English Version
This Site Is Available In English

در هفته گلریزان، «اندازه» را آموختم؛ اینکه هر کس به اندازه وُسع و توانش ببخشد.

در هفته گلریزان، «اندازه» را آموختم؛ اینکه هر کس به اندازه وُسع و توانش ببخشد.

کارگاه‌ آموزشـی عمومی کنگـره ۶۰ ویژه‌ی مسـافـران و همسفران نمایندگی ابهر، با استادی راهنمای محترم همسفر الناز، نگهبانی ایجنت محترم مسـافر محمد باقر  و دبیری مسـافر حسین با دستور جلسه‌ی « گلریزان» پنج شنبه 22 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان الناز هستم همسفر.با سپاس و قدردانی فراوان از خداوند، خوشحالم که امروز در این جایگاه در خدمت شما عزیزان هستم. از جناب ایجنت محترم، مرزبان عزیز و اعضای لژیون سردار تشکر می‌کنم که به من اعتماد کردند و این فرصت را در اختیارم گذاشتند تا خدمت کنم و از شما بزرگواران بیاموزم. همچنین تشکر ویژه‌ای دارم از راهنمای گرانقدرم که امروز افتخار حضور در جلسه را نیز دارند و حضورشان همیشه برای من منشأ انرژی و انگیزه بوده است. برای همه لحظاتی که کنارم بودند تا امروز را تجربه کنم، صمیمانه سپاسگزارم و ارادت قلبی خود را تقدیمشان می‌کنم.در خصوص لژیون سردار و جشن گلریزان، قصد ندارم درباره تاریخچه، روند یا جزئیات آن صحبت کنم؛ بلکه می‌خواهم تجربه شخصی خودم را از این هفته و درس‌هایی که از آن آموخته‌ام با شما در میان بگذارم.هفته گلریزان برای من یادآور روزهای سخت و آشفته‌ای از زندگی‌ام است؛ روزهایی که درگیر مشکلات متعدد بودم و در مسیر چه کنم‌ها گم شده بودم. ورود من به کنگره باعث شد مفهوم «بخشش» برایم معنای تازه‌ای پیدا کند. فهمیدم که بخشش فقط مالی نیست؛ همین خدمتی که در کنگره انجام می‌دهیم، لبخندی که به یکدیگر هدیه می‌کنیم، مشارکت‌هایی که آرامش را به قلب یک تازه‌وارد می‌بخشد، این‌ها نوعی بخشش هستند.در هفته گلریزان، «اندازه» را آموختم؛ اینکه هر کس به اندازه وُسع و توانش ببخشد. هیچ اجباری وجود ندارد. نه تازه‌وارد باید ببخشد و نه پیشکسوت باید پهلوان باشد. اصلِ موضوع، نیت پاک و حضور صادقانه در میدان است؛ آن هم به اندازه توان فرد، نه برای نمایش و نه برای جلب توجه.ما همگی درد کشیده‌ایم و می‌دانیم که بیرون از این مکان چه انسان‌هایی گرفتار مشکلات و رنج‌ها هستند. خوش به حال ما که در کنگره، انسان‌دوستی و انسان‌بودن را تمرین می‌کنیم. روز یکشنبه واقعاً همه درخشیدند؛ چه آن همسفرانی که با نیت پاک در مشارکت‌ها حاضر می‌شدند و چه عزیزانی که با افتخار و آرامش در جایگاه سردار بخشش می‌کردند و با امید برای سال آینده خود برنامه‌ریزی می‌نمودند. آن لحظه‌ها برای من نشان‌دهنده پهلوانی پنهان بسیاری از دوستان بود.من پنج تا شش سال است که در کنگره حضور دارم و اولین گلریزان من تنها پنجاه هزار تومان بود؛ مبلغی که تمام دارایی‌ام محسوب می‌شد. بارها شنیده‌ایم که شاید همین کمک‌های کوچک باعث شود اشک مادری پاک شود، پدری به زندگی‌اش بازگردد و لبخند بر لب کودکی بنشیند. این سخنان تنها احساس نیست؛ حقیقت است. ما اینجا نیستیم که احساسات کسی را تحریک کنیم، بلکه برای یادگیری و تجربه کردن واقعیت‌های زندگی آمده‌ایم.

اجازه دهید تجربه‌ای شخصی را با شما در میان بگذارم. من خودم یکی از همان مادرانی بودم که اشک‌هایم را همین گلریزان‌ها پاک کردند. شبی را هرگز فراموش نمی‌کنم؛ شبی تلخ که مسافرم مصرف‌کننده بود و برای اینکه مصرفش پنهان بماند، دیر به خانه می‌آمد. دوقلوهای من تنها چهار ماه داشتند و شیر خشک نداشتیم. آن شب منتظر ماندم تا مسافرم بیاید و کمکی کند، اما او چنان سرخوش بود که حتی متوجه حرف من نشد. بچه‌ها را با بیسکویت مادر سیر کردم و روز بعد، دکتر گفت که معده‌شان توان هضم آن را نداشته و باید بستری شوند. یک هفته در بیمارستان بودم.این‌ها را نمی‌گویم که حالتان بد شود؛ بلکه برای اینکه بگویم این قصه‌ها واقعی‌اند. من آن روز با خدا درد دل کردم، در حالی که شاید در همین جلسات گلریزان، کسانی برای من فضا و صندلی‌ای فراهم می‌کردند تا روزی بتوانم وارد کنگره شوم و طعم رهایی و بخشش را تجربه کنم.امروز، همان مادری که شانزده هزار تومان پول شیر خشک نداشت، اعلام دلوری کرده و همسرش در مسیر بهبودی قرار گرفته است. این برکت، نتیجه بذرهایی است که شما و انسان‌های پیش از شما کاشته‌اید. من هم امروز سعی می‌کنم برای دیگران بذرهایی بکارم که روزی از آن بهره ببرند.توان و دلم هنوز به تعادل نرسیده، اما امیدوارم با حضور شما و کمک شما بتوانم روزی در جشن گلریزان به مرتبه پهلوانی برسیم. قدر کنگره را بدانید و از کنار هیچ مشارکت و هیچ تجربه‌ای ساده عبور نکنید؛ زیرا این‌ها قصه نیستند، واقعیت‌اند.آقای مهندس فرمودند هر کس درباره کنگره حتی یک جمله بگوید، باید برایش دست بزنیم. اگر امروز از صحبت‌های من انرژی گرفتید، یا نگرفتید، برای خودتان دست بزنید؛ زیرا حضور شما ارزشمندترین نکته این جلسه است. ممنونم که به صحبت های بنده توجه کردیید با تشکر.

مرزبان کشیک: مسافر سعید

تصویر بردار: مسافر ابوالفضل
صدا بردار: مسافر محمد امین
تایپ: مسافر علی 
ثبت و ارسال: مسافر علی

مسافران و همسفران نمایندگی ابهر
سایت نمایندگی ابهر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .