English Version
This Site Is Available In English

گلریزان بهار کنگره است

گلریزان بهار کنگره است

کنگره‌۶۰، نهادی است که با متد درمانی خاص خود، حیات دوباره را به هزاران خانواده بازگردانده و بنیان‌هایی قوی بر پایه علم، معرفت و عمل‌ سالم بنا نهاده است. درون این ساختار، شاهد افرادی هستیم که پس از دریافت حیات تازه، خود را موظف می‌دانند در حد توان خود به کنگره یاری برسانند تا چراغ درمان، آموزش و خدمت در کنگره همواره روشن بماند. بخشندگی و ایثار، ریشه‌های عمیقی در فرهنگ انسانی دارند؛ اما گلریزان، تنها جمع‌آوری کمک نیست؛ بلکه تجلی بخشنده‌بودن و درک عمیق از بخشش است.
مصاحبه‌ای که پیش رو دارید، گفت‌وگویی است صمیمانه با همسفر زهرا که در جایگاه‌هایی چون راهنما، پهلوان و مرزبان به خدمت پرداخته‌اند با ایشان همراه می‌شویم تا ببینیم بخشش، چگونه کلید دستیابی به آرامش و حال خوش پایدار است.

همسفر زهرا و مسافرشان با آنتی‌ایکس مصرفی مشروبات الکلی وارد کنگره شدند. ایشان به مدت ۱۰ ماه و ۲۰ روز به روش DST و با داروی OT و به راهنمایی مسافر اصغر و همسفر مینا سفر کردند. هم‌اکنون به مدت ۴ سال و ۱۰ ماه است که با دستان پرتوان آقای‌ مهندس، آزاد و رها هستند.

نهادهای حمایتی دیگری هم در بیرون از کنگره وجود دارند که می‌توانستید به آن‌ها کمک مالی کنید؛ چرا این بخشش را در کنگره۶۰ انجام دادید؟

دلایل زیادی دارد. مهم‌ترین دلیلی که برای خود من واجب است که تمام خدمات و بخششی که انجام می‌دهم در کنگره صورت گیرد، مثالی دارد: مانند این است که شما از بانک مسکن وام گرفته باشید، آیا امکان دارد اقساط را در بانک تجارت پرداخت کنید؟ منظور من این است که ما در کنگره وام گرفته‌ایم و در کنگره درمان شده‌ایم. حال خوب به دست آورده‌ایم و به این سلامتی امروز رسیده‌ایم. بحران‌ها را یکی پس از دیگری در کنگره و با آموزش‌های آن گذراندیم. ما نه تنها مالمان؛ بلکه جانمان را نیز مدیون کنگره هستیم.
در ابتدا، برای سلامتی مسافرم و در زمان کرونا برای سلامتی خانواده‌ام، کنگره در هر زمینه‌ای خدمات بسیار زیادی به من کرده است که اکنون نوبت من است بهای آن را پرداخت کنم و نسبت به نعمت‌هایی که کنگره به من و خانواده‌ام عطا کرده، کافر نباشم و بتوانم این کار را انجام دهم.
دلیل اصلی این است که وقتی من در کنگره کمک می‌کنم و بخششی انجام می‌دهم در حقیقت به خودم خدمت می‌کنم. می‌دانم که آن بخشش در جای درست و در مکان درست به مسیر خود ادامه می‌دهد و به سرمنزل مقصود می‌رسد. قطعاً قرار است با آن بخشش، انسان‌های نیازمند دیگری به درمان برسند. می‌دانم که بخشش من صرفاً برای سیر کردن فرد گرسنه نیست؛ بلکه به سلامتی روان یک خانواده کمک خواهد کرد. این مسئله بسیار مهم است که انسان بتواند سلامتی خودش را به دست آورد تا در ادامه بتواند خانواده‌اش را اداره کند.

پس از ورود به کنگره۶۰ چه زمانی و با چه دلیلی تصمیم گرفتید راهنما بشوید؟

زمانی که من به کنگره آمدم به شکر خدا در لژیون راهنمایی قرار گرفتم که ایشان از مسافت دوری تشریف می‌آوردند. این برای من بسیار جالب بود که چه چیزی در پس این خدمت قرار دارد که یک راهنما حاضر است با وجود دو دختر کوچک، این مسافت را طی کند و به اصفهان تشریف بیاورد و بدون هیچ دستمزد و پاداشی اینجا خدمت کند!
به دنبال این سؤال ادامه دادم تا ببینم چه چیزی در این خدمت نهفته است که می‌تواند از زندگی و خانواده بگذرد و بیاید آموزش ببیند و آموزش بدهد. در پی این سؤال متوجه شدم که پاسخ فقط در گرو آن عشق و آن حال خوشی است که انسان در کنگره دریافت می‌کند و حاضر است از جان خودش و فرزندانش بگذرد تا بتواند آن حال خوش را نصیب و روزی خودش و خانواده‌اش کند.
این یکی از دلایل بسیار محکمی بود که پس از ورودم به کنگره باعث شد عشق راهنما شدن درونم ایجاد شود و به آن حال خوش و آرامش ادامه دهم و در این جایگاه قرار بگیرم و زکات حال خوبم را هدیه کنم به افرادی که مانند من در ناآرامی بودند و شب‌ها با گریه سر به بالین می‌گذاشتند. من دوست داشتم این حال خوبی را که امروز دارم به دیگران هدیه کنم.

پهلوان شدن شما آیا تأثیر مادی و معنوی هم در زندگی شما داشته است؟

بله، قطعاً. همان‌طور که آقای‌مهندس می‌فرمایند: بار مادی، بار معنوی را هم به همراه دارد؛ قطعاً برای ما هم همین‌طور بود. هرچند همه عزیزان در کنگره می‌گویند بدون چشم‌داشت این کار را کرده‌ایم؛ ولی به نظر من خداوند خیلی سریع‌الحساب است؛ وقتی اعلام کردیم با وجود سختی‌ها و دشواری‌ها که به نظر من همگی آزمایش الهی بودند تا ببینیم آیا آن کاری که نیتش را کرده‌ایم و آن پیمانی که بسته‌ایم به سرانجام می‌رسانیم یا نه! با وجود همه آنها؛ وقتی که به آن مرحله رسیدیم هزاران برابر بار مادی به همراه داشت. قطعاً انسانی که می‌بخشد، نیازمند نمی‌شود؛ بلکه بی‌نیاز می‌شود و خداوند آن سریع‌الحساب بودن را در این زمینه بخشش، به‌ویژه در کنگره، به‌عینه به من نشان داد و توانستم آن مسئله را لمس کنم.
بار معنوی هم دقیقاً همین‌طور بود. گاهی توانایی‌های بسیار زیادی که قبل از کنگره نمی‌توانستم آن کارها را انجام دهم، اکنون با وجود بخشش و توانایی، احساس می‌کنم توانایی‌های بسیار زیادی دارم که اصلاً باورم نمی‌شد. به‌واسطه آن بخشش، فکر می‌کنم خداوند اجازه داد که آن توانایی‌های درونی من شکوفا شود و بتوانم در زمینه معنویات هم آن رشدی را که دوست دارم، داشته باشم.

بعضی از افراد برای ورود به لژیون سردار بر سر دوراهی قرار می‌گیرند، چه توصیه‌ای برای این دسته افراد دارید؟

همیشه خصلت انسان این‌گونه بوده است که هر چیزی داوطلبانه است، دقیقاً مثل ورود به لژیون سردار، خدمت مالی، راهنمایی و دیگر خدمت‌هایی که در کنگره است به دلیل اینکه داوطلبانه است و شخص باید خودش انتخاب کند، انسان را سر دوراهی قرار می‌دهد.
گاهی انسان برای کاری که ورودی دارد یا باید هزینه‌ای پرداخت کند، یک محدوده مشخصی دارد و بیشتر تلاش می‌کند؛ اما کاری که داوطلبانه است و می‌تواند با اختیار خودش انجام دهد، آن کار برایش حکم آن لذت را ندارد و در آن تردید می‌کند. درصورتی‌که این مسئله بسیار ارزشمند است؛ کاری که بسیار داوطلبانه است و انسان می‌تواند آن را به انجام برساند، ارزشمندتر از کاری است که اجباری است.
دقیقاً اگر به هر کدام از ما می‌گفتند ورودی کنگره مثلاً این‌قدر است تا بتوانیم وارد کنگره شویم، همه ما حاضر بودیم فرش زیر پایمان را بفروشیم تا بیاییم و ببینیم در کنگره چه خبر است و دقیقاً آن درمان و رهایی اتفاق می‌افتد یا نه؛ مثل کارهایی که خیلی از ماها برای رهایی مسافرمان انجام دادیم و هزینه‌های بسیار زیادی دادیم. اینجا چون اختیاری است، گاهی میلی به رغبت آن کار نداریم؛ ولی درعوض به نظر من ارزش والایی دارد که انسان با اختیار خودش خدمت بکند.
توصیه‌ای که من دارم و همیشه بارها گفته‌ام، این است که انسان ناسپاس و کافر نباشد نسبت به اقداماتی که کنگره برای او انجام داده است. وقتی بین دوراهی لژیون سردار، گلریزان یا سبد قانون‌یازدهم قرار می‌گیرم به یاد بیاورم که کنگره برای من صدش را گذاشته است و با تمام توان حرکت کرده تا امروز حال من به این خوبی باشد. پس من هم صدم و تمام توانم را بگذارم که این نعمت‌ها برای من ماندگار باشد.
به نظر من اگر انسان چشم و دل باز کند و تمام این نعمت‌ها و سلامتی و آرامش‌ها را ببیند به هیچ عنوان آن تردید راه نمی‌دهد. منتظر می‌ماند تا مثل بهار نوروزی که انسان چشم‌انتظار آن است برای گلریزان هم چشم‌انتظار بماند تا با شور و اشتیاق زیاد آن کار را انجام دهد.

نظر شما در مورد هفته گلریزان چیست و این دستور جلسه چه تأثیری در پیشرفت کنگره۶۰ دارد؟

به نظر من گلریزان بهار کنگره است. بیرون از کنگره همه برای عید نوروز تکاپو می‌کنن؛ ولی در کنگره به نظر من برای جشن گلریزان؛ چراکه درصدی به آن نقطه عطفی که آقای‌مهندس می‌فرمایند، می‌رسند.
یک موقع هست انسان وقتی یک دست چلوکباب به او می‌دهند خوشحال می‌شود و یک موقع هست وقتی خودش پرداخت می‌کند خوشحال می‌شود به نظر من، افرادی که بی‌صبرانه منتظر هستند، جشن گلریزان برسد و مشتاقانه شریک شوند در این عمل عظیم، افرادی هستند که به آن نقطه عطف رسیده‌اند که با پرداخت کردن، خوشحال می‌شوند؛ چراکه می‌دانند در اینجا معامله با خداوند انجام می‌دهند و می‌دانند که در هفته گلریزان دارند بذر مناسبی را می‌کارند که ان‌شاءالله در آینده برداشت‌های زیادی داشته باشند. ما می‌دانیم که بذرهای زیادی می‌کاریم و می‌دانیم که در آینده در جنگلی که خودمان بذرهای نیکو را در آن کاشته‌ایم، بیدار خواهیم شد.
این‌که این دستور جلسه چه پیشرفتی در کنگره دارد؟ بارها آقای مهندس در لایوهایشان، کارهایی را که در زمینه مقاله‌ها و درمان سرطان مطرح می‌کنند، اعلام کردند که همه عزیزانی که در قانون یازدهم، گلریزان، سردار، دنور و پهلوان خدمت کرده‌اند به نحوی در این موضوع شریک هستند. من به خودم افتخار می‌کنم که می‌توانم باسهیم شدن در این امر بزرگ برای بشریت مفید باشم تا درد عزیزانی که در اعتیاد و سرطان در رنج هستند و فرزندانی که از درد به خود می‌نالند درمان شود، قطعاً خودم را مسئول می‌دانم و در قبال جشن گلریزان با آمادگی کامل تشریف می‌برم، ان‌شاءالله که بتوانم در مقابل وجدان خود و خدای خودم، راضی و خشنود باشم.

در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید؟

در پایان از راهنما همسفر زهره و راهنما همسفر فاطمه بسیار سپاسگزارم که واقعاً الگوی بی‌نقص هستند و از همسفران بندرعباس که بسیار مهمان‌نواز و خونگرم هستند، تشکر می‌کنم. حس بسیار خوبی در شعبه شما گرفتم و آن‌قدر پرانرژی بودید و حس و حال شما خوب بود که من مطمئن هستم، شعبه بندر یکی از پرافتخارترین شعبه‌های ایران خواهد بود.
خدا را شکر که الگوهایی همچون راهنما همسفر زهره را دارید که پایه‌هایی به این استواری بنا نهاده‌اند و می‌توانیم پرچم کنگره را در بندر پویا و زنده نگه داریم و انشاءللّه بتوانیم در شعبه بندر دنور، پهلوان و سردارهای بسیار زیادی را در ادامه داشته باشیم که نشانه آگاهی و بیداری این افراد خواهد بود.
به امید روزی که هیچ بچه‌ای از درد سرطان گریه نکند و هیچ مادری برای فرزندش غمگین نباشد و هیچ مصرف‌کننده‌ای در این جهان نباشد و همه عزیزان بتوانند دسترسی راحت به کنگره و متد DST و آموزش‌های آقای‌ مهندس داشته باشند و مثل ما بتوانند صلح و آرامش را در زندگی‌شان فراهم بکنند.


طراح سؤالات و مصاحبه‌کننده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)دبیرسایت
همسفران نمایندگی بندرعباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .