دوازدهمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی هاتف با نگهبانی مسافر محمد و استادی مسافر مهدی و دبیری مسافر رسول با دستور جلسه "نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش" در روز سه شنبه 27 آبان ماه 1404 ساعت 17:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
شکرگزار خداوند هستم که یک بار دیگر توانستم در کنگره حضور پیدا کنم، تشکر میکنم از جناب مهندس، خانواده محترمشان، ایجنت و لژیون مرزبانی که اجازه دادند آموزش بگیرم.
دستور جلسه "نوشتن سی دی و نقش آن در آموزش"، در طول درمان به من خیلی کمک کرده، خیلی از مشکلات من را حل نموده، راهها را برایمان باز کرده است.

وقتی ما وارد کنگره میشویم، بخشی از آموزشها توسط راهنماها و بخشی دیگر هم غیر حضوری توسط سیدیها و آموزشهایی که بخشی، توسط استاد امین و بخشی هم توسط جناب مهندس به ما آموزش داده می شود.
زمان لژیونها محدود است و مسافران نمیتوانند به جواب خیلی از سوالهای خود برسند، سیدیها بار آموزشی زیادی دارند، من در این ۴۰ سالی که از خداوند عمر گرفتم، این دو سالی که در کنگره حضور داشتم بیشتر از آن ۴۰ سال مطلب آموزش گرفتم، قبلاً از نوشتن و خواندن خوشم نمیآمد من یک تجربه و یک سابقه ناموفقی دارم که از تجربه خودم بخواهم بگویم زمانی که جناب مهندس میفرمایند: جهان بینی یک بخش عمدهای از درمان است.
مثلث درمان، جسم، روان و جهان بینی، ظلع جهانبینی بحث بسیارگسترده ای دارد، اگر من نتوانم دیدگاه خود را نسبت به جهان خود و جهان هستی تغییر بدهم و تغییرات نتواند در من انجام بگیرد نهایتاً فقط میتوانم قطع مصرف انجام داده باشم، من گل رهایی از جناب مهندس گرفتم، اوایل حالم خوب بود، ولی ذره ذره به دلیل نوع جهان بینی دوباره شروع به مصرف کردم به خیال خودم فکر کردم رها شدم و میتوانم مواد را به صورت کنترل شده مصرف کنم و در نهایت ذره ذره شروع به مصرف کردم و بعد از چند مدت، مشکلات بسیار زیادی برایم پیش آمد و کم کم مصرف موادم بسیار زیاد شد، خلق و خوی بدی پیدا کرده بودم و یک تفکر دیگری که داشتم وقتی میخواستم وارد کنگره 60 بشوم، میدانستم که بهترین جا و مکان برای من کنگره است فقط در کنگره میتوانم به درمان برسم و یک مشکل بسیار بزرگی داشتم، بحث نوشتن سیدیها بود که نمیتوانستم بنویسم چون به من اعلام کرده بودند سیدیها را باید واو به واو نوشت از اینکه میخواستم سیدیها را کلمه به کلمه بنویسم ترس داشتم، خوشبختانه وقتی که وارد کنگره شدم در نهایت شروع به نوشتن کردم.
اوایل در نوشتن نقطه ضعفم این بود که نمیتوانستم بنویسم و در ادامه ذره ذره نقطه تحمل من بالا رفت و با نوشتن سی دی تازه متوجه شدم که در کجا قرار دارم، آدرس خودم را پیدا کردم، جهانبینی که جناب آقای مهندس و استاد امین در سی دی ها به ما آموزش می دهند، برگرفته از کلام الله است و اگر من بخواهم به آرامش و تعادل برسم باید سیدیهای خود را بنویسم، در غیر این صورت فقط یک قطع مصرف انجام دادهام این چیزی است که من تجربه و لمس کردم.
جناب آقای مهندس میفرمایند: با نوشتن سی دی ذره ذره به آن درک و فهم میرسیم و تغییرات ذره ذره انجام میگردد و در آخر برای جمعبندی آن چیزی که خودم تجربه کردم این است که اگر از آموزگار آموختم، آموختم وگر نه روزگار به سختترین شکل ممکن به من میآموزد.

تایپ: مسافر مهدی، لژیون دوم
ویرایش: مسافر محمد، لژیون یکم
ارسال: مسافر علی، لژیون نهم
.gif)
- تعداد بازدید از این مطلب :
234