English Version
This Site Is Available In English

باید صبور بود تا به حال خوش رسید

باید صبور بود تا به حال خوش رسید

جلسه هفتم از دوره اول سری کارگاه‌‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا نمایندگی خواجو، با استادی همسفر محمد، نگهبانی همسفر مهدی و دبیری همسفر‌ علیرضا با دستور جلسه "نقش سی‌دی و نوشتن آن در آموزش" روز شنبه مورخ ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به‌کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم یک همسفر، من وقتی وارد کنگره شدم، تازه فهمیدم آموزش واقعی یعنی چه؛ من قبل از کنگره تقریباً هیچ ارتباطی با کتاب و نوشتن نداشتم، فقط زمانی که دانش‌آموز بودم مجبور بودم کتاب بخوانم؛ اما بعد از پایان تحصیل، دوره کتاب‌خواندن و نوشتن کاملاً برایم تمام شده بود؛خدا را شکر می‌کنم که ورودم به کنگره باعث شد دوباره سراغ نوشتن بروم و از آن یاد بگیرم.

در کنگره پاسخ تمام سؤال‌هایی را پیدا کردم که سال‌ها در ذهنم مانده بود و هیچ‌کس، نه مدرسه و نه هیچ جایگاه دیگری نتوانسته بود جواب درستی به آن‌ها بدهد؛ در زندگی هرکدام از ما مسائلی پیش می‌آید که راه‌حلشان را نه در کتاب‌ها و نه در هیچ منبع دیگری پیدا نمی‌کنیم؛ اما نوشتن و آموزش‌های کنگره باعث شد جواب بسیاری از این سؤال‌ها را به روشنی دریافت کنم.

گاهی حالم بسیار بد بود، اما نوشتن سی‌دی‌ها واقعاً حال مرا خوب می‌کرد؛ می‌گفتند «دستِ جلسه خیلی نزدیک است» و این را کاملاً حس می‌کردم. راستش نوشتن برایم سخت بود؛ دستم نمی‌رفت چیزی بنویسد، اما وقتی می‌نوشتم آرامشی عجیب می‌گرفتم؛ قبلاً صبح‌های زود بیدار می‌شدم و نیم ساعت تا چهل دقیقه می‌نوشتم؛ اگر مدتی این کار را انجام نمی‌دادم، حالم بد می‌شد، همیشه برایم سؤال بود که چرا وقتی می‌نویسم حالم خوب است و وقتی نمی‌نویسم حالم بد می‌شود؟ آقای‌مهندس توضیح دادند که کسانی که می‌نویسند، ذهنشان متمرکز می‌شود، از بسیاری مشکلات ذهنی مانند آلزایمر دور می‌مانند و در حقیقت نویسنده تربیت می‌شود؛ این برایم بسیار جالب بود.

برای من که هیچ‌وقت نوشتن و کتاب‌خواندن برایم اهمیتی نداشت، حالا شگفت‌انگیز است که کلمه‌به‌کلمه می‌نویسم و از آن لذت می‌برم؛ این نوشتن و آموزش‌ها باعث شده آرامشی عمیق را تجربه کنم؛ آرامشی که به‌وضوح در چهره تمامی اعضای کنگره دیده می‌شود. واقعاً تفاوت میان افراد کنگره و کسانی که بیرون هستند محسوس است؛ نور و نشاط در چهره‌شان می‌بارد و این چیز کوچکی نیست، من خودم وقتی چهره این عزیزان را می‌بینم، انرژی می‌گیرم و این انرژی درونی واقعاً به آدم منتقل می‌شود.

چه تازه‌وارد باشی و چه راهنما، فرقی ندارد؛ همه در یک مسیر رشد و تغییر قرار داریم. خود من از روز اول شروع به نوشتن سی‌دی‌ها کردم، آقای مهندس همیشه گفته‌اند کاری را که به شما می‌گوییم، خودمان انجام می‌دهیم. ایشان واقعاً الگوی بزرگی هستند. نمونه‌اش گلریزان هفته گذشته است که بسیار زیبا صحبت کردند و سه میلیارد تومان اهدا کردند؛ مبلغی بسیار سنگین؛ شاید من توان مالی بالایی نداشته باشم، اما باید سهم و تلاش خودم را بگذارم. آقای مهندس در حال تربیت ما هستند و من باید یاد بگیرم و قدم به قدم پشت سر ایشان حرکت کنم تا از آموزش‌های کنگره بهره‌مند شوم.

من امروز یک زندگی بسیار آرام و سرشار از حس خوب دارم. قبلاً وقتی از کنگره به خانه می‌رفتم، رفتار و برخورد مناسبی نداشتم و حتی جواب سلام را درست نمی‌دادم. اما حالا وقتی از جلسه برمی‌گردم، حس بسیار خوبی همراه من است؛ حسی که سال‌ها تجربه نکرده بودم. خدا را شکر می‌کنم که کنگره باعث شد این حس را در زندگی‌ام پیدا کنم.

روزهای اول همیشه می‌گفتم چرا باید بیایم کنگره؟ مگر من مصرف‌کننده مواد مخدر هستم؟ مگر معتاد هستم؟ اما وقتی وارد شدم فهمیدم حال ویران‌شده من از حال بسیاری از مصرف‌کنندگان هم بدتر است، این را در خودم می‌دیدم؛ آدم نمی‌تواند به خودش دروغ بگوید. می‌دیدم چقدر حالم خراب است، چقدر در ضد‌ارزش‌ها هستم، چقدر حسادت و حال بد دارم. نمی‌گویم الآن کامل شده‌ام، اما وقتی وارد کنگره شدم، قدرت این ضد‌ارزش‌ها کم شد و حال من کم‌کم بهتر شد. هیچ‌چیز یک‌شبه درست نمی‌شود. یک‌شبه نمی‌توان صد سال راه رفت. در کنگره ۶۰ همه‌چیز ممکن است، به شرطی که زمان بدهیم؛ چه یک سال، چه دو سال، چه بیشتر. باید صبور بود تا به حال خوش رسید.

من امیدوارم بتوانم این مسیر را ادامه بدهم و روزی در جایگاه راهنمایی قرار بگیرم تا همان آموزش‌ها و همان لذت‌هایی را که خودم چشیده‌ام، به افراد دیگر منتقل کنم. تجربه کرده‌ام که این لذت چند برابر می‌شود. واقعاً کنگره جایی است که افراد مرده دوباره زنده می‌شوند. شاید خودتان هم دیده باشید. من قبل از ورود به کنگره واقعاً حال بسیار بدی داشتم؛ حتی مصرف سیگارم هم بدترش کرده بود. فکر می‌کردم سیگار کشیدن خوب است، اما وقتی درمان سیگار را شروع کردم و از تعادل گذشتم، تازه فهمیدم طعم واقعی غذا چیست و چقدر زندگی بدون دود بهتر است.

عکس: همسفر امین لژیون یکم
تنظیم: همسفر فرزاد لژیون دوم
ارسال: گروه سایت

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .