چهاردهمین جلسه از دوره شصت ونهم کارگاههای آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابنسینا با استادی مسافر محمد ، به نگهبانی مسافر موسی و دبیری مسافر علی و با دستورجلسه ( نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش) دوشنبه 26آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpg)
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. خدا را شکر که توانستم در این جایگاه قرار بگیرم، خدمت کنم و آموزش ببینم. از راهنمای سفر اولم، آقای، حسن عباسی بودند، تشکر میکنم که مرا به رهایی و درمان رساندند. از اقا حشمت عزیز نیز سپاسگزارم. همچنین از آقای محمد تیموری راهنمای عزیز،ایجنت محترم،مرزبانان، متشکرم که اجازه دادن در این جایگاه بنشینم و آموزش ببینم. این هفته دستور جلسه، نقش سی دی و نوشتن آن در اموزش میباشد . سی دی یکی از مهمترین بخشهای آموزش در کنگره است و آموزشهای کنگره بر همین اساس استوار است. این سی دیها که شامل سی دی های هفتگی ، 40سی دی در سفر اول و سپس 30سی دی در سفر دوم ، هستند که آموزشهای لازم را به ما میدهند. در حقیقت، ما از طریق آموزشهای سی دی به یک نگرش و یکنواختی در کنگره دست پیدا میکنیم همانطور که همه ما مینویسیم، و به این یکنواختی و نگرش میرسیم. در ابتدای سفر من، آن موقع نوشتن سی دی اجباری نبود، اما من حدود ۲۳ سی دی نوشته بودم زمانی که میخواستم رهایی بگیرم،سی دی نوشتن هم اجباری نبود و رهایی میدادند. من حدودا ۸ ماه خدمت کردم به من گفتند اگر میخواهی خدمت کنی، باید40سی دی ات را بنویسی و حدود یک ماه هم به من فرصت دادند. اما نمیدانم چرا، به خاطر فاصلهای که از نوشتن سی دی گرفته بودم، نوشتن دوباره برایم سخت شده بود. در نهایت خدمت را از من گرفتند و من از کنگره دور شدم. بعد از آن دیسک کمر گرفتم و عمل کردم؛ دیسکم پاره شده بود. چهار ماه در خانه خوابیدم و خیلی از کنگره دور افتادم. تا این که یک روز آحسن اقا را در پارک دیدم. از من پرسید: «چه کارهای؟» گفتم: «الان فقط به پارک میآیم، دیگر به شعبه نمیروم.» پرسید: «چرا؟» گفتم: «نوشتن سی.دی واقعاً برایم خیلی سخت شده.» او گفت: «نه، حتماً برو کنگره، راهنما انتخاب کن و دوباره سی دیهایت را شروع کن.» من هم رفتم و دوباره راهنما انتخاب کردم، آقای محمد تیموری از من پرسیدند وضعیت چطور است؟ گفتم که ننوشتهام سی دی هایم را و برایم خیلی سخت شده ؛و حتی بخاطر شرایط عمل کمرم نمیتوانستم به راحتی بنشینم و اذیت میشدم. به من گفتند که اگر میخواهی در کنگره قرار بگیری و خدمت بگیری، باید بنویسی. خلاصه این که شروع به نوشتن کردم. حتی روی مبل و با هول دادن به دیوار مینوشتم تا بتوانم بنویسم و برگردم. حتی برای بازی فوتبال که میخواستم بروم، آقای محمد میگفتند نمیتوانیم بازی کنیم و باید حتماً سی دی هایم را بنویسیم. جناب مهندس (دژاکام) میفرمایند کسانی که سی.دی مینویسند، دانششان حتی از کسانی که کتاب را ۳۰ بار میخوانند نیز بیشتر است. الان در کشور ما بیش از ۲۰۰ یا ۳۰۰ جلد کتاب چاپ نمیشود و به قول آقای مهندس، آنها هم کتابها را بین اقوام، آشنایان، دوستان و فامیل خود تقسیم میکنند. در اصل، ما دیگر کتابخوان و اهل مطالعه نداریم و این باعث شده سطح فرهنگ و رشد اگاهی تا حدی پایینتر برود. اما کنگره وضعیت متفاوتی دارد. وقتی ما میآییم و شروع به سی دی نوشتن میکنیم ، برداشت بسیار بیشتری میکنیم و اطلاعاتمان بسیار افزایش پیدا میکند. الان آقای مهندس تعریف میکرد که آن کتابفروشی هایی که در انقلاب معدن کتاب بود، الان جمع کرده و تبدیل به فلافلی شده است! خیلی جالب است؛ دیگر کتابی فروخته نمیشود و همه جمع شدهاند.ولی خداروشکر که ما در کنگره هستیم هر هفته مطالبه جدیدی برای رشد اگاهی خودمان از اقای مهندس در سی دی ها اموزش میگیرریم.در اخرم تشکر میکنم از اقای مهندس بخاطر این اموزش ها و منه محمد ب واسطه این اموزش ها و سی دی ها بود ک روش درست زندگی کردن را اموختم.ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
.jpg)
تنظیم و تایپ: مسافر مهدی لژیون دوازدهم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده: مسافر احسان لژیون بیستو یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
205