به کنگره وصل شدم و نگاهم به زندگی تغییر کرد

عشق تقویم بی‌انتهایی است که برگ‌هایش رنگ قرمز ندارد، عشق هر روز شنبه است و هرگز جمعه ندارد.

  می‌خواهم از اولین روزی که وارد کنگره۶۰ شدم، بنویسم؛ در یک روز بارانی با حال روحی خرابی وارد کنگره شدم که آن روز جشن گلریزان بود. دیدن تعداد زیادی از آدم‌ها که روزی گرفتار بیماری اعتیاد بودند؛ ولی با حال کاملاً خوبی حضور داشتند، خیلی برایم عجیب، شیرین و غیر قابل باور بود. اوایل سفرم درکی از کنگره۶۰ نداشتم؛ اما کم‌کم با کمک آموزش‌های راهنما و سی‌دی‌ها و ... به کنگره وصل شدم و نگاهم به زندگی تغییر کرده است و حال خیلی خوبی دارم. قبل از اینکه وارد کنگره شوم همیشه یک خلعی در زندگی‌ حس می‌کردم و چون آدم کاملاً عصبی بودم فکر می‌کردم هیچ‌وقت به حال خوب و آرامش نمی‌رسم و دیگر نمی‌توانم مثل مردم عادی زندگی کنم، آروزی یک خواب راحت را داشتم و فکر نمی‌کردم زخم‌هایی که در دل دارم، روزی مرهم شوند. با ورود به کنگره دلم آرام گرفت و به آن‌چه در دل داشتم، رسیدم و فهمیدم؛ وعده خداوند حق است و بعد از هر تاریکی، روشنایی و بعد از هر سختی، آسانی است. از مسافرم تشکر می‌کنم که به‌واسطه اعتیاد ایشان با این مکان آشنا شدم و صبر در برابر مشکلات را آموختم. امیدوارم انسان‌هایی که گرفتار این بیماری هستند با کنگره۶۰ آشنا شوند و به سلامتی برسند و درس زندگی را از مکتب آقای مهندس دژاکام بیاموزند. ابتدا از خداوند، سپس از آقای مهندس دژاکام و خانم آنی و راهنمای خوبم بابت این‌که به حال خوش و آرامش رسیدم، کمال تشکر دارم.

نویسنده: همسفر سوسن رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون چهاردهم)
رابط خبری: همسفر مینا (ج) رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون چهاردهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر نگار (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان