بنام قدرت مطلق الله
دلنوشته مسافر حسین رهجوی راهنمای محترم مسافر احمد از لژیون دوازدهم نمایندگی فردوسی مشهد در مورد دستور جلسه گلریزان
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، با بیش از ۱۳ سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس شیره وتریاک کشیدنی، مدت ۱۱ ماه ۵ روز سفر کردم، به روش دی اس تی ،داروی درمان شربت اوتی، به راهنمایی استاد عزیزم احمد آقا از لژیون ۱۲ شعبه فردوسی مشهد، ورزش در کنگره شنا، رهایی به لطف خدا وکمک استاد عزیز ۱۸ماه ۱۰ روز
سلام به عشق، سلام به رهایی؛ من مسافرم، مسافری که روزی راه را گم کرده بود ودر تاریکی قدم میزدم، نمیدانستم مقصد کجاست؛ اما دستی از نور به سویم آمد؛ دستی از جنس عشق و دانایی؛ دستی از کنگره ۶۰ و روزهای اول، فقط امید میخواستم، نه معجزه؛ اما کنگره به من آموخت که معجزه درون خودم است و یاد گرفتم که «خواستن» یعنی حرکت، و «حرکت» یعنی زندگی و اما امروز، وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم که چه راه بزرگی آمدهام: از ناامیدی تا ایمان، از تنهایی تا محبت و از سیاهی تا سپیدی؛ گلریزان برای من فقط بخشش مالی نیست بلکه گلریزان یعنی جاری کردن عشق، یاد گرفتن بخشیدن از دل، نه از حساب و من میدانم هیچ ریالی در این مسیر گم نمیشود،هر سکهای در دلها شکوفه میدهد و هر دستی که میبخشد، نوری در راه مسافری روشن میکند. من روزی گیرنده بودم، امروز میخواهم بخشنده باشم چون میدانم بخشش، ادامهی رهایی است و میخواهم سهم کوچکی در این دریای مهربانی داشته باشم. کنگره ۶۰ به من زندگی دوباره داد و حالا وقت آن است که من هم زندگی ببخشم؛ گلریزان یعنی شکرانهی رهایی، زکات سلامتی، زکات عشق و من با تمام وجود، دلم را گلریزان میکنم.با یاد مهندس، با یاد راهنما،و با عشق به همهی مسافرانی که هنوز در راهند باشد که نور به خانهی دلشان برسد.
ممنونم که دلنوشته مرا مطالعه نمودید و به صحبت هایم گوش دادید .
.jpeg)
ویرایش و آماده سازی : مسافر علیرضا لژیون پنجم
ارسال :مسافر محمد لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
120