English Version
This Site Is Available In English

تنها کسانی به مقصد می‌رسند که مسیر مشخص و طریق درست را طی کنند

تنها کسانی به مقصد می‌رسند که مسیر مشخص و طریق درست را طی کنند

اولین جلسه از دوره‌ی چهاردهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دلیجان، با استادی راهنما مسافر محمد بهروز، نگهبانی مسافر مجتبی، و دبیری مسافر رضا، با دستور جلسه:" نوشتن سی دی و نقش آن در آموزش "، شنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

دستور جلسه امروز، درباره «سی‌دی و تأثیر آن در آموزش» است. زمانی که ما وارد کنگره می‌شویم، با واژه «سفر» روبرو می‌شویم. سفر به معنای طی کردن مسیری از یک نقطه - اعم از معلوم یا مجهول - و رسیدن به نقطه‌ای معلوم است. سفر زمانی معنا پیدا می‌کند که مقصد مشخص شود. تنها کسانی به مقصد می‌رسند که مسیر مشخص و طریق درست را طی کنند.

از آنجا که همه ما کنگره‌ای هستیم، حداقل در یک عیب مشترک - یعنی مصرف مواد - با یکدیگر شریکیم و ساختاری هم‌حس را برای درمان اعتیاد خود تشکیل داده‌ایم. اما وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، می‌بینیم بارها انواع روش‌های درمان یا ترک اعتیاد را پشت سر گذاشته‌ایم که متأسفانه هیچ‌یک، نه برای خودمان و نه برای همسفرمان، موفق نبوده است.

دلیل این امر چیست؟ دلیلش این است که راه‌های گذشته، هرگز ما را به مقصد جدید نمی‌رسانند. در دعای آغاز کنگره می‌گوییم: «خداوندا، ما را از شر بزرگترین دشمن خود، که ناآگاهی و جهل ماست، دور بدار». ما در گذشته، مسیرهای تکراری را برای رسیدن به مقصدی جدید طی می‌کردیم و فاکتور همیشه غایب در این مسیرها، «آگاهی» بود.

در کنگره ۶۰، ما این مسیر آموزش را با «نوشتن سی‌دی‌ها» و بهره‌گیری از تدریس مستند آقای مهندس دژاکام طی می‌کنیم. یک رهجو، ۱۰ تا ۱۱ ماه مسیری را طی می‌کند که سراسر آگاهی است. فرد برای اینکه بتواند داروی خود را «تیپر» کند، باید ابتدا آگاهی کسب کند که چرا باید این کار را انجام دهد.

اگر رهجو نفهمد اعتیاد چه تخریبی در بدن، خانواده و ساختار روانش ایجاد کرده، هرگز پای درمان نخواهد ایستاد؛ چرا که بارها تجربه ناموفق ترک را پشت سر گذاشته است. اگر امروز ما با خیال راحت اینجا نشسته‌ایم و با امید صددرصد می‌دانیم که درمان اتفاق می‌افتد، به این دلیل است که «آموزش دیده‌ایم». دلیلش این است که از علم روز درمان اعتیاد - که هم‌اکنون در ید توانای آقای مهندس دژاکام است - بهره می‌بریم.

تمامی مباحث مربوط به «تئوری X»، «پروتکل DST»، آموزش نحوه استفاده از «شربت OT» و دیگر آموزش‌های کنگره ۶۰، توسط استاد بزرگی ارائه می‌شود که به تنهایی مدارج خودشناسی، عرفان، مذهبی، علمی، پزشکی، مهندسی و روان‌شناسی را در خود جای داده است.

در آخرین سی‌دی، استاد خطاب به شاگرد می‌فرمایند: «شما مسئول هستید علومی را که در ساختار کوتاه‌مدت زندگی به تک‌تک افراد - منظور ما و رهجوهاست - رسیده، به آنان واگذار کنید و به آنان منتقل نمایید».

آقای مهندس در همه زمینه‌های آموزشی به ما اطلاع‌رسانی می‌کنند. کدام یک از ما می‌توانست به این سادگی، مفهوم تغذیه سالم و تناسب اندام را درک کند؟ یک رهجو در لژیون، درکی به این سادگی و در عین حال عمیق پیدا می‌کند که شاید بسیاری از پزشکان متخصص تغذیه فاقد آن باشند.

یا وقتی یک رهجوی سفر اولی درباره «سیستم X»، تخریب مواد شبه‌افیونی و فرآیند بازپروری که در کنگره ۶۰ اتفاق می‌افتد صحبت می‌کند، باعث حیرت پزشکان می‌شود. آنها می‌پرسند: «شما از سد خونی مغز، نوروترانسمیترها و ناقل‌های عصبی از کجا می‌دانید؟» و این، همه نشان از نقش بی‌بدیل آموزش در کنگره ۶۰ دارد.

«تغییر» اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه «آگاهی» ایجاد شود و آگاهی حاصل نمی‌شود مگر با «تکرار» و «آموزش». آقای مهندس لطف کردند و تمام بضاعت علمی خود را در ارزان‌ترین و ساده‌ترین حالت، در طبق اخلاص گذاشتند. بهای رهایی من و شما، همین آموزش‌هاست.

در نوشتار سفر اول می‌خوانیم: «بهانه حضور ما در کنگره، شربت OT است». در جایی دیگر آمده: «و به آنچه علاقه داری، سخت مشغول باش». OT علاقه ماست و ما به آن مشغولیم تا در پایان راه به رهایی برسیم. این حس رهایی، محصول آموزش‌هاست و بهانه حضور ما در کنگره برای گرفتن آموزش‌ها، همین OT است.

مسئله بسیار مهمی که در کنگره نباید از آن غافل شویم، مسئله «تغییر، تبدیل و ترخیص» است. یعنی انسانی که می‌خواهد به درمان برسد، باید تغییر کند. اگر منش، رفتار، ادب، اخلاق، برنامه زندگی، روش تعامل با دوستان و خانواده و حتی شیوه نان خریدن فرد، همچنان مانند قبل از سفر باشد، باید با قاطعیت گفت که آن شخص درمان نخواهد شد.

زندگی در کنگره و سفر اول، یک «بازی در آگاهی» است. من باید طوری برنامه‌ریزی کنم که قبل از ساعت پنج در کنگره حاضر باشم و تا زمانی که به این برنامه‌ریزی دست پیدا نکنم، نمی‌توانم به معجزه رهایی دست یابم.

وقتی تعداد تغییرهای ما در طول سفر اول به حد کافی برسد، «تبدیل» رخ می‌دهد و آنگاه «ترخیص» اتفاق می‌افتد. ما مانند کرم ابریشمی هستیم که وارد پیله می‌شویم (کنگره) و در خلوت آگاهی‌های خود، شروع به تزکیه و پالایش می‌کنیم. سپس به تدریج، تبدیل اتفاق می‌افتد؛ آن کرم به پروانه تبدیل می‌شود و در نهایت باید به موقع پیله را پاره کند و به پرواز درآید.

ما تحت این آموزش‌ها، شروع به تغییر می‌کنیم: تغییر در مصرف غذایی، تغییر در عادت‌های رفتاری، تغییر در خواب، تغییر در برنامه‌ریزی زندگی و حتی تغییر در اولویت‌های روزمره. من باید تشخیص دهم که «الان وقت OT است». فردا خواهی آموخت که «الان وقت نان خریدن است» و پس‌فرداد خواهی آموخت که «الان وقت آن است که بچه را به موقع از مدرسه بیاورم».

این «مدیریت برنامه‌ریزی» است که تغییرها را در زندگی ما جاری می‌سازد و همه اینها به واسطه آموزش‌های کنگره ۶۰ و همین سی‌دی‌ها حاصل می‌شود. سی‌دی‌هایی که ما شاید به سادگی از کنارشان می‌گذریم، در واقع چکش‌های مداومی هستند که بر سر ناآگاهی ما فرود می‌آیند تا آن را به آگاهی تبدیل کنند.

در نهایت، آن افراد زیرکی که آموزش‌ها را - چه به صورت ناخودآگاه و چه خودآگاه - دریافت می‌کنند، همان کسانی هستند که به موقع در کنگره حاضر می‌شوند و داروی خود را به موقع مصرف می‌کنند. آنان نیز اگر خدای ناکرده دچار لغزش شدند و زمین خوردند، اولین دستی که به سوی راهنمای خود دراز می‌کنند و در اینجا معجون رهایی و معجزه درمان در درونشان اتفاق می‌افتد.

این دستور جلسه، بیش از آنکه درباره سی‌دی نوشتن باشد، درباره کرامت انسانی آقای مهندس است که سختی‌های سال‌ها آموزش در رشته‌های مختلف زندگی با شرایطی سخت و طاقت‌فرسا را، به صورت یکسان به تمام اعضای کنگره ۶۰ در همه شهرها تدریس می‌کنند. متشکرم.

عکس: مسافر محمد- رهجوی لژیون یکم 

تایپ و ارسال خبر: همسفر مسعود- نگهبان سایت 

نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .