English Version
This Site Is Available In English

«امروز می‌کاریم تا فردا دیگران برداشت کنند؛ گلریزان، جشن بخشش و تداوم عشق.»

«امروز می‌کاریم تا فردا دیگران برداشت کنند؛ گلریزان، جشن بخشش و تداوم عشق.»

یازدهم جلسه از سری جشن‌های گلریزان با نگهبانی مسافر جعفرو استادی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر محرم با دستور جلسه هفتگی گلریزان در تاریخ ۱۴۰4/08/21 راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر از گروه مرزبانی وایجنت محترم تشکر می کنم که اداره جلسه رو بنده واگذار کردند، امروز جشن گلریزان است و گفته‌ها باید به عمل تبدیل شود. هر سازمانی برای تشکیل و بقای خودش نیازمند پشتوانه‌ی مالی است؛ اگر این پشتوانه نبود، کنگره الان ۱۲۰ شعبه نداشت. اشخاصی در گذشته بخشیدند تا کنگره به اینجا رسید و حاصل بخشش آن‌هایی بود که بخشیدند؛ الآن نوبت بنده است که برای آیندگان کاری کنم و این بذر را برای فرزندانم بکارم. این جشن با‌ارزش و قابل احترام است؛ همه‌ی ما که در کنگره هستیم سوار یک قایق هستیم و منت کسی سر کسی نیست. اگر منتی هست، منت کنگره بر بنده است که تو هشت سال زندگی را برایم گلستان کرده و جهنم را برایم بهشت کرده است.

وظیفه‌ی راهنماست که راجع به گلریزان صحبت کند و بعد از این هفته کسی راجع به گلریزان صحبت نمی کند ،در پیام استاد سردار هم هست (به که رخصت دهد). انسان‌هایی هستند میلیاردها ثروت دارند اما پولشان صرف بیماری‌های لاعلاج می‌شود؛ خداوند راضی نمی‌شود هر پولی صرف درمان شود، کسانی که در دنیای اعتیاد غوطه‌ورند، دردمندترین انسان‌ها هستند؛ نه خانواده، نه رفیق دارند و نه اعتبار. خداوند کجاست؟ در قلب انسان‌های دردمند؛ نه آنجا که فقط در آسمان‌ها تصورش کنیم وقتی قلب دردمندی را شاد می‌کنیم، خداوند شادی را به زندگی انسان بازمی‌گرداند.

دردمندترین انسان‌ها مصرف‌کنندگانند؛ کارتن‌خواب‌های خانه‌ی خودشان، میلیاردرهایی که در کنج منزل خودشان مشغول مصرف مواد یا خمر هستند. حالا نوبت ماست که خودمان را ثابت کنیم؛ خداوند این فرصت را به ما داده است، اصل صحبت برای سفر دومی‌هاست؛ کسانی که به نتیجه رسیدند، حالشون خوبه و احیا شدند و به زندگی برگشتند، اعتبار و احترام دارند. اگر احساس کنم اینجا به بنده منت می‌گذارند یا احساس کنم کلامم حسن ختام است، یعنی در منیت خودم غوطه‌ورم، و با این تفکرات که «کنگره سر من منت می‌گذارد» به قعر گرداب‌ها سقوط می‌کنم.

دیگران کاشتند و ما خوردیم و باید بکاریم تا دیگران بخورند. خداوند ضمانت نکرده است که فرزند بنده مصرف‌کننده نشود؛ تقدیرم این است هشتاد سال عمر کنم، حالا تو جاده فرمان را به سمت پرتگاه بچرخانم دیگر اینجا دست خداوند نیست. خداوند توفیق داده اینجا وقف و هدیه کنیم، نه کمک؛ یعنی کمک‌های کنگره را در توان خودم ببخشم و جبران کنم شاید بیمه‌ای باشد برای فرزندانم. باید از دستور جلسات استفاده کنیم؛ خیلی‌ها را خداوند اجازه نمی‌دهد از این درب وارد شوند تا آگاهی و دانش کسب کنند. مادیات واجب است که اگر نباشد در تأمین معاش لنگ هستیم، اما اگر مادیات بر بنده سوار شود، نیروهای اهریمن مرا شکست خواهند داد. امیدوارم از این فرصت که برایمان ایجاد شده به نحو احسن استفاده کنیم.

در ادامه جشن گلریزان برگزار گردید.

 

 

برگزاری لژیون ویلیام وایت در شعبه راهنمای محترم آقا جعفر

تهیه و تنظیم مرزبان خبری مسافر عزت.

عگس: مسافر محمد مهدی لژیون چهارم.

متن خبر :همسفر پویا لژیون ششم و مسافر حمید لژیون نهم.

ویرایش خبر: مسافر حمید لژیون دوم.

بارگزاری: مسافر سعید لژیون سوم.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .