معجزه، تنها یک ماه پس از نگارش "به امید دیدار"..... سلام به تمامی مسافران و همسفران کنگره ۶۰،
من، یک همسفر هستم. قریب به یک سال و یازده ماه است که در این مسیر پر نور گام برمیدارم. سفر من با مسافرم آغاز شد، اما مقصد اصلیام رهایی خویشتن بود. عمیقاً آرزو داشتم که مسافرم به گل رهایی دست یابد تا من نیز بتوانم با نگارش چهل سیدی، آن گل زیبای رهایی را از دستان جناب مهندس دریافت کنم.
هنگامی که مسافرم نتوانست سفرش را ادامه دهد، حسرت نداشتن گل رهایی در دستانم آزارم میداد. اما ناامید نشدم. با آموزشهای راهنمای دلسوزم دریافتم که سفر من، مستقل از مسافرم ادامه دارد. به سفر دوم وارد شدم و با صداقت کامل، سی سیدی سفر دوم را به رشته تحریر درآوردم. در پایان آخرین سیدی از این مجموعه، جملهای نوشتم که تمام وجودم در آن خلاصه شده بود: "به امید دیدار آقای مهندس به زودی زود." باور کنید یا نه، درست یک ماه پس از آن روز، آن اتفاق شگفتانگیز رخ داد.
جناب مهندس دژاکام، خودشان به شعبه ما تشریف آوردند و من افتخار دیدار ایشان را پیدا کردم. این برای من یک معجزه مطلق بود؛ تجلی این حقیقت که هیچ گام صادقانهای در این مسیر، بینتیجه نخواهد ماند. پیام من به همه شما، به ویژه کسانی که امروز سنگینی این راه را بر دوش میکشید، این است: نگارش سیدیها، در واقع نگارش نامههای قلبی ما به هستی و کنگره است. هر کلمهای که با صداقت از عمق وجودتان بر کاغذ مینشیند، بذری است که بیشک جوانه خواهد زد.ناامید نشوید. حتی اگر مسیرتان با دیگران متفاوت است، به سفرتان ادامه دهید؛ چرا که مقصد نهایی، همان جایی است که خودتان آن را رقم میزنید.به امید روزی که مسافر من نیز سفرش را به بهترین شکل آغاز کند.با عشق و شکرگزاری برای این درس بزرگ،
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر نفیسه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی رضوی
- تعداد بازدید از این مطلب :
110