English Version
This Site Is Available In English

در کنگره بایستی گوش‌ به‌ فرمان باشی

در کنگره بایستی گوش‌ به‌ فرمان باشی

چهارمین جلسه از دوره دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی تربت حیدریه با استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر محمود با دستور جلسه "نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش" پنج‌شنبه 29 آبان ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر.
متشکرم از نگهبان جلسه که مسئولیت اداره این جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
من یاد گرفتم در کنگره چیزی بدون زحمت به دست نمی‌آید، باید تلاش کرد، سختی کشید و بعد می‌بینی کاری که انجام دادی چقدر لذت بخش است. مطمئنا هر سربالایی یک سر پایینی دارد و یک پیام دیگری که در کنگره آموختم این است که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
هر کاری که بخواهیم شروع کنیم ابتدا سختی‌هایی دارد. اگر آن سختی‌ها را به جان بخری و با عشق حرکت کنی، راه خودش هموار می‌گردد. من در سفر اول برای درمان باید مسیر زیادی طی می‌کردم و به دلیل شرایط شغلی‌ام با سختی هایی روبرو بودم و فرصت سی دی نوشتن نداشتم و از همان ابتدا یک آدم به هم ریخته و آشفته ای بودم.

صبح که از خانه بیرون می‌آمدم تا شب که به خانه برمی گشتم باید سر کار میرفتم، سی دی می‌نوشتم و در شعبه هم حضور پیدا می‌کردم تفکر من این بود که من وقت انجام این امور را با هم ندارم. راهنمایم پرسید چرا به کنگره آمده ای؟ اگر می‌خواهی به حال خوب و درمان برسی باید قوانین و مقررات اینجا را رعایت کنی
افراد بی‌سواد، زیرهجده سال و بالای پنجاه‌ و پنج سال اجازه سفر کردن در کنگره را ندارند. پوشش سفید و سی‌دی نوشتن در کنگره60 جزء قوانین هستند. مقاومت کردن در برابر قوانین کنگره فایده‌ای ندارد. اگر می‌توانی این‌ها را رعایت کنی بمان. اگر بخواهی فقط برای گرفتن دارو بیایی و برای نوشتن سی دی بهانه بیاوری و بگویی گرفتارم راه به جایی نمی بری. اگر خوب نگاه ‌کنی می‌بینی همه یک‌سری مشکلات دارند. ما خودمان انتخاب کردیم و آمدیم به کنگره تا به حال خوب برسیم.
همهٔ ما می‌دانیم که حالمان خوب می‌شود، پس بایستی تمام قوانین و مقررات را رعایت کنیم. سی دی نوشتن برای من که بیست سال به زور یک خط می‌نوشتم و یک مرتبه باید یک سی دی 60 دقیقه ای را گوش می‌کردم و می‌نوشتم سخت بود ولی آخر این سختی یک پاداش لذت بخش بود.
 


در کنگره از در که وارد می‌شویم راهنما انتخاب می‌‌کنیم و به ما می‌گویند که سر خود را با سر راهنما عوض کن. سر تو کار می‌کند، اما به درد کنگره نمی‌خورد.
من در سفر اول می‌آیم برای خودم، برای اینکه حالم خوب شود. اگر می‌توانستم حالم را بیرون خوب کنم، اینجا نبودم. دوستان عزیز، ما بیرون نتوانستیم کاری برای خودمان انجام بدهیم. پس به کنگره آمدیم، اینجا یک عده راهنما، ایجنت و مرزبان هستند که برای حال خوب ما تلاش می‌کنند. من ازفرمان‌برداری تا فرماندهی را باور دارم. چون اگر فرمان‌بردار نباشیم در کنگره به حال خوش نمی‌رسیدم.

اینجا بایستی گوش‌ به‌ فرمان راهنما باشی، اگر هر فرمانی که راهنما می‌دهد را به درستی انجام بدهی، دارو را دقیق مصرف کنی مطمئناً در پایان سفر به حال خوش می رسی.
به لطف کنگره، من ده ماه و ده روز سفر کردم و به حال خوش رسیدم. قبل از کنگره در روز ده، دوازده ساعت مشغول مصرف مواد بودم و وقتم به بطالت می‌گذشت. من بعد از سفر اول انرژی بالایی دارم. سر کار می‌روم، باشگاه می‌رم، سی‌دی می‌نویسم و کنگره هم می‌آیم. امیدوارم همه دوستان به این حال خوش برسند. ممنونم که با سکوت خود به صحبت های من گوش کردید.

عکاس: مسافر مهدی
تایپ: مسافر رامین
ویراستار: مسافر حسین
ارسال خبر: مسافر حبیب
مرزبان کشیک: مسافر علیرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .