معرکهگیری در تمام مسائل زندگی هر کسی و در هر جایگاهی رخ میدهد. هر انسانی به دنبال توجیح کار خود است که اصولاً این عمل از نادانان بیشتر سر میزند، به دلیل اینکه میتوان از معرکهگیری به عنوان یک اهرم فشار و قدرتمند برای کار راهاندازی استفاده کرد. انسانهایی که نمیخواهند از جهل و نادانی خودشان خارج شوند، اصولاً از معرکهگیری استفاده میکنند. کسانی که در مسیر ضد ارزشها به سر میبرند، اصولاً از این ترفند استفاده میکنند و آنرا یک ویژگی مثبت و زرنگی میدانند و به هیچ وجه حاضر نیستند از آن دست بردارند. کسی که در مسیر درست قدم برنمیدارد و عمل سالم انجام نمیدهد به این مطلب پی نمیبرد. معرکهگیری درست نقطه مقابل یادگیری است و به کلی انسان را از آموزش بازمیدارد.
اصولاً انسانها به دلیل عدم دانش، آگاهی، حسادت، قیاس و ... زمانیکه در زندگی با شکست مواجه میشوند شروع به معرکهگیری میکنند و با این کار نیروهای منفی را قوی و قویتر میکنند؛ زیرا آنها از خود انرژی ندارند، از جهل و نادانی ما استفاده میکنند و انرژی ما را تخلیه میکنند. طبق فرمایش استاد امین که میفرمایند: معرکهگیری فقط برای یک سفر اولی اتفاق نمیافتد؛ اگر حواس یک راهنما هم نباشد دچار معرکهگیری میشود. در یک لژیون؛ وقتی یک رهجو سیدی نمینویسد و فرمانبردار نیست به جای اینکه وقت خود را صرف آموزش کند، دائم در کار دیگران تجسس میکند در نتیجه در معرض القائات منفی قرار میگیرد؛ اما رهجویی که با آموزشها جلو میرود و آنها را کاربردی و عملی میکند، از معرکهگیری و حاشیه فاصله میگیرد و میتواند یادگیری خود را تقویت کند.
معرکهگیری هم در صور پنهان و هم در صور آشکار اتفاق میافتد. مثلاً زمانیکه یک همسفر به ظاهر در مقابل مسافر خود سکوت میکند؛ اما در صور پنهان یا در ذهن خود با او میجنگد در مرحله معرکهگیری قرار میگیرد، چه بسا معرکهگیری ذهنی به مراتب مخربتر باشد. مثلث جهالت که شامل: ترس، منیت و ناامیدی است در مقابل مثلث دانایی قرار میگیرد. هر یک از اضلاع مثلث جهالت مانع از آموزش و یادگیری میشوند؛ بنابراین با آموزش سطح دانایی خود را بالا میبریم تا به دانایی مؤثر برسیم و از منیت، ترس و ناامیدی فاصله بگیریم. در کل باید جهانبینی را در هر زمینهای محکم و قوی کرد. در کنگره60 میتوان با نوشتن سیدی و آموزش جهانبینی، یادگیری را آغاز کرد و در ادامه خواستههای غیر معقول نفس خود را شناسایی کنیم و در مقابل خواستههای نفس عکسالعمل مثبت داشته باشیم. 2 مقوله یادگیری و معرکهگیری هیچ وجه مشترکی با هم ندارند؛ بلکه همیشه مقابل هم هستند که اختیار و دانایی فرد مشخص میکند که کدام راه را انتخاب کند و پا به عرصه آن بگذارد.
تنها چیزی که میتواند با ضد ارزشها مقابله کند فهم و آگاهی است. برای رسیدن به یادگیری؛ باید تغییر کرد و این تغییر فقط با آموزش و رسیدن به علم و آگاهی صورت میگیرد. نفس را باید با آموزش در سایه دانایی تربیت کرد تا ما را به سمت نیروهای بازدارنده نکشاند؛ اگر انسان از آموزشها و نوشتارها جلوتر نباشد نمیتواند به صحت و سقم آن پی ببرد؛ کسی میتواند جلوتر باشد که از اطلاعات و آگاهی کافی برخوردار باشد؛ اگر هر انسانی به آن مرحله درک و آگاهی ناب و دانایی که همراه با آموزش و تجربه باشد برسد، امکان ندارد که راه صراط مستقیم را ادامه ندهد. صراط مستقیم ما را به جایگاه اصلی خودمان که همان مکانی است که از آنجا انشعاب یافتهایم میرساند؛ اما اگر در بین راه با وسوسههای شیطانی برخورد نماییم که حق را از باطل تشخیص ندهیم، این دیگر از ناقص بودن قدرت تعقل و تفکر ما است.
منابع: سیدیها و کتابهای آموزشی کنگره۶۰
نویسنده و رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
44