English Version
This Site Is Available In English

قلم، چشمه زلال آموزش

قلم، چشمه زلال آموزش

یازدهمین جلسه از دوره هشتاد و سوم کارگاه‌های آموزش خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا نمایندگی شادآباد، با استادی مسافر هادی، نگهبانیِ مسافر رضا و دبیریِ مسافر مجید با دستور جلسه «نقش سی‌دی و نوشتن آن در آموزش» روز چهارشنبه ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان هادی هستم، یک مسافر. خداوند را هزاران بار شکر می‌کنم که پس از چهار سال رفت‌وآمد، این توفیق را به من عطا کرد تا در این جایگاه حاضر شوم، هم خدمت کنم و هم آموزش ببینم. از راهنمای بزرگوارم، آقای یاراحمدی، که این فرصت ارزشمند را به من سپردند، صمیمانه تشکر می‌کنم.
دستور جلسه امروز، «نوشتن سی‌دی و نقش آن در آموزش» است. به باور من، نوشتن سی‌دی، هم در سفر اول و هم در سفر دوم، می‌تواند کمک بسیار بزرگی به مسیر رشد و درمان ما کند.
مقاله‌ای خوانده‌ام که می‌گفت: قلم، چشمه است؛ آن را نخشکانید. قلم، چشم است؛ تا قدم از قدم برمی‌داریم و جلوی پای خود را می‌بینیم، آن را کور نکنیم. قلم، عصا است؛ نه تنها برای پیران، که همگان بر آن تکیه می‌کنند. قلم، زبان است؛ سخن می‌گوید، جنبش دارد، حیات دارد. قلم را نگیرید؛ قلم، مقدس است.
استاد امین می‌فرمایند: «هنگامی که سی‌دی جدیدی منتشر می‌شود، درون آن هزاران نکته نهفته است. اگر به این نکات دقت و توجه کنید، مطمئناً یکی از گره‌های وجودتان گشوده خواهد شد».
خدا را شکر که در زمانی زندگی می‌کنم که وجود نورانی آقای مهندس و استاد امین، روشنی‌بخش راه است و من می‌توانم از آموزه‌های ایشان بهره‌مند شوم. من در سال ۱۴۰۱ از طریق اینستاگرام با کنگره ۶۰ آشنا شدم و با تخریب ناشی از مصرف قرص، پا به این مجموعه گذاشتم. پس از گذراندن سه جلسه اول، راهنمای خود را انتخاب کردم، اما متأسفانه فرمانبردار خوبی نبودم و سفرم را جدی نگرفتم. با ذهنیت بیمار و معرکه‌گیر، تمام سی‌دی‌هایم را از روی نوشته‌های دیگران کپی می‌کردم و در نهایت، با حالی خراب و ناپایدار، به ظاهر رهایی یافتم.
از آنجا که گوش به فرمان نبودم، سفرم را به تباهی کشاندم و تا مدت‌ها جرئت و انگیزه بازگشت به کنگره را نداشتم. همسفرهایم را به کنگره می‌رساندم، اما خودم حاضر نمی‌شدم. خدا را شکر که دوباره قسمت شد و فرصتی دیگر یافتم؛ وارد کنگره شدم و با عزمی راسخ، سفرم را از سر گرفتم و مصمم شدم که این بار، فرمانبردار و گوش‌به‌فرمان باشم. با حسی قدرتمند، لژیون ۲۹ را انتخاب کردم.
در سی‌دی اول «وظایف رهجو» آموختم که «من به دنبال راه می‌گردم و راهنما، راه را به من نشان می‌دهد». با الهام از وادی‌ها یاد گرفتم که اول تفکر کنم و بدانم که هیچ موجودی بیهوده خلق نشده و مسئولیت خود را بر دوش دیگران نیندازم. به همین ترتیب، آموزش دیدم و سفرم را با انضباط ادامه دادم.
در پایان، درباره نوشتن سی‌دی باید بگویم: وقتی سی‌دی می‌نویسم، حس و وجودم را به آقای مهندس و کلام ایشان گره می‌زنم و با تمام قلب و جان می‌نویسم. برای این موهبت، خدای خود را همواره شاکر و سپاسگزارم.
و نکته پایانی را با جمله‌ای از استاد سیلور در کتاب «۶۰ درجه» به پایان می‌برم: «شروع از یک نقطه... دوست من، اگر دیر به ایستگاه برسی، دیگر اتوبوس را نخواهی دید».
از همه شما که با حوصله به صحبت‌هایم گوش دادید، بی‌نهایت سپاسگزارم.

جلسه خدمتگزاران نمایندگی:

تایپ و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .