
سلام دوستان امیر هستم مسافر
لژیون سوم
خدا راشکر میکنم، که به بهانه مشارکت در خصوص دستور جلسه هفتگی( نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش ) در خدمت شما عزیزان هستم. کنگره۶۰ یک بستر علمی و تحقیقاتی در خصوص درمان اعتیاد و در ادامه درمان بخشی از بیماریهای صعب العلاج و آموزش در خصوص بهتر زیستن میباشد, این امر میسر نمیگردد مگر اینکه مسافر فرمانبردار باشد. تهیه سیدی و گوش دادن و نوشتن آن یکی از فرمانها میباشد که باید اجرا کنیم.
یکی از مهمترین بخشهای آموزشی که کنگره به روی آن استوار است سیدیهای آموزشی هستند که هر هفته به طور مستمر به روی اپلیکیشن دژاکام بارگذاری میشوند و تمام اعضا از آن استفاده مینمایند، سیدیها زبان مشترک اعضا میباشند، گوش کردن و مهمتر از آن نوشتن سیدیها تاثیرات مثبت زیادی دارند، مثلاً نوشتن باعث میشود اطلاعات به صورت فعال پردازش و بازسازی شود که این فرایند به تثبیت بهتر اطلاعات در حافظه بلند مدت کمک میکند.
هنگام نوشتن مغز بیشتر روی جزئیات و مفاهیم تمرکز میکند و این باعث میشود یادگیری عمیقتر و پایدارتر شود یا مثلاً نوشتن عضلات دست را تقویت کرده و هماهنگی چشم و دست را بهبود میبخشد، خب حالا ما چرا سیدی مینویسیم؟ نوشتن سیدی یک نوع مراقبه یا مدیتیشن به شمار میآید و در زمان نوشتن ناخودآگاه انسان به هیچ چیزی نمیتواند فکر کند و کاملا روی گوش کردن و نوشتن متمرکز میشود حال نقش نوشتن سیدی در آموزشها روی ما چه تاثیری دارد.
ما در کنگره مثلثی داریم به نام مثلث درمان و همانطور که میدانیم نقش OT با متد DST برای درمان جسم کاربرد بسزایی دارد اما در خصوص ضلع روان و جهانبینی برای تغییر نوع نگرش شخص و بقولی خوراک روان همین سیدیهای آموزشی میباشد همان قدر که OT در خصوص بازسازی و راهاندازی سیستم شبه افیونی نقش دارد نوشتن سیدیهای آموزشی هم در خصوص راهاندازی روان و خارج کردن آن از مسائل منفی و قرار گرفتنش در مسیر مثبت ایفای نقش میکند.
شاید در ابتدا نوشتن سیدی سخت جلوه کند اما در ادامه شخص متوجه میشود که در مسیر رسیدن به صلح و آرامش تغییرات مهمی را رقم میزند نوشتن سیدیهای آموزشی برای رهایی و رها ماندن واجب و اجباری است و رهجوهای ماندگار کسانی هستند که به این امر توجه میکنند و فراموش نمیکنند که برای رسیدن به آسایش و آرامش باید قوانین را ابتدا آموزش دید، و در قدم بعدی کاربردی کرد.
در ادامه برای همه عزیزان بهترینها را آرزومندم.
.jpg)
سلام دوستان حسن هستم مسافر
لژیون هشتم
ن وَالْقَلَمِ وَ مٰا یَسْطُروُنَ بهراستی در قلم چه نیرویی نهفته است که اینگونه خداوند به آن و به آنچه که مینویسد سوگند میخورد؟ در کلام خداوند آمده که اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمْ او کیست که با قلم به انسان آموخت؟ کارخانه سازنده انسان بهترین راه آموزش دادن را توسط قلم معرفی کرده است؛ اما تجربه من نیز بعد از نوشتن ۲۵۹ سیدی بهصورت واو به واو در طی ۵ سال این است که اولاً (بیتعصب میگویم) نوشتن سیدی کاری بسیار سخت است؛ گاهی برای نوشتن سیدی با خودم درگیر میشوم و خوشحالم که هزاران بار خودم را شکست دادهام.
آن خودی که میخواهد تنبلی کند. یکی درونم میگوید نمیخواهد اینقدر هم کامل بنویسی، گزارش دبیر که دیگر نیازی نیست ننویس؛ اما من این جنس صدا را میشناسم همان صدایی است که ذرهذره من را بهتاریکی سوق داد؛ اکنون مصّرانه و بدون خستگی در گوشم نجوای سقوط میخواند. من در سیدی نوشتن با خودم درگیر میشوم و به او میفهمانم که کت تن کیست! من آرزوی حتی یک سیدی قضا شده را به دل جن درون خود گذاشتهام. من او را میشناسم اینبار میخواهد رشد دانایی مرا متوقف سازد.
دوما اکنون با همه سختیها سیدی نوشتن برایم لذتبخش است؛ مثل کوهنوردی که بهظاهر سختی میکشد؛ اما در باطن از این صعود لذت میبرد. مورد سوم من با نوشتن سیدی به سیستم هوشمند کائنات میفهمانم که فرمانبردارم، دیگر اینکه وقتی که سیدی مینویسم آنچه که در سیدی میآموزم و آنچه که تفکراتم خود آن را مییابد ناب و منحصربهفرد است، و اینکه با دیگر اعضای نمایندگی همصدا و همنوا میشوم؛ چون همه از یک منبع ارتزاق میکنیم؛
اگر بخواهم بگویم فواید بسیاری را میتوانم نام ببرم؛ اما من معتقدم هر مکتبی یک نماز دارد که باید آن را بهپا داشت. نماز کنگره نوشتن سیدی است همه میگویند: اگر سیدی ننویسی مقصری اما من میگویم؛ چون مقصری توفیق نوشتن سیدی از تو سلب شده است. از مهندس دژاکام بهخاطر در اختیار گذاشتن این منبع عظیم آموزش و یادآوری و آگاهی دادنها سپاسگزارم.

سلام دوستان امیرحسین هستم مسافر
لژیون پنجم
زمانی که وارد کنگره شدم، از روی جهل با همهچیز مخالفت داشتم. به زمین و زمان گیر میدادم؛ اما با سیدینوشتن مخالفتی نداشتم و مرتب سیدی مینوشتم؛ با اینکه نوشتنش اجباری نبود.تأثیرات شگرف آن را حس میکردم. میفهمیدم روانم با نوشتن آرام میشود و خودم را مکلف کرده بودم این کار را انجام بدهم. راستش را بخواهید اصلاً حرفهای مهندس را قبول نداشتم؛ اما میدیدم با نوشتن آرام میشوم و به نیتِ آرامش، سیدی مینوشتم، نه آموزش.
آرامآرام، این آرامشی که از نوشتن سیدیها به سراغم آمد، باعث شد تا دریچههای فهم و ادراکم باز شود و مطالبی را از سیدیها آموزش بگیرم. به یاد دارم در همان دوران، برای اینکه بتوانم در لژیون مشارکت کنم، به عقب برگشتم و همان سیدی روزهای اول را که بیمحتوا و پوچ میدانستم دوباره گوش کردم تا شاید نقطهی الهامی برای مشارکتم باشد. همانجا بود که متوجه شدم دقیقاً همان سیدی که زمانی برایم بیمعنی بود، اکنون بسیار جذاب و پربار است.
محتوای سیدی همان بود، تغییری نکرده بود؛ چیزی که تغییر کرده بود، من بودم.
نوشتن سیدی و تأثیر آن بر من چنان اثبات شده که هنوز که هنوز است، سیدی خودم را مینویسم؛ نه از روی اجبار، بلکه از روی فهم و ادراک. به نتیجه رسیدهام که نوشتن، فرایندی را در مغز شکل میدهد که روان انسان را به تعادل میرساند. این فقط نتیجهی من نیست؛ پروفسور پنیبیکر نیز دقیقاً به همین موضوع رسیده و در ایالات متحده کلاسهای نوشتندرمانی تأسیس کرده و با آن بیماریهای سایکوسوماتیک را درمان میکند. پیشنهاد میکنم دربارهی این کلاسها و فواید نوشتن تحقیق کنید.
امروز به فهمی رسیدهام که حتی اگر از کنگره بروم، باز هم نوشتن را ادامه خواهم داد.
ممنون از اینکه متن مرا مطالعه کردید.
تنظیم: خدمتگزاران سایت نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
449