English Version
This Site Is Available In English

گذشت با فهم از چیزی انسان را از آن چیز بی نیاز می سازد

گذشت با فهم از چیزی انسان را از آن چیز بی نیاز می سازد

سومین جلسه از دور اول سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰ نمایندگی صبا به استادی پهلوان مسافر محمد حسین، نگهبانی مسافر رامین و دبیری پهلوان مسافر میثم با دستور جلسه «هفته گلریزان» در روز چهارشنبه ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد

سخنان استاد:

سلام دوستان محمد حسین هستم یک مسافر؛ خدا را شکر می‌کنم که قسمت شد دوباره در این جایگاه خدمت بکنم .امروز روز جشن و خیلی مهمی است، هم برای کنگره هم برای ما و به نظر من روزی است که آموزش‌ها خودش را نشان می‌دهد، یعنی حرف زدن خالی هیچ کجای هستی ارزشی ندارد ولی زمانی که یک کلمه به عمل می‌رسد ارزش پیدا می‌کند. ما در آموزش‌های کنگره که نگاه می‌کنیم تفکر هست یعنی وادی تفکر کوتاه است، ولی از  یک جایی دیگر وارد عمل می‌شود. بیشتر صحبت کنگره درباره این است که ما چطور عمل می‌کنیم؟ یک توضیحی هم درباره فرم لژیون سردار بدهم؛ در کنگره از همان ابتدا یک اصطلاحی بود به نام «حامی» یعنی اگر کسی می‌خواست یک کاری بکند با وجود اینکه نمایندگی‌ها کمتر بود، کارها کمتر بود و اگر مثلا صندلی می‌خواستند می‌گفتند چه کسی حامی می‌شود و یکی دو نفر جمع می‌شد حتی چهارشنبه‌ها اسامی را اعلام می‌کردند و آقای مهندس هم همیشه نفر اول این بخشش بود. حالا حامی موسیقی یا حامی زمین یا چیزهای دیگر که بعدها شکل گرفت و به اسم لژیون مالی اعلام شد که شروع این لژیون مالی با پنج میلیون تومان بود که باید یکجا پرداخت می‌کردند.

ما در کنگره هر روز داریم تکامل را حس می‌کنیم و رفته رفته که جلوتر رفت، مهندس اسم لژیون سردار را برایش در نظر گرفتند و رتبه‌های مختلف در آن ایجاد شد. یعنی آن پنج میلیون تومانی که الان شده شش میلیون تومان به اسم سردار شد که بعدها حتی آن‌ هم قرار شد به صورت قسطی پرداخت شود و بعدی شد دنوری که پنجاه میلیون بود و الان شصت میلیون و سومی پهلوانی بود که پانصد میلیون بود و الان ششصد میلیون شده است و آخری که نشان بی نشانی است که از پارسال آمد که یک میلیارد تومان به بالا است.

به نظر من جاری‌ترین دستور جلسه در کنگره همین لژیون سردار است چون بحث لژیون مالی است و بحث مالی برای هر قضیه‌ای زمینه امنیت ایجاد می‌کند. شما در هرم زندگی هم که نگاه کنید همین مسئله  وجود دارد. من همیشه فکر می‌کردم در هرم زندگی قاعدتا باید مثلا اولش غذا باشد، آب باشد ولی اگر به هرم زندگی نگاه کنید اولین گزینه‌اش امنیت است، یعنی اولین چیزی که یک انسان احتیاج دارد امنیت است بعد می‌شود خوراک، پوشاک و بعد حالا کیفیت‌ها اضافه می‌شود و  احتیاجات پایین‌تر می‌آید می‌شود مسافرت و تفریح کردن؛ پس اگر ما نتوانیم این امنیت را بیاوریم و در کنگره سقف بالا سرمان را تهیه نکنیم هیچ چیزی شکل نمی‌گیرد یعنی اگر پول نباشد، اگر نمایندگی نباشد هیچ کدام این‌ها اصلا شکل نمی‌گیرد، یعنی ما جایی نداریم که بشینیم، صندلی نداریم که بشینیم و جلسه‌ای را شروع کنیم.

من روزی نیست که به این مسئله فکر نکنم که وقتی آمدم به کنگره چی بودم و الان چی شده‌ام، با آن لباس‌های کهنه، روزی که واقعا پول نداشتم حتی غذا بخورم یا بیرون بروم و تنها کاری که می‌توانستم بکنم نشستن پای تلویزیون بود چون پول برق آن را هم کسی دیگر پرداخت می‌کرد. زمانی که من تصمیم گرفتم برای پهلوانی اقدام کنم، نمایندگی صالحی بودیم و از شانس ما آقای زرکش، دیده‌بان لژیون سردار در نمایندگی ما بودند و هر زمان که لژیون سردار داشتیم آقای زرکش هم بودند که واقعا خیلی کمک کرد. داشتم فکر می‌کردم که موقع مشارکت چی بگویم که به درد بقیه بخورد و یک مشارکتی در ذهنم آمد و به نظرم آن مشارکت به درد تنها کسی که خورد خودم بود و رفتم به آن عمل کردم. اگر یک روزی قرار شود داستانی بنویسم می‌گویم در کنگره انسان‌هایی بودند که نابود شده بودند، هیچ چیزی نداشتند و آمدن اینجا همه چیز به دست آوردند.

کسی که سرطان دارد و سرطان تمام وجودش را گرفته است اگر بخواهد برای درمان سرطان به آلمان برود با دلار امروز تازه اگر درمان بشود چند میلیارد هزینه‌اش می‌شود ولی مسافران در کنگره  می‌آیند و در کنار درمان اعتیاد بسیاری از بیماری‌هایشان درمان می‌شود. پس باید دید چه چیزی به زندگی‌ات برگشته است و تو اگر تمام زندگی‌ات را هم بدهی باز کم است چون انسان فراموشکار است و یادش می‌رود. الان هم شاید باور نکنید اگر مهندس یک صحبتی بکند در مورد اینکه یک پولی باید بدهید من حتی فکر هم نمی‌کنم به خاطر اینکه من زندگی‌ام را مدیون کنگر‌ه‌ام و به بچه‌ها تو لژیونم گفته‌ام که در خانواده ما اگر می‌خواستند مثال بزنند یکی درس نمی‌خواند می‌گفتند ببین درس نخوانی می‌شوی مثل این ولی امروز همان‌ها زنگ می‌زنند که از من مشاوره‌ بگیرند و همه اینها در کنگره ایجاد شده است. اگر کسی بخواهد به خاطر راهنمایش برود کمک بکند هیچ ارزشی ندارد. نباید از کسی بپرسیم کارت کشیدی یا نه یا اینکه چقدر کشیدی؛ من خیلی با این کار مخالفم و اصلا ما نمی‌توانیم به کسی این را بگوییم، ما فقط و فقط می‌توانیم به عنوان کسی که یک چیزی را تجربه کرده است بگوییم ای انسان‌های دیگر، ای نفس‌های دیگر، ای برادران، ای دوستان بیایید و شما هم این را حس کنید، بیایید این شیدایی را حس بکنید، بیایید این تغییر را حس بکنید اگر مشکل مالی دارید بیایید در کنگره تا مشکل مالیتان را حل کنید و در لژیون سردار شرکت کنید.

در آخر حرفم را جمع بندی می‌کنم که اگر انسان از چیزی می‌گذرد از آن چیز بی‌نیاز می‌شود منتها این گذشتن باید با فهم باشد نه با شور؛ وقتی درکش کنید یک چیزی در زندگیتان می‌آید به نام "برکت" که دیگر اعداد قدرت ندارند این را برای شما محاسبه بکنند. در آخر باز این را می‌گویم که وعده الهی دروغ نیست امتحان بکنید و لذتش را ببرید. ان‌شاالله که همه شما در این مسیر به حال خوش برسید. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

در ادامه جشن گلریزان ۱۴۰۴ برگزار گردید:

تهیه: مسافر مهدی
ویرایش و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .