جلسه ششم از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف، با استادی مرزبان محترم مسافر میثم ، نگهبانی مسافر محمد حسین و دبیری مسافر رشید با دستور جلسه ”نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش " روز دوشنبه 26 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
خدا را شکر میکنم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم آموزش بگیرم و خدمت کنم. از نگهبان جلسه، راهنمای محترمم آقا احسان و همچنین از گروه مرزبانی تشکر میکنم که این فرصت را برای من فراهم کردند تا این جایگاه را تجربه کنم. خب، پیش از اینکه وارد دستور جلسه شوم، اگر بخواهم از حس و حال این روزهایم بگویم، باید عرض کنم که حال من، خدا را شکر، بسیار خوب است. در مدتی که از سفرم گذشته، رفته رفته حالم بهتر شده و هرچه جلوتر میروم، بیشتر به وضعیت نرمال و حال خوش نزدیک میشوم.
میخواهم دوستان بدانند که من با تخریب نسبتاً بالایی وارد کنگره شدم. تقریباً همه نوع مادهای را تجربه کرده بودم و زمانی که به کنگره آمدم، اصلاً باور نداشتم که بتوانم درمان شوم. تمام روشهای درمانی را امتحان کرده بودم؛ از U.R.D گرفته تا ترک سقوط آزاد، ترک در خانه، سمزدایی، و بسیاری روشهای دیگر. اما زمانی که به کنگره آمدم، با خود گفتم این راه را هم امتحان میکنم اگر شد که شد، اگر نشد، دیگر حرفی برای گفتن به خودم ندارم چون همه راهها را امتحان کردهام. اوایل سفر، گذشته از مصرف مواد تا رسیدن به مصرف دارو، دوران سختی بود. اما چیزی که بسیار به من کمک کرد، همین دستور جلسه امروز بود، سیدی نوشتن. زمانی که وارد کنگره شدم، به من گفتند باید سیدی بنویسی. من هم شروع کردم به نوشتن بعداً راهنما هم گفت خلاصهٔ سیدی هفتگیتان را بنویسید. من هم شروع کردم خلاصههای هفتگی را نوشتن، خب، چه اتفاقی افتاد؟
اول اینکه در سیدیها دربارهٔ درمان جسم صحبت میشود. ما برای درمان، یک مثلث داریم جسم، روان و جهانبینی. جسم و روان با اوتی درمان میشود، اما جهانبینی با آموزش.
نوشتن سیدی باعث میشد اولاً امید پیدا کنم و مهندس در سیدیها مرتب میگفتند درمان دو قسمته؛ یکی جسم، یکی جهانبینی. وقتی دربارهٔ جسم صحبت میکرد، دقیقاً به ما آگاهی میداد که کجای جسم بیمار شده و چگونه قرار است درمان شود. وقتی من میفهمیدم روند درمان چیست و چگونه قرار است خوب شوم، امیدم بیشتر میشد. میدانستم انتهای سفرم چه اتفاقی خواهد افتاد. میدانستم کدام قسمت از بدنم آسیب دیده. این آموزشها همه در سیدیها بود و همین نوشتن سیدی، در روزهای سخت اول سفر به من امید میداد. از مواد مصرفی تا رسیدن به دارو و گذراندن دوران سازگاری، این امید چیزی بود که من را نگه میداشت.
سیدیها وقت مرا پر میکردند، آموزش میگرفتم. مطالب جالب و تازهای داشتند و همینها من را علاقهمند میکردند. در طول سفر اول، نوشتن سیدی به من بسیار کمک کرد. گاهی در سفر به جایی میرسیم که میگوییم حرفها تکراری شده چرا باید باز هم سیدی بنویسم؟ ممکن است فکر کنیم میتوان همان آموزشها را از سایتهای دیگر گرفت، اما همین تداومِ نوشتن، همین تکرار آموزشها و گفتارهای مرتب مهندس باعث میشود مطالب در ذهن ما نقش ببندد و روزی که لازم باشد به کارمان بیاید.
کم پیش نیامد که مشکلی برایم پیش بیاید، نزد راهنما بروم و او بگوید: «سیدی نمینویسی.» و من در دل بگویم: «این چه ربطی دارد؟» اما بعد که مینوشتم، میدیدم مشکل از جای دیگری بوده و نوشتن سیدی باعث میشود آن گره باز شود. بارها برایم اتفاق افتاده که آموزش مهندس دقیقاً به حل مشکلم کمک کرده. برای تقریباً تمام مشکلاتی که شخصاً داشتم، سیدی وجود دارد. حتی گاهی مشکل را در بخش سیدیها جستوجو میکنم و دقیقاً همان موضوع را پیدا میکنم و وقتی گوش میدهم یا مینویسم، احساس میکنم مهندس مستقیم با من صحبت میکند. این همان همذات پنداری است که در کتاب ۶۰ درجه هم گفته شده؛ مهندس با همه ما صحبت میکند و هرکس خود را جای شخصیتهای سیدی میگذارد.
در بخش جهانبینی نیز آموزشهایی لازم داریم تا آن ضلع از مثلث دانایی تکمیل شود. تاریخ ورود من به کنگره با دیگری متفاوت است؛ راهنما اگر بخواهد تمام آموزشها را از ابتدا برای همه تکرار کند، اصلاً امکانپذیر نیست. به همین دلیل سیدیهایی مانند «چهل سیدی» و «سیسیدی» مشخص شدهاند که ما با نوشتن آنها، آموزشها را مستقیم از شخص مهندس دریافت میکنیم. این باعث میشود همزبان و هممسیر شویم و مثلث دانایی کامل گردد.
گاهی فکر میکردم با نوشتن چهل سیدی، چیزی یادم نمیماند یا مطالب قاطی میشود، اما هر زمان مشکلی به وجود میآید، همان بخش از آموزش که لازم است، ناگهان به ذهنم خطور میکند و دستم را میگیرد و مشکلم را حل میکند. در واقع، زبان همه ما در کنگره یکی میشود.

ضبط صدا: مسافر محمد حسین خدمتگزار سایت
عکاس: مسافر ایوب عکاس سایت
تایپ، ویرایش و بارگزاری: مسافر سپهر خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
246