هفتمین جلسه از دوره ششم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز با استادی راهنما مسافر احسان، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر امیرحسین با دستور جلسه 《اهمیت نوشتن سیدیو نقش آن در آموزش 》پنجشنبه ۱۴۰۴/۸/۲۹ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک مسافر
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که امروز این اجازه و فرصت را داشتم تا در کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز در خدمت شما باشم، از ایجنت شعبه آقای نعمت که شرایط این خدمت را برای من فراهم کردند سپاسگزارم.
دستور جلسه این هفته درباره نقش سیدیها در آموزش است، واژه «آموزش» در اینجا بسیار مهم است، چرا باید آموزش ببینیم؟ ما اینجا فقط یک صندلی نگرفتهایم که بیهدف بنشینیم یا در تاریکی شمشیر بچرخانیم؛ بلکه اینجا به ما نشان میدهند چه اتفاقی برایمان افتاده و چگونه میتوان آن را حل کرد.
هر بار که در جایگاه استاد جلسه نشستم، پیامی داشتم که اعتیاد درمان دارد و درمان قطعی هم دارد، اما امروز میخواهم نکتهای دیگر بگویم: هیچکس نمیتواند ادعا کند چیزی به دیگری یاد داده است؛ تنها میتواند بگوید آن را به او یادآوری کرده است، خداوند نیز در قرآن فرموده: «تو فقط تذکر بده» ما گاهی این را اشتباه برداشت میکنیم و فکر میکنیم تذکر یعنی آموزش دادن، در حالی که حقیقت چیز دیگری است.
از آقای مهندس میخواهم بگویم که نقش سیدیها در آموزش دقیقاً همین است، دانش و آگاهی همچون قطرهای در درون ما وجود دارد و راهنما تنها آن را به ما یادآوری میکند، همانطور که الف از ابتدا این شکلی بوده یا رانندگی در وجود ما بوده است، همه مطالب در درون ما هستند، آنچه در بیرون میبینیم، زمینهای است برای اینکه جرقهای در درون ما زده شود و آن دانش آشکار گردد.
به یاد دارم روز اول که صورتمسئله اعتیاد برایمان توضیح داده شد، آن را درک کردیم چون حقیقتش در درون ما بود، هیچ چیز در بیرون نیست؛ همه چیز درون خود ما است، وظیفه ما این است که تلاش کنیم آنچه در درونمان هست را شکوفا کنیم.
آقای مهندس در سیدی «شتر» مثال شتر را آوردند، ایشان خصوصیات شتر را با اشاره به قرآن توضیح دادند و گفتند: این شتر که خداوند خلق کرده، هدف از آفرینش آن این بوده که بتواند در کویر زندگی کند، خداوند همه چیز را در اختیارش گذاشته است؛ به گونهای که حتی تخممرغ زیر پایش نمیشکند، سه پلک به او داده شده تا بتواند در میان طوفان شن راه برود، در برابر گرمای شدید کویر که بسیاری موجودات توان تحملش را ندارند، شتر میتواند تا ۵۰ درجه گرما را تاب بیاورد، زمانی که به آب میرسد، توانایی ذخیرهسازی ۱۴۰ لیتر آب در بدن خود دارد و ویژگیهای شگفتانگیز دیگری نیز دارد، اما نکته اینجاست که همه این تواناییها مربوط به شتر است و وقتی میمیرد، پایان مییابد، در حالی که انسان با همه ظرفیتهای خود هنوز ناشناخته مانده است.
جناب آقای مهندس در سیدی «قفس» فرمودند: خداوند به من و شما کرامت بخشیده است، ایشان توضیح دادند که از برخورد مواد مخدر با انسان اعتیاد شکل گرفت، برای درمان آن باید هم مواد را بشناسیم و هم انسان را بشناسیم، همه ما مواد را با گوشت و پوست و استخوان شناختیم؛ سپس به شناخت انسان پرداختیم و فهمیدیم انسان دو بخش دارد: «تن» و «من» و برای درمان بیماری ها باید صور آشکار و صور پنهان انسان بشناسیم.
در کنگره ۶۰ کوچکترین کار ما درمان اعتیاد است، اما در حقیقت به صور پنهان انسان پی بردهایم، باید بدانیم قضیه چیست؛ باید بفهمیم وقتی میگوییم اعتیاد جایگزینی مزمن است یعنی چه؟ باید صورتمسئله اعتیاد را بشناسیم، در جسم هر انسانی سیستمی وجود دارد که کار خود را ادامه میدهد، اما وقتی مواد بیرونی وارد شد، آن سیستم بهتدریج از کار افتاد.
در وادی دوم آمده است: «هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به این دنیا نگذاشته است.» مولکولهای ما فرمان الهی دارند؛ در کروموزومها فرمان الهی ثبت شده است؛ تکتک سلولهای ما تحت فرمان هستند، خداوند نیز در قرآن میفرماید: «فتبارک الله احسن الخالقین»؛ یعنی چه نیکوست خدایی که چنین مخلوقی را آفرید.
من میگویم باید محکم به این صندلیها بچسبید و سیدی را فقط برای تحویل به راهنما ننویسید؛ بلکه با عشق بنویسید، من لحظهشماری میکنم تا سیدی هفته برسد، زیرا وقتی مینویسم، لذت میبرم، انسان پسر امپراتور هستی است؛ یعنی چه؟ یعنی جایگاه انسان بسیار عظیم است، اما چون ناشناخته مانده، قدرش دانسته نشده است، امروز شاهد مقالاتی از آقای مهندس هستیم که همه را شگفتزده کرده است، باید قدر خودمان، قدر ایشان و قدر این سیدیها را بدانیم.
در بیرون بیماریهای بسیاری وجود دارند که درمانی ندارند، اعتیاد بزرگترین بیماری بود که در کنگره درمان شد، امروز میگویند بزرگترین بیماری ایدز است؛ بیماریای که با جسم انسان سر و کار دارد،جسم مانند اتومبیل است و ما هر شب از آن جدا میشویم.
اولین کلمهای که بر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نازل شد «بخوان» و «بنویس» بود. دومین نکتهای که جناب مهندس فرمودند نیز همین بود: «بنویس»، نوشتن بسیار مهم است، وقتی دبیر جلسه مینویسد، مطالب بهتر در ذهنش میماند؛ به همین دلیل ما دبیر داریم.
ما اکنون در آستانه یک زایش علمی هستیم که دنیا را متحیّر کرده است، پنجاه سال پیش وقتی میکروب کشف شد، دانشمندان آن را مسخره کردند؛ اما پنجاه سال بعد فهمیدند چه کشف بزرگی بوده است، روزی خواهد رسید که جهان بفهمد ما چه کردهایم، پس باید فالوآپها را محکم بگذاریم و سیدیها را با عشق بنویسیم تا مطالب برایمان باز شود.
چند نکته در مورد سیگار نیز باید گفته شود، من باید بدانم چرا نمیتوانم سیگار نکشم؟ هیچ سیگاری را پیدا نمیکنید که واقعاً از سیگار کشیدن خود راضی باشد، ما با مصرف مواد مخدر، بیان ژنها را تغییر دادهایم، یکی از ترکیب های سیگار نیکوتین است، وقتی سیگار نمیکشیم، مغز درگیر میشود، زمانی که سیگار میکشیم، سطح نیکوتین خون بالا میرود، در بدن مادهای تولید میشود به نام نیکوآمین و ما با مصرف سیگار عمل جایگزینی را انجام میدهیم و قادر به نکشیدن سیگار نیستیم، وقتی سلولهای خاکستری به نیکوتین نیاز دارند، انسان دچار آشفتگی میشود، این موضوع به اراده مربوط نیست که بگوییم «دیگر سیگار نکش» همه این مطالب در سیدیها توضیح داده شده است، نقش سیدیها این است که راه درمان را نشان دهند، مثلاً اگر بخواهی سیگار را درمان کنی، میتوانی با روشDST از آدامس نیکوتین استفاده کنی تا به درمان رسید.
چیزی که خیلی به من کمک کرد، نوشتن سیدیها بود، نوشتن به من یاد داد چگونه در جهان حال زندگی کنم، وقتی سیدی را مینویسم اصلاً متوجه گذر زمان نمیشوم؛ از صبح شروع میکنم و ناگهان میبینم ظهر شده است، باید بهترین زمان را برای نوشتن سیدیها بگذاریم و تمرین کنیم که در لحظه زندگی کنیم، از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم، به افتخار خودتان و آقای مهندس دست بزنید.
رهایی نمایندگی از دام اعتیاد:


تایپ: مسافر امین
ویرایش: مسافر فاضل
عکس: مسافر حمید
تنظیم و ارائه: مسافر حجت
مسافران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
166