به نام قدرت مطلق الله
پنجمین جلسه از دوره سوم لژیون هماهنگی خدمتگزاران کنگره ۶۰ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی شادآباد، به استادی همسفر خسرو، نگهبانی همسفر محمدرضا و دبیری همسفر علیرضا با دستور جلسه «وادی پنجم بخش ۱ و تأثیر آن روی من» در روز پنجشنبه مورخ ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
امروز میخواهم دربارهٔ بخشهایی از وادی پنجم صحبت کنم. پیش از آن، یاد کنم از استاد عزیز، آقای محمدرضا که همیشه با محبت و صبوری بستر آموزش را برای ما فراهم میکنند.
آقای مهندس میفرمایند ما پیش از ورود به وادی پنجم، چهار وادی را پشت سر گذاشتهایم؛ وادیهایی که محور اصلی آنها «تفکر» است. ایشان چنان دقیق و هوشمندانه موضوع را بیان میکنند که جای هیچ فرافکنی برای انسان باقی نمیماند. اولین نکته این است: «با تفکر ساختارها آغاز میشود»؛ یعنی هر کاری که قرار است انجام دهیم، ابتدا باید در ذهن ما شکل بگیرد و دربارهاش بیندیشیم.
در ادامه میفرمایند: هیچ مخلوقی بیدلیل آفریده نشده است. خداوند هر موجودی را برای هدفی خاص خلق کرده و انسان را نیز در جایگاهی ویژه قرار داده است؛ اما انسان موجودی است که باید برای زندگی خود برنامهریزی کند. میتواند از دیگران مشورت بگیرد، اما تصمیمگیری و اجرای آن تصمیم، بر عهدهٔ خود اوست. خداوند راه را نشان داده، اما مسئولیت حرکت در آن مسیر با خود ماست. توکل به خداوند، مشورت با دیگران و سپس انجام عمل درست، وظیفهٔ شخصی هر انسان است.
در وادی پنجم تأکید میشود که آنچه در چهار وادی گذشته آموختهایم، باید وارد مرحلهٔ اجرا شود. ذهن ما پر از تصورات، برداشتها و طرحهاست؛ اما تا زمانی که آنها را بررسی و آزمایش نکنیم، نمیدانیم قابل اجرا هستند یا نه. این اجرا ممکن است در قالب گفتار، شنیدن، دیدن، لمس یا عمل باشد. حتی یک کلام میتواند ساختار ایجاد کند؛ گاهی یک جمله آتش میافروزد و گاهی آشفتگی جمعی را آرام میکند.
در وادی پنجم، راهنما ابتدا آموزش میگیرد، سپس امتحان میدهد و قبول میشود تا لژیونی تشکیل دهد؛ اما پیش از هر چیز، باید با خود بیندیشد: آیا این شال، شال خدمت است یا شال غرور؟ آیا باید خود را بالاتر از رهجو بداند یا اینکه بداند مسئولیت او خدمت است و اجرای قوانین کنگره؟
راهنما باید ابتدا بررسی کند: آیا وقت کافی دارد؟ آیا میتواند بهموقع بیاید؟ آیا توان برخورد صحیح با رهجوها را دارد؟ آیا اگر رهجویی دیر آمد، میتواند با آرامش و دعوت، او را جذب لژیون کند؟ آیا وقت و زمان این را دارد که به کنگره بیاید؟
کنگره قوانینی دارد؛ مثلاً همه باید سیدی بنویسند و هیچ راهنمایی نمیتواند آن را حذف کند؛ اما راهنما باید ساختاری درست ایجاد کند تا همهٔ افراد، با هر سطح سواد و شغل، بتوانند از آن بهره ببرند. ممکن است کسی تحصیلات عالی داشته باشد و کسی دیگر فقط تا چهارم ابتدایی درس خوانده باشد؛ راهنما باید بتواند برای هر دو، متناسب با شرایطشان، تکلیف تعیین کند. اگر فردی باسواد کم، چهار خط نوشت، باید تشویق شود؛ و اگر فردی باسوادتر است، میتوان از او انتظار بیشتری داشت. این هنر راهنماست که ساختار لژیون را مدیریت و حفظ کند. اگر درست عمل کند، لژیونی پویا و مؤثر میسازد؛ و اگر درست رفتار نکند، آن لژیون رو به نابودی میرود.
اما دربارهٔ تجربهٔ شخصیام: وقتی وارد کنگره شدم، راهنمای من آقای محمدرضا بودند. ابتدا مقاومتهایی داشتم؛ مثلاً وقتی میگفتند سیدی بنویس، میگفتم «میشه ننویسم و فقط گوش دهم؟». ایشان با آرامش میگفتند: «از رویش بنویس، کمکم درست میشود»؛ و واقعاً هم همینطور شد. کمکم فهمیدم این حرفها از سر دلسوزی است. نوشتن باعث شد تمرکزم بیشتر و یادگیریام عمیقتر شود. بسیاری از صفات منفیام، مانند خشم، بیتحملی و عصبی بودن، کمرنگ شد. این نتیجهٔ ساختار هوشمندانهٔ کنگره است. در پایان، از همهٔ این آموزشها و از اینکه فرصت رشد و تغییر برایم فراهم شد، سپاسگزارم.

تایپ و ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
60