به نام نامی عشق
دلبرانههای حضور
زمانی در اوج غم و اندوه بوده و دیگر تمایلی برای تکرار مکررات چرخهی زندگی نداشتیم و به خاطر زنده بودن و زندگی کردن به دنبال بهانههای مختلف بوده غافل از اینکه ما خود بهانه وجود هستی هستیم، قرعهای عظیم به نام ما درآمد، بنابه کدامین دستی که گرفته، لبخندی که بر لب نشانده و یا حسی که ناخودآگاه باعث گشایش گره یک زندگی شده است، نمیدانیم؛ اما مسیر نور برای ما رقم خورده و دربهای کنگره۶۰ به آرامی به روی ما گشوده شده است؛ ابتدا با اضطراب قدم برمیداشته که مبادا مسیر دوباره اشتباه باشد؛ اما در همان جلسه اول به این درک رسیدیم که جایی پا گذاشتهایم که فهمیده میشویم، انگار اینجا کسی هست که ما را درک کند؛ چون درد همه ما یکی است.
کسانی که حالخوش داشتند به دیدن ما میآمدند و آغوش گرم خود را برای ما میگشودند. لبخندی بر لب ایشان نه از روی تمسخر؛ بلکه از اوج احساس بود اینجا دیگر به دید کسی بیارزش و ناتوان نبودیم و هر شخص در هر طبقه اجتماعی در یک سطح قرار داشتیم و همه آمده بودیم تا بیاموزیم.
بر سردر ورودی نوشته بودند: نادانی را بدان تا دانایی را بدانی؛ یعنی اگر در اوج تاریکی قرار نگرفتیم و نادانی ما را به پایینترین نقاط نکشید، میلی برای دانستن پیدا نمیکنیم کمبود هر چیزی در انسان مشوق او برای رسیدن به آن میشود و متوجه شدیم؛ با وجود تحصیلات هنوز معنی واقعی زنده بودن و زندگی را درک نکردهایم گذشت آن زمانی که از رنجهایی که بر ما وارد میشد نالان و گریان بودیم، اینجا داستان را شنیدیم، درک کردیم و دانستیم:
عشق یعنی به دلت هوای دلبر بزند
درد از عمق وجودت به دلت سر بزند

حال هر رنجی که بر ما وارد میشود با آغوش باز خریداریم؛ چون میدانیم با بروز آن اتفاق قرار است دریچه دیگری از اسرار حق برای ما گشوده، برای هر اوجی باید ابتدا از درهای تاریک عبور کرده، برای رسیدن به لذت لبخند شوری اشک را چشیده و برای رسیدن به این همه مهر و مهربانی باید در اوج تنهایی ضجه میزدیم و این قصه سر دراز دارد.
دیگر مهم نیست که خارج از کنگره۶۰ دیگران در مورد ما چه فکر میکنند یا اصلا افکار آنها درست است یا نه، ما برای رسیدن به ارزشها از کوه ضدارزشها گذر کرده، چشم سر را بسته و چشم دل را گشودهایم.
پروردگار مهربان من چه دلبرانه هوش از سر ما میبری!
بی تو این دیده کجا میل به دیدن دارد؟
قصه عشق مگر بی تو شنیدن دارد؟
انگار قبل از ورود به کنگره از خود و از دنیایی که در آن زندگی میکردیم هیچ نمیدانستیم؛ مانند کودکی که تازه به دنیا آمده و آماده آموزش است. دیدیم، شنیدیم و دستان ما را گرفتند و طریق صحیح راه رفتن به ما آموختند، پا جای پای عزیز راهنمایانی گذاردیم که عشق داستان زندگی آنها بود، در هوای آنان نفس کشیدیم و هرآن بر ارزشهای خود افزودیم. چه دلبرانه هوش از سر ما بردند و عشق به ما آموختند تا به حالخوش رسیدیم.
اکنون این سوال پیش میآید؛ این حالخوش چند میارزد؟ آیا حاضر هستم این حالخوش را گسترش دهم و همانطور که دنیا لبخند مرا دید من نظارهگر لبخند عزیزان دربند باشم؟
جشنی به پا میکنیم برای سپاس این حالخوش و نام این جشن گلریزان است.
گلریزان به توصیف صحنههای زیبا و دلنشین میپردازد؛ یعنی گلهای تازه شکفته به آرامی از درختان میریزند و فضای دلپذیری ایجاد میکنند تا این مسیر زیبا دیده هر بینندهای را چشم نوازی کند؛ اگر چشم سربسته و چشم دل بگشاییم خواهیم دید که این مسیر راه پیمودن دارد و میان این همه زیبایی و عطر غوطهور بودن دیدن دارد. گلریزان؛ یعنی این حالخوش را خریداریم و یا اینکه دیگران کاشتند ما خوردیم ما بکاریم دیگران بخورند؛ زمانی که در لژیون سردار عضو میشویم؛ یعنی سردار ما را پذیرفته است. هرکس لایق سردار شدن باشد معنی عشق را درک میکند سردار؛ یعنی با اندک هم می شود پا به جهانی فراتر از چشم جهانیان گذاشت، مهم نیت کردن بخشش است.
در اندک من تویی فراوان
هر سال سعی کنیم کاسهی وجود خود را بزرگ و بزرگتر کنیم، نردبانی با پلههای ترقی در مقابل دیدگان ما قرار دارد که هر پله بالاتر یعنی قدمی محکمتر، گشایش مسیری ارزشمندتر و دیدگاه جدید بر جهان هستی. قصه همان قصه با ما نشینی ما شوی است. گمان نمیکنم فردی باشد که بداند چه اقدامی باعث بهبود در روش زندگی و افکار وی میشود؛ اما تمایل به حرکت نداشته باشد. اولین رقم برای شرکت در جشن گلریزان ۶ میلیون تومان به عنوان سردار، پله بالاتر ۶۰ میلیون به عنوان دنور با افکار و اندیشههای نو و پله بعدی ۶۰۰ میلیون به عنوان پهلوان پرداخت میشود. من گمان می کنم پهلوانی دنیایی متفاوت خواهد داشت؛ وقتی با تسویه دنوری این همه مسیر برای من گشوده شد، دریچه تفکراتم تغییر کرد و انگار میتوانم ببینم.
نویسنده: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر زهرا (دنور)
رابط خبری: همسفر جمیله رهجوی راهنما همسفر زهرا (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی رضا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
174