English Version
This Site Is Available In English

سلاح فرد معرکه‌گیر، توجیه است

سلاح فرد معرکه‌گیر، توجیه است

معرکه‌گیری نوعی نمایش عمومی است که در آن فرد معرکه‌گیر با انجام اعمالی جالب، بینندگان را که دور تا دور محل اجراء جمع می‌شوند، سرگرم می‌کند. معرکه‌گیری در ایران و احتمالا بعضی از دیگر کشورهای غرب آسیا، نمایشی است، سنتی از برخی حرکات قدرتی همچون پاره کردن زنجیر با زور بازوان، شکاندن سنگ با دست یا بازی با مار سمی است.

تماشای معرکه، رایگان است ولی در حین نمایش یا پس از اتمام معرکه، تماشاگران داوطلبانه به معرکه‌گیر مبلغی به عنوان هدیه می‌دهند. اما در کنگره60، چگونه معرکه‌گیری شکل می‌گیرد و عناصر آن چیست؟ یادگیری و معرکه‌گیری مانند دو کپه ترازو هستند که هرکدام بیشتر باشد، دیگری کمتر اتفاق می‌افتد. معرکه‌گیری هم در صور آشکار صورت می‌گیرد و هم در صور پنهان. در صور پنهان این‌که من در ذهنم مرتب درگیر باشم، دیگران را مقصر بدانم و از مسیر خارج شوم یا در کلام با پچ‌پچ راه انداختن و به حاشیه رفتن، خودم را از مسیر دور کنم و یا با کردار و اعمالم اسباب معرکه‌گیری را فراهم کنم.

معرکه‌گیری در اثر کمبود دانش، حسادت، ناامیدی، منیت و یا شکست و ناکامی انسان از دیگران اتفاق می‌افتد. هنگامی‌که انسان شکست می‌خورد در یک دوراهی قرار می‌گیرد؛ راه اول آن است که از شکست و ناکامی تجربه بگیرد و از تاریکی به روشنایی حرکت کند و راه دوم آن است که در جهل و نادانی ایستادگی کند و از این‌جا معرکه‌گیری شروع  می‌شود. به‌ این‌ ترتیب معرکه‌گیری از یک شکست شروع می‌شود. مراحل معرکه‌گیری در تمام انسان‌ها یکسان است. مرحله اول از جا کندن است که از جمعی که در آن است، جدا می‌شود. البته در ادامه می‌تواند در مسیر مستقیم حرکت کند یا همچون معرکه‌گیری در مسیر منفی حرکت کند. شخص در ابتدا بعد از یک اشتباهی که مرتکب شده، به‌جای پذیرفتن و تجربه گرفتن از آن، برای پوشاندن اشتباه، صورت حق‌به‌جانب به خود گرفته و دیگران را متجاوز و توطئه‌گر می‌نامد و در ظاهر دیگران را به مسلخ می‌برد ولی نکته جالب آن است که به‌جای قربانی کردن دیگران خودش قربانی می‌شود.

یکی از مواردی که هر همسفر باید بداند این است که اگر زندگی من در آشوب و ناآرامی به سر می‌رود، مسافر من خوب سفر نمی‌کند یا در هر ناکامی دیگری که به سر می‌برم، قطعا یک سر این قضیه به من می‌رسد و دلیلش یاد نگرفتن‌هاست. گاهی خود یادگیری را عاملی می‌کنیم که تبدیل به ضد خودش شود و تبدیل به یاد نگرفتن شود و این خود تخریب بسیار دارد؛ چون من ظرفیت آن آموزش را نداشتم، زمان یادگیری هنوز فرا نرسیده و من به زور به‌دست می‌آورم و آن‌گاه احساس دانایی می‌کنم و منیت سراغ من می‌آید که خود عنصر مهم معرکه‌گیری است.

اگر ساکنین جامعه‌ای دانا و آگاه نباشند، آن‌ها هم قربانی می‌شوند. در کنگره مهندس حسین دژاکام با ایجاد لژیون‌ها از معرکه‌گیری جلوگیری کردند. در مرحله دوم معرکه‌گیری، انسان وارد مرحله دور زدن می‌شود و آن زمانی است که شخص به ‌جای درمیان گذاشتن مشکل به‌صورت مستقیم با مقام مربوطه شروع به ارتباط با مقام مافوق می‌کند؛ مانند شخصی در کنگره که به‌جای مطرح کردن مشکل باراهنمای خودش، سراغ راهنمای دیگر، ایجنت یا مقام بالاتر می‌رود. نکته قابل‌توجه که لازم است ذکر شود این است که هرکجا انسان وارد مرحله معرکه‌گیری می‌شود، یادگیری اتفاق  نمی‌افتد، زیرا انسان در این مرحله به‌جای مشاهده اشتباه، درس گرفتن از آن و حل مشکل به دنبال پوشاندن آن، مقصر جلوه دادن دیگران و تغییر صورت ‌مسئله  است.

شخص معرکه‌گیر چشم و گوشش بسته می‌شود و نسبت به خودش همان‌طور که در قرآن هم آمده که«ما بر چشم‌ها و گوش‌های آن‌ها پرده افکندیم.» حجاب ایجاد می‌شود و دیگر سراغ خودش نمی‌رود در صورتی‌که کسی که در یادگیری باشد، فقط به فکر نوشتن مشق‌های خودش است نه این‌که ببیند مشق‌های دیگران چیست! چرا که می‌خواهد اگر خطا کرد به دیگری اشاره کند و بگوید به او چرا نمی‌گویید. برای مثال فایل‌صوتی نمی‌نویسم و یا پارک نمی‌روم و وقتی ایجنت از من می‌پرسد که چرا این‌ کارها را انجام نمی‌دهی؛ بخواهم، آمار راهنمایان دیگر را بدهم و حواسش را پرت دیگران کنم. طبق قانون عمل و عکس‌العمل، معرکه‌گیر در مقابل معرکه‌هایش دچار معرکه‌گیری می‌شود که این یعنی برای بیداری من یک تیر از کائنات به سمت من رها شده تا نکته‌ای باشد برای من ولی من تمام تلاش و زورم را می‌زنم تا آن را به سمت دیگری بفرستم و مثل این است که من به کائنات می‌گویم یکی دیگر در الویت است ، من خودم را از رحمت و بیداری محروم می‌کنم و شرایط سخت را در این مسیر برای خودم فراهم می‌کنم.

شخص معرکه‌گیر کسی است که در جای خود قرار ندارد و آن اتفاقی که باید برایش بیافتد و انرژی بگیرد، برایش نمی‌افتد، سلاحش توجیه است، اندازه‌ها را نمی‌داند و وارد حریم دیگران می‌شود و به خودش اجازه نقد و بررسی دیگران را می‌دهد؛ ذره‌بین را از روی خودش برمی‌دارد و خود را از رحمت خداوند محروم می‌سازد، چنین شخصی همان‌طور که در قرآن گفته شده است: «هیزم جهنم خودشان می‌شوند و پذیرش ندارند.» در معرکه‌گیری ما یک پک کامل از ضدارزش‌ها داریم مانند: غیبت، قضاوت، ناامیدی، حسادت، بزرگ‌نمایی، منیت، ريا و... که این‌ها همه از من انرژی می‌سوزانند و باعث رنج و بیماری من می‌شوند.

در آخر من راهنما نباید بخواهم خودم را به رهجو ثابت کنم و بخواهم بگویم هر چه که من می گویم درست است، درست است که به‌عنوان راهنما الگو هستم ولی گاهی از رهجو می‌توانم خیلی آموزش ببینم و لژیون را در حالت رقابت و مقایسه با لژیون‌های دیگر قرار ندهم مانند این‌که بچه‌های لژیون من از همه خدمتگزارتر هستند، اعضای سردار لژیون من بیشتر است و یا رهجوهای لژیون من بیشتر در پارک حضور دارند و.... اما یادگـیری به من می‌گوید که دو راه بیشتر نداری؛ یکی این‌که برگردم به اعماق تاریکی‌ها و کارهای ضدارزش و یا این‌که با خودم تصمیم بگیرم که در مسیر کنـگره قراربگیرم و معـرکه‌گیری را کنار بگذارم. برای رسیدن به دانایی مورد نیاز، ما در علوم جهان‌بینی کنگره۶۰ مثلثی داریم، تحت عنوان مثلث دانایی که سه ضلع آن عبارتند از تفکر، تجربه و آموزش که تجربه نشان می‌دهد، افرادی که در کنگره ۶0 در چرخه آموزش و خدمت قرار دارند، به ندرت جذب مسائل حاشیه‌ای می شوند؛ آن‌هایی که بازیگرهستند، آموزش می‌بینند و خدمت می کنند، تغییرات را در تفکر، اندیشه و جهان‌بینی آن‌ها به وضوح می‌بینیم و دیگر این‌گونه مسائل برایشان معنا و مفهومی ندارد . اما کسانی که تماشاچی خدمت دیگران هستند و از چرخه آموزش و خدمت باز می‌مانند، مشمول این تغییرات در تفکر و جهان‌بینی نمی‌شوند .

در کنگره مسیر یادگیری از طریق نوشتن انجام می‌گیرد و آن اتفاقی که خانم آنی بیان کردند: نیروی دست با کربن مداد ترکیب می‌شود. خدا هم در قرآن به قلم قسم خورده است چرا که به واسطه نوشتن، من یک سپری برای خودم درست می کنم که من را از بلایا و اتفاقاتی که قراراست برای من رخ دهد، محافظت می‌کند. همان‌طور که در فایل صوتی دعانویس هم به این موضوع اشاره شده است که این سپر مانند لایه ازون از نیروهایی که من نمی‌بینم، می‌تواند از من محافظت کند؛ پس من اگر در مسیر درست حرکت کنم و در صراط مستقیم باشم، قطعا اتفاقات خوبی برای من رخ می‌دهد که بزرگ‌ترین آن همان فهمی است که در من ایجاد می‌شود و روح من را قوی می‌کند در مقابل جن و نیروهای منفی که تلاش می‌کنند، خودشان را حفظ و کسب انرژی کنند و بزرگ‌ترین سلاحی که استفاده می‌کنند، همان معرکه‌گیری است.

برای رسیدن به آرامش، تعادل و درمـان فقط یک راه وجود دارد که آن‌هم حرکت در مسیر صراط مستقیم است و این‌که گوش به فــرمان راهنما باشم در غیر این‌صورت به اعماق تاریکی برخواهم گشت. ان‌شاءالله بتوانم با حرکت درست در مسیر کنگره و فرمانبرداری، آموزش‌ها را کسب کنم و در زندگی کاربردی کنم و به‌دور از حاشیه و معرکه‌گیری به تعادل و آرامش برسم.

در پایان از مهندس حسین دژاکام بسیار سپاسگزارم،  بابت دستور جلسات مهم و ارزشمندشان و آموزش‌های خوب کنگره، ان‌شاءالله پاینده باشند.

منابع: فایل صوتی «معرکه‌گیری»، سایت احیای انسانی کنگره۶۰ و مشارکت راهنمایان

نویسنده: همسفر الهه، راهنمای تازه‌واردین
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان‌سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .