همسفر هانيه:
خداوند را شاکرم که بهترین مسیر آموزش و زندگی را در برابر من قرار داد. هر روزی که از سفرم میگذرد، نقطهتحمل و درست فکر کردن را بیشتر میآموزم. کنگره ۶۰ مکان امنی برای یادگیری است و اگر در آن فرمانبردار نباشیم، سیدی ننویسیم و خدمت نکنیم، از مسیر آموزش خارج میشویم. همانطور که استاد فرمودند: «اگر از آموزگار بیاموزی، میآموزی؛ و اگر نیاموزی، روزگار به تو خواهد آموخت.» من نیز روزی در آموختن کوتاهی کردم؛ آنقدر در تاریکی و جهل خود غرق بودم که یادگیری را فراموش کرده بودم. همیشه تصور میکردم آموزش فقط در مدرسه و دانشگاه اتفاق میافتد، اما قبل از ورود به کنگره فهم درستی از یادگیری حقیقی نداشتم.
اکنون به لطف خداوند در کنگره هستم و با آموزشهای ناب و تفکر صحیح، معنای واقعی یادگیری را درک میکنم. یاد گرفتم همانگونه که طبیعت و هستی همواره در حرکت و تغییر هستند، من نیز باید در مسیر رشد و یادگیری حرکت کنم. در این سفر پذیرفتهام که دانایی من هیچ است و باید منیت، ادعا و معرکهگیری را کنار بگذارم تا مسیر درستی را طی کنم و به آرامش برسم. به امید روزی که با آموزشهای کامل و ژرف کنگره ۶۰ به دانایی واقعی برسم و از اشتباهات و معرکهگیریهای گذشته فاصله بگیرم و در پایان، از جناب مهندس دژاکام و راهنمای مهربانم خانم آتنای عزیز صمیمانه سپاسگزارم که مرا از تاریکیها به روشنایی هدایت میکنند.
همسفر اعظم:
خدا را شاکرم و هرگز فراموش نمیکنم که راه کنگره ۶۰ را برایم باز کرد. همچنین از جناب مهندس و خانواده محترمشان صمیمانه سپاسگزارم. در مورد دستورجلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری، نسبت به صحبتهای جناب مهندس به این برداشت رسیدم که اگرچه من همیشه اهل معرکهگیری نبودم و بسیاری از مسائل را در سکوت تحمل میکردم، اما زمانی که این اتفاق برای پسرم افتاد و او به مصرف مواد مخدر روی آورد، نقطهتحملم بسیار پایین آمد. دائم با همسرم صحبت میکردم، بهدنبال اثبات حرفهایم بودم و میگفتم: «چرا تو پیگیر این مشکل نیستی؟» و همیشه در این موضوع او را مقصر میدانستم، در حالی که مقصر نبود. من خودم با معرکهگیری، مشکل را بزرگتر میکردم. اما اکنون به لطف خداوند، جناب مهندس و زحمات راهنمای عزیزم خانم آتنا، متوجه اشتباهات خودم شدهام. امروز یاد گرفتهام بدون اجازهی ایشان، هیچ اقدامی انجام ندهم و مسیر درست را تشخیص بدهم. امیدوارم خداوند بزرگ پاداش نیکیهایشان را به زیباترین شکل عطا کند
همسفر خدیجه:
ابتدا خدا را شکر میکنم که کنگره ۶۰ را سر راه من و خانوادهام قرار داد. همچنین از آقای مهندس و خانواده گرامیشان سپاسگزارم. من جزو همان آدمهایی بودم که بسیار معرکهگیری میکردند؛ در برابر کوچکترین مشکلی داد و بیداد میکردم، وسایل خانه مثل تلویزیون را میشکستم و تحملم بسیار کم بود. اگر کسی حرفی میزد، آنقدر پیگیر میشدم تا ثابت کنم حق با من است.
قبلاً فکر میکردم معرکهگیر فقط کسی است که در خیابان جمعیت دور خودش جمع میکند و کارهای نمایشی انجام میدهد؛ اما وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم فهمیدم خود من هم در زندگیام معرکهگیری میکردم، بدون اینکه متوجه باشم. همیشه فکر میکردم حق با من است و لازم است به دیگران ثابت کنم؛ در حالی که اصلاً نیازی نبود. حال که به رفتارهای گذشته نگاه میکنم، گاهی حس پشیمانی سراغم میآید و در خلوت از خداوند میخواهم من را ببخشد. زندگی قبل از کنگره خیلی سخت و آشفته بود؛ بااینکه هنوز هم اشتباه میکنم اما خیلی زودتر متوجه خطای خودم میشوم و مسیرم را اصلاح میکنم. آموزشهای کنگره ۶۰ کمک کرد راه درست را پیدا کنم. در پایان، از خانم آتنای عزیزم صمیمانه سپاسگزارم که همیشه الگوی خوبی برای من بودهاند.
نویسندگان: همسفران لژیون یازدهم
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
84