یادگیری در نگاه کنگره۶۰ فرایندی عمیق، تدریجی و در ارتباط مستقیم با تغییر ساختارهای فکری انسان است. هیچ تغییر پایداری، بدون یادگیری صحیح و کاربردی شکل نمیگیرد. انسان برای خروج از تاریکی اعتیاد، ابتدا باید یاد بگیرد، چگونه فکر کند، چگونه تحلیل کند و چگونه رفتار خود را اصلاح نماید. یادگیری زمانی اتفاق میافتد که فرد پذیرش، تمایل و تواضع لازم برای دریافت آموزش را داشته باشد.
در مقابل یادگیری، پدیدهای بهنام معرکهگیری قرار دارد. معرکهگیری؛ یعنی ایجاد حاشیه، جلب توجه، انحراف از اصل موضوع و فرار از مسئولیت. این رفتار یکی از آفتهای اصلی در مسیر درمان و رشد فردی است. فردی که یادگیری را میپذیرد، ذهنی آرام و آماده برای دریافت مطالب جدید دارد؛ اما فرد اهل معرکهگیری ذهنی شلوغ، واکنشی و پر از توجیه و تفسیر غیرسازنده ایجاد میکند.
یادگیری از جنس ساختن است؛ اما معرکهگیری از جنس تخرب کردن، یادگیری باعث روشن شدن مسیر میشود؛ ولی معرکهگیری راه را تاریکتر میکند. بسیاری از مصرفکنندگان مواد مخدر در دوران قبل از درمان، برای فرار از مشکلات خود به معرکهگیری پناه میبرند. این کار به آنها اجازه میدهد، مسئولیت رفتارهای مخرب خود را نپذیرند؛ اما در کنگره۶۰، اولین قدم برای رهایی، پذیرش است. پذیرش بدون یادگیری امکانپذیر نیست. فرد باید بپذیرد که مجهولات بسیاری دارد و لازم است آموزش ببیند.
معرکهگیری مانع این پذیرش میشود؛ زیرا فرد را در توهم دانایی نگه میدارد. کسی که معرکهگیری میکند، همیشه فکر میکند، حق با اوست، او نیاز به آموزش را احساس نمیکند، همین امر مانع رشد و درمان او میشود. در جلسات كنگره۶۰ هدف اصلی انتقال تجربه و علم در فضایی سالم است. حضور افراد اهل معرکهگیری، نظم جلسه را بههم میزند. آنها با ایجاد حاشیه، ذهنها را از اصل آموزش دور میکنند.
یادگیری نیاز به تمرکز دارد؛ اما معرکهگیری تمرکز را از بین میبرد. وقتی ذهن حاشیهساز باشد، هیچ آموختهای در آن ثبت نمیشود؛ بههمین دلیل است که در کنگره یاد گرفتهایم که در آتش حاشیه و معرکهگیری، آموزش میسوزد. یکی از ویژگیهای انسان یاد گیرنده، گوشدادن مؤثر است، انسان یاد گیرنده بیشتر میشنود و کمتر حرف میزند؛ اما انسان معرکهگیر بیشتر حرف میزند و کمتر میشنود. هدف او فهمیدن نیست، هدفش اثباتکردن یا فرار از واقعیت است. چنین فردی از پذیرش خطا گریزان است درحالیکه یادگیری از دل پذیرش اشتباهات بیرون میآید.
بدون پذیرش اشتباه، هیچ دانشی به علوم کاربردی تبدیل نمیشود، یادگیری واقعی در کنگره۶۰ یعنی تغییر جهانبینی. اما معرکهگیری؛ یعنی مقاومت در برابر تغییر. فرد یادگیرنده میپذیرد که باید از تاریکی جهل عبور کند، فرد معرکهگیر در همان تاریکی باقی میماند؛ چون نور آموزش را تاب نمیآورد. تفاوت این دو رویکرد، تفاوت بین رهجو و راهزن است. رهجو به دنبال راه است؛ راهزن راه را میزند.
در مسیر درمان، یادگیری باید مستمر باشد. هر روز، هر جلسه، هر سیدی، فرصتی برای ساختن جهانبینی جدید است؛ اما معرکهگیری این فرصتها را میسوزاند. وقتی فرد بهجای دریافت آموزش، انرژی خود را صرف حاشیه کند، هیچ محصولی نصیبش نمیشود؛ حتی اگر سالها در جلسات حاضر باشد بههمین دلیل است که در کنگره۶۰ میگویند: کمیتِ حضور مهم نیست، کیفیتِ حضور مهم است. کیفیت حضور با یادگیری بالا میرود و معرکهگیری کیفیت را به صفر میرساند.
یادگیری نیازمند نظم است، یکی از بزرگترین دشمنان نظم، معرکهگیری است. فرد اهل معرکه، برنامهریزی ندارد او ناگهان تصمیم میگیرد، ناگهان نظر عوض میکند و ناگهان تنش ایجاد میکند. این رفتارها اجازه نمیدهد، ساختارهای فکری و رفتاری جدید تثبیت شوند؛ درحالیکه فرد یاد گیرنده در مسیر مشخص و اصولی حرکت میکند. یادگیری انرژی انسان را افزایش میدهد؛ اما معرکهگیری انرژی را هدر میدهد.
معرکهگیری شبیه سوراخکردن ظرفی است که در آن آموزش میریزیم هر چقدر آموزش بریزیم، چیزی باقی نمیماند؛ ولی یادگیری مانند پرکردن ظرفی سالم است که کمکم لبریز از دانایی میشود. در کنگره۶۰، راهنماها نقش مهمی درجهتدهی صحیح به یادگیری دارند. راهنما معرکهگیری را تشخیص میدهد و اجازه نمیدهد، فضای آموزشی آلوده شود، راهنما کمک میکند، رهجو از حاشیه فاصله بگیرد، او بهجای حرفهای بیفایده، تمرکز را بر عمل و آموزش میگذارد.
راهنما با تجربهاش نشان میدهد که یادگیری، شرط اصلی رهایی است. یادگیری باعث میشود، رهجو مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد؛ اما معرکهگیری موجب میشود، فرد همیشه دیگران را مقصر بداند. چنین فردی هرگز طعم آرامش را نمیچشد درحالیکه یادگیری محصولی به نام آرامش، تعادل و عقلانیت ایجاد میکند، معرکهگیری محصولی به نام اضطراب، خشم و بیتعادلی میسازد.
یادگیری مسیر انسان را بهسوی روشنایی هدایت میکند و معرکهگیری او را در تاریکی نگه میدارد. یادگیری؛ یعنی حرکت در صراط مستقیم. معرکهگیری؛ یعنی دور شدن از مسیر. اگر رهجو آموزشها را کاربردی کند، معجزات درمان بهصورت تدریجی ظاهر میشود؛ اما اگر به معرکهگیری ادامه دهد، حتی بهترین آموزشها هم بیاثر میشوند.
کنگره۶۰ بستری است، برای یادگیری عملی، نه بحثهای بینتیجه. هر ساختاری که بر پایه یادگیری بنا شود، پایدار است و هر ساختاری که بر پایه معرکهگیری شکل بگیرد، فرو میریزد. انسان با یادگیری تغییر میکند؛ ولی با معرکهگیری در جا میزند. یادگیری باعث پیشرفت فرد و جامعه میشود، معرکهگیری باعث کندی حرکت جمع میشود و یادگیری، ذهن را بارور میکند. برای درمان اعتیاد، به دانایی مؤثر و کاربردی نیاز است.
دانایی مؤثر فقط از طریق یادگیری بهدست میآید و معرکهگیری دشمن دانایی مؤثر است. فرد وقتی به آموزش احترام بگذارد،خود به خود از معرکهگیری فاصله میگیرد؛ زیرا میفهمد حاشیهها هیچ سودی برای او ندارند. یادگیری باعث ساختن آیندهای سالم و معرکهگیری باعث ادامه دادن گذشتهای ویرانگر میشود. در نهایت، انتخاب با انسان است که راه یادگیری و رهایی یا راه معرکهگیری و تباهی را پیش بگیرد.
منابع: سخنان آقای مهندس حسین دژاکام، آموزشهای کنگره و سایت
نویسنده: همسفر نسترن رهجو راهنما همسفر فرزانه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر الهام رهجو راهنما همسفر فرزانه (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
212