حلسه دوم از دوره دهم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ با استادی راهنمای محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافرروح الله و دبیری مسافر سجاد با دستور جلسه(نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش) پنجشنبه ۲۹ آبانماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار کرد.
.jpg)
.jpg)
خلاصه سخنان استاد؛
گاه با خود میاندیشم که از کجا آمدهام و اکنون در کجا ایستادهام، کنگره برای من جایی شگفتانگیز است عرصهای که هر اتفاقش انسان را به تأمل وامیدارد و گاه با اندکی تفکر آدمی را دوباره به خودش بازمیگرداند و به حیرت میاندازد در سفر اول زمانی که گرفتار اعتیاد بودم و بار سنگین ناامیدی را با خود حمل میکردم بزرگترین رنج من همان افکار تاریک و ناامیدکنندهای بود که هر لحظه به سراغم میآمدند و مرا زمینگیر میکردند. در بخشهای جسم، روان و جهانبینی، بخشی از مسیر با دارو و انجام دقیق آنچه راهنما میگفت رو به بهبودی میرفت، جسم با خوردن دارو سر ساعت و عمل به دستورها آرامآرام به تعادل نزدیک میشد اما آن افکارِ آزار دهنده آن زمانهایی که در خانه تنها مینشستم یا لحظهای خلوت پیدا میکردم هجوم خود را آغاز میکردند هجومهایی چنان سهمگین که گویی نمیشد با آنها مقابله کرد حتی امروز در سفر دوم و پس از حدود ده سال حضور در کنگره و با وجود اینکه خود راهنما هستم هنوز گاهی این یورش افکار را تجربه میکنم افکاری که ذهن آدم را کاملاً بههم میریزند. از میان تمام تجربههایی که داشتهام بهترین و مؤثرترینشان نوشتن سیدیها بوده است. نوشتن سیدی ذهن مرا درگیر میکند و اجازه نمیدهد افکار منفی بر من مسلط شوند همیشه به بچههای سفر اول میگویم که اولویت اصلیشان باید سفر کردنِ منظم در کنگره، خوردن دارو سر وقت و نوشتن سیدیها باشد. این سه ستون اساسیترین ابزارهای مقابله با نیروهای منفیاند؛ نیروهایی که قدرتشان کم نیست.
تجربه دیگری که برای خودم بسیار ارزشمند بوده پخش صدای سیدیها در فضای خانه است اینکه آموزشها و صدای استاد در گوش اعضای خانواده بپیچد. برای من نتایج خوبی داشته و اثرات آن را بارها دیدهام باور دارم اگر بتوانیم چنین محیطی بسازیم ثمراتش حتماً در زندگی ظاهر خواهد شد در کنگره اتفاقاتی رخ میدهد که گاهی قابل بیان نیست برخی تجربهها فقط میان کسانی قابل درک است که این مسیر را رفتهاند. بیرون از کنگره داستان کاملاً متفاوت است بارها پیش آمده که مشکلی برایم رخ داده و در نگاه اول راهحلی برای آن نداشتهام اما همانطور که آقای مهندس میگویند زندگی بالا و پایین دارد؛ از یک مسئله عبور میکنی و مسئلهای بزرگتر در راه است و همین مسیرِ رشد و پیشرفت انسان است. بارها مشکلاتی پیش آمده که از دید من غیرقابلحل بودهاند اما با نوشتن سیدی و تأمل بر آموزشها راهحل از دل همان مطالب بیرون آمده است و این برای من نعمتی بزرگ است، در کنگره با نوشتن سیدیها بهروز میمانیم گاهی فکر میکنم شاید حواسم نیست که چه گنجی در اختیار دارم. بیرون از کنگره برای تولید یک محتوا، یک سریال یا فیلم ماهها و سالها زمان صرف میشود امّا ما هر هفته محتوایی تازه دریافت میکنیم آقای مهندس هر هفته برای ما آموزش تولید میکنند. این موضوع را همیشه به خودم یادآوری میکنم تا بدانم چه نعمتی نصیبم شده است اگر ذهن من درگیر این آموزشها نباشد و خوراک مناسب دریافت نکند بیشک افکار منفی دوباره سراغم میآیند.
نوشتن سیدی کاری دشوار است اما همین دشواریاش است که نتیجه را ارزشمند میکند از نگاه من سیدی نوشتن نوعی شکرگزاری است؛ سپاسی عملی نسبت به راهنمایم و آموزشهایی که دریافت میکنم. بزرگترین آفت انسان ناسپاسی است و نوشتن راهی برای دور ماندن از این آفت.
ویرایش و تایپ: مسافر مسعود
بازنگری و ارسال: مسافر سجاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
92