مهمترین مسئله این است که هر انسانی باید مشکلات خود را خودش حل کند نه کس دیگر، ما هر کاری انجام دهیم باید اول از خودمان شروع کنیم؛ به طور مثال برای اضافهوزن، اول باید از خودمان شروع کنیم بعد از دیگران. اگر ما کار خودمان را درست انجام ندهیم از دیگران نمیتوانیم انتظاری داشته باشیم؛ برای این کار باید اول انسان را خوب با جزئیاتش بشناسیم. آقای مهندس دژاکام میفرماید: ما خودمان باید برای خود، قاضی باشیم. رفتار و کردار خودمان را ببینیم آیا تغییر کردهایم؟ آیا دیروز که یک آدم بنگی بودیم، آمدیم درست شدیم؟ تغییرات مثبتی داشتهایم؟ ما باید نقاط خوب را اضافه و نقاط بد و منفی را حذف کنیم.
عمل خودکشی بستگی به روان انسانها دارد؛ ما اگر در مورد روان انسان تعریف مشخصی نداشته باشیم، قادر به درمان آن نخواهیم بود. روان از ترکیب جسم و اندیشه حاصل میشود. روان یعنی؛ خلقوخوی که در صور ظاهر و آشکار است.
طبق کلام خداوند در سوره محمد (ص) در بدن ما رودخانههایی در جریاناند که همان چشمههای جوشان خمر هستند و روی روان اثر میگذارند؛ اگر شما خوابتان نمیبرد و قرص خواب مصرف میکنید بعد از مدتی بدن شما دیگر این ترشحات درونی (خمر) را ندارد و جسم نامتعادل میشود که در نهایت ممکن است شخص دست به خودکشی بزند. جسمی که متعادل باشد، دست به خودکشی نمیزند؛ کسی که چشمههای خمرش درست کار کند، امکان ندارد خودکشی کند.
در بدن ما دینورفین یا دوپامین تولید میشود؛ حالا دوپامین چهطور تولید میشود؟ توسط ژن که بهوسیله بیان ژن این کار را انجام میدهد؛ بنابراین تمام اجزای بدن که سیستم ایکس است روی فیزیک (جسم) اثر میگذارد. مرکز و پایه همه بیماریها همان بیان ژنها است. در بدن صدها، هزاران و میلیونها مدار وجود دارد که در تمام بیماریها یک سری ژنها مشترک هستند و یک سری متفاوت.
در بدن فرد مصرفکننده آن دسته از ژنهایی که باید دستور تولید مخدر درونی را بدهد اما نمیدهند و فرد که یکمرتبه مواد را قطع کرده تا آخر عمرش این ژنها اصلاح نمیشود؛ در این حالت از لحاظ جسمی مشکل دارد که روی روان او نیز اثرگذار است در نتیجه دست به انتحار یا خودکشی میزند. این نشانگر عدم تعادل در بیان ژنها است.
عامل دیگری که روان را تخریب میکند؛ جهانبینی، افکار، اخبار، تخیلات فرد، ناامیدی، ترس و ... است. ریشه تمام مریضیها در تفکرات ما قرار دارد. ما با فراگرفتن جهانبینی، اصلاحکردن تفکراتمان، دورکردن افکار منفی از خودمان، ناامیدی را بیرون میریزیم.
ناامیدی یعنی، در یک بنبست شدید قرار گرفتهایم فکر میکنیم هیچ راهی نیست؛ به قول مهندس حسین دژاکام: سیب که به زمین میافتد، صدها چرخ میخورد. وقتی در مشکلات قرار میگیریم دوتا دلیل دارد: یا داریم تقاص پس میدهیم یا در حال آموزشدیدن هستیم. ما بهخاطر اینکه شجاع بشویم باید از ترسهایمان بگذریم و با هیولا بجنگیم؛ پس هیچ جای ناامیدی نیست، چه تقاص باشد و چه آموزش هر دو حالت خوب است.
منفیگرایی، ناامیدی، بیایمانی و... همه باعث رنج و سختی در انسان میشوند و روی ناقلهای عصبی اثر گذاشته و آنها را از تعادل خارج میکنند؛ ما در کنگره در مسئله اعتیاد آن دسته ژنهایی که از تعادل خارج شدهاند را با روش DST باز تنظیم میکنیم.
بر ما واجب است که از جسم که حکم ماشین یا قفس تن ما را دارد محافظت کنیم؛ به فکر سلامتی خودمان باشیم، ورزش کنیم، به تغذیه خودمان اهمیت بدهیم و نرمش صبحگاهی و پیادهروی داشته باشیم. جسم کالبدی در اختیار ما است که خود ما نیستیم؛ بلکه در حال زندگی در آن هستیم.
منبع: سی دی «مثال» از آقای مهنس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
74