دومین جلسه از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس به استادی راهنمای محترم مسافربهروز، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه "نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش" چهارشنبه 28 آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحال هستم که دوباره این فرصت به من داده شد تا در این مکان خدمت کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم. برای ما بچه کنگرهایها مرگ یک شروع نه پایان، پایانِ هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. من یاد گرفتم که مرگ ترس نداره که هیچ، بلکه یک شعر قشنگ بود که من نوشتم.
اینجا میگه : درغربتِ مرگ بیم ِ تنهایی نیست، یارانِ عزیز آنطرف بیشتراست،... آموزشهای جهانبینی ازهمین سیدی ها شروع میشود که آقای مهندس دراختیار ما قرارداده است. ما بچه کنگرهایها اصلا یک دنیای دیگری هستیم.
امروز داشتم لایو رو میدیدم یکی پیام گذاشت، فکرکنم تازه وارد بود، نوشت: چرا از اعتیاد چیزی نمیگه اصلا !!! برای اینکه، اعتیاد واقعا برای ما وکنگرهایها تموم شده است، ما دربارهی دانایی و فرق آن با معرکه گیری و علم زندگی صحبت میکنیم. واقعا همین است، اعتیاد بهانهای بوده که ما بیاییم کنگره. آقای نگهبان که الان بغلِ من نشسته، روز اولش اگر یادش بیاد، همونطور که خود من نباید یادم بره که چی بودم. چجوری میشه این همه تغییر، واقعا انسان باورش نمیشه. دلیلش همین آموزشها است، هفتهی قبل گلریزان بود، آقای دبیر تعداد حاضرین را ۲۱۰ نفر اعلام کرد، الان من حاضرین را شمردم ۱۲۰ نفریم، این چه معنی میده؟ چی باعث میشه داخلِ کنگره60، برعکسِ بیرون که هروقت صحبت ازپول دادن میشه همه فرار میکنن. اینجا روزِ گلریزان، افرادی که در جلسات عادی هم حضور ندارند، روزِ گلریزان میان برای پول دادن.

پول دادن صُوَرِ آشکارِ داستان است، آن فهمِ بخشش و پرداخت بهایِ این رهاییِ با ارزش است. این درسایه آموزش ها است، در سایه این سیدی هاست، اونم نه فقط گوش دادن سیدی، بلکه با نوشتن است که تمام احساسات و ...فعال میشود و انسان مدیتیشن میکنه و بالاتر از اون، املا وخط خوب میشه. این موارد حداقل سودی هست که در صورِ آشکار دارد، درحالی که اصلِ داستان، آن تغییرِ بزرگی است که با یک انسانی که جلو دونفر نمیتوانست حرف بزند و ساقیِ مواد بود، امروز درجلساتِ بزرگ و حتی بینالمللی برای کنگره60 سخنرانی میکند و صحبت میکند.
این همان تغییر وتبدیلِ عظیمی است که درسایه سیدی نوشتن درطولِ سفر اتفاق میافتد. سرانهی مطالعه در کشور ما کمتر از یک دقیقه برای هر ایرانی است، بجز آمارِ دانش آموزان و دانشجویان، حالا حساب کنید ما که یه روز مصرف کننده بودیم، هفته ای ۳ تا سیدی که حکم کتاب دارد را گوش میدهیم و یک سیدیِ ۵۰ دقیقهای که حکم کتاب دارد را مینویسیم. آن هم منابعی که هیچ کجا پیدا نمیشود، مفاهیمی که ما درکنگره60 یاد میگیریم، به جرات ۲۰۰ سال از علمِ امروز و حتی فهمِ عموم جهانیان جلوتر است، بزرگیِ این منابع و آموزش ها تا این اندازه است و برای همین هم اتفاقاتی که درکنگره ۶0 در حال رقم خوردن است، اتفاقی عظیم است که در باور هیچکس نمیگنجد. یک زمانهای سیدی نوشتن برای خود من هم سخت است اما این مبارزه با نفس است، تا بتوانم دوباره فرمانروایی شهر وجودیام را به دست بگیرم. در کنگره تمام افراد از راهنمایان تا دیدهبانان و حتی خود استاد امین هم هر هفته یک سیدی مینویسند.
در انتهای صحبتهایم باید بگویم به نظر من دربهای آسمان در این مقطع به روی ما باز شده تا ما به واسطه کنگره ۶۰ و آموزشهای آن بتوانیم زودتر گرههایمان را باز کنیم و تذکیه و پالایش انجام دهیم و زودتر برای زندگی اصلی که به نظر من در جای دیگری است به نحو احسن آماده شویم.
تایپ و ویرایش: مسافر هادی لژیون نهم، مسافر امیر لژیون دوم
بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم، مسافر امیر لژیون دوم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر داوود
آبان ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
130