English Version
This Site Is Available In English

آموزش ها انسان را می سازند

آموزش ها انسان را می سازند

بنام قدرت مطلق

 

جلسه دهم از دوره ی چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی لواسان به استادی مسافر مصطفی ، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش" مورخ چهارشنبه ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر. خداوند بزرگ را شکرگزارم   و از آقای مهندس و خانواده محترمشان ممنونم و همینطور از ایجنت محترم و دیگر افراد دارای تجربه بالا شعبه ممنونم بابت این فرصتی که نسیب من شد تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم.


من در سفر اول که بودم همیشه خودم را در این جایگاه متصور می شدم و
به این فکر بودیم که اگر روزی قرار باشد در این جایگاه حاضر بشویم، دقیقاً با چه حس و حالی باید باشیم. وقتی نگهبان محترم  به من زنگ زد، که در این جایگاه قبول خدمت کنم ،  شور و شعف خاص و هیجان عجیبی در من ایجاد کرد. در حد دو کلمه‌ای به این خدمت و دستور جلسه فکر کردم که چه بگویم و باقی را از خداوند خواستم ؛ تا با همان نیروی های القا و الهام به من کمک کند تا در لحظه بتوانم بهترین مطلب را ادا کنم.


مطلب اصلی ما شکرگزاری است. ما—من و مصطفی—خیلی وقت‌ها از کنار شکرگزاری به‌صورت کلیشه‌ای رد می‌شدیم؛ چون همیشه شنیده بودیم شکر، شکر، شکر. اما چه شد که نگاه ما تغییر کرد؟ یکی از بزرگ‌ترین برکات کنگره برای ما همین بود؛ از زمانی که وارد کنگره شدیم و با مفاهیم و آموزش‌های آن آشنا شدیم، تازه مفهوم شکرگزاری را فهمیدیم. همه‌ی این‌ها را هم مدیون سی‌دی‌ها و آموزش‌های بی‌نظیر کنگره هستیم. ما قبلاً انسان‌هایی ناسپاس بودیم.

به‌خوبی یادمان هست قبل از آشنایی با کنگره با افکار خودکشی دست‌وپنجه نرم می‌کردیم. خبر خودکشی یکی از دوستان نزدیک‌مان را شنیدیم؛ بعد از مدتی دوباره یکی دیگر از دوستان‌مان ناپدید شد و چند روز بعد خبر رسید که خودش را در بیابان و روی دکل برق فشارقوی دار زده بود. همان‌طور که مهندس می‌گویند، ما در زمانه‌ای هستیم که اهریمن یکی از قوی ترین برگ‌هایش را رو کرده: مواد شیمیایی مانند ماشروم یا lsd. ما علمش را نداشتیم که مشکل ما از روان ضعیف‌شده‌مان است.

یادمان هست روز اول که وارد اینجا شدیم، وقتی آقای امیرطاها راهم، تازه‌ وارد ما را معرفی کردند، فکر می‌کردیم درد ما خریداری ندارد. اما دقیقاً همان‌طور که مهندس در سی‌دی «شتر» می‌گویند: بذر نیکو بکار. راهنمایی که کارش را درست انجام دهد، همان بذر نیکوست. ما آن را با تمام جان ‌مان حس کردیم. نشسته بودیم و امیر آقا با دوستان صحبت می‌کرد، یکی‌یکی کارشان را انجام دادند و رفتند، ناگهان به ما گفت: «تو بشین ببینم.» همان‌جا فهمیدیم که این مکان برای ما نقطه عطفی دارد؛ جایی که می‌توانیم راحت بنویسیم، درمان شویم و رشد کنیم.

فیلمی دیده بودم به اسم بازیکن شماره اول. داستانش درباره سازنده‌ای بود که بازی‌ای طراحی کرده بود و هرکس سه مرحله آن را برنده می‌شد، صاحب تمام سهام او می‌شد. اینجا هم برای ما همین است. در سی‌دی‌های مهندس، نشانه‌ها، نکته‌ها و کلیدها وجود دارند؛ ما باید آن‌ها را برداریم و کنار هم بگذاریم تا به سهام عظیم برسیم؛ سهامی که برای ما حکم «حال خوش» دارد. و خدا را شکر می‌کنیم که توانستیم از ناامیدی عبور کنیم؛ چون یکی از بزرگ‌ترین کلیدهایی که از سی‌دی‌های مهندس درک کردیم همین بود. ما قبل از کنگره انسان‌هایی کاملاً ناامید بودیم، اما حالا امید داریم؛ حتی امروز که به‌عنوان استاد جلسه نشستم، امید داریم به جایگاه‌های بالاتر خدمت در کنگره.

قبل از آمدن به این جایگاه استرس داشتیم، اما به چهره بچه‌ها نگاه کردم و بازتاب آرامش آن‌ها را دریافت کردم. یکی دیگر از کلیدهایی که در سی‌دی‌ها دریافتم همین بود. من قبلاً آدمی گله ‌مند و طلبکار بودم. همیشه می‌گفتم من خوبم و اطراف‌ من مشکل دارد. اما بعد از پایان سفر اول، دیدم که حتی در خیابان کمتر درگیر می‌شوم؛ حتی در رانندگی. گاهی انسان در خودش آن‌ قدر خودخوری می‌کند که بیشتر از دعوا، خودش را تخریب می‌کند. اما حالا به لطف آموزش‌ها فهمیدم انسان‌های روی زمین بازتاب رفتار خود من هستند. هر ارتعاشی بدهیم، همان را برمی‌گردانند. من در سطح فرکانس خودم زندگی می‌کنم.

و مطلب آخر درباره نوشتن سی‌دی‌هاست. مهندس در وادی سیزدهم درباره قلم می‌گویند: «گام‌های بلندش در سراسر گیتی روان و جاری می‌شود.» قلم چیزی عظیم است؛ حتی در کلام‌الله بارها به آن اشاره شده. هر سخنی از بزرگان که به نگارش درآمده، جاری شده و تا امروز جاری مانده  است: سعدی جاری‌ست، حافظ جاری‌ست، مولانا جاری‌ست، نهج‌البلاغه برای امیرمؤمنان جاری‌ست؛ انگار همیشه حضور دارند.

من وقتی سی‌دی‌های سفر اولم را می‌نوشتم، حجم آن سه دفتر بزرگ برایم اختلاف پتانسیل عظیمی داشت؛ انگار علم ناب بود که به نگارش درآمده تا در زندگی من جاری شود و در تمام مقاطع زندگی از آن استفاده کنم.

خیلی خوشحالم که توانستم در این جایگاه باشیم و از همه‌ی شما عزیزان سپاسگزاریم که به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ: مسافر علیرضا

ویرایش: مسافر سینا

عکس: مسافر سینا

مرزبان خبری: مسافر محسن

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .