاهیهایی دست یابی که در عالم خود نمیدانستی تا به آرامش و آسایش برسیم و نواقص خود را برطرف کنیم. برای همین باید خودمان را بشناسیم و کسی که میخواهد به دیگران کمک کند باید اول خودش را بشناسد. به همین دلیل است که شما را تشویق میکنم در رشته روانشناسی ادامه تحصیل دهید و تا مرحله دکتری پیش بروید تا بتوانید به انسانها کمک کنید. پس برای شناخت انسان باید کلمات الهی را فرا بگیریم تا بتوانیم بشر را بشناسیم تا بدانیم انسان چگونه است.
منبع: سیدی «شتر»
رابط خبری: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر ندا (عضو لژیون سردار)
نویسنده: همسفر ژیلا رهجوی راهنما همسفر ندا (عضو لژیون سردار)
عکس، ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر اعظم (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
32