گلریزان، آیینه ای است که ترس درونم را به من نشان می دهد

جلسه‌ سوم از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی، عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رودهن، با استادی پهلوان محترم همسفر ابوالفضل، نگهبانی پهلوان محترم مسافر مهدی و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه «گلریزان» روز چهارشنبه 21 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابوالفضل هستم یک همسفر، خدا را شاکرم که امروز توفیقی شد که در این جایگاه قرار بگیرم و در کنار شما عزیزان باشم، من این جشن و روز بزرگ را در رأس تبریک می‌گویم به استاد سردار عزیز، آقای مهندس، دیده‌بان لژیون سردار آقای زر کش و شما عزیزان.
من در این چند روز درگیر کار‌ برای نمایندگی جدید بودم، به دنبال فرصتی بودم تا تفکر درباره گلریزان کنم و ببینم اصلاً فلسفه‌ی گلریزان از کجاست؟ بعضی از انسان‌ها کنگره را حمایت مالی می‌کردند تا در زندگی از یک‌بند رها بشوند، حالا یکی از بند زندان رها می‌شد، دیگری در مسئله مالی مشکلاتی داشت که برای او بند بزرگی شده بود و از آن رها می‌شد، در کنگره به این شکل است که من در کنگره آموزش می‌گیرم و بعد خدمت مالی انجام می‌دهم تا یک صندلی به صندلی‌های شعبه اضافه شود تا انسانی بیاید و از بند اعتیاد رها بشود، این‌که در کنگره فقط یک صندلی اضافه بشود، صرفاً فقط خرید صندلی نیست، خیلی از شرایط باید دست‌به‌دست یکدیگر بدهند تا این صندلی اضافه بشود، یعنی یکسری افراد باید به درجه‌ای برسند که یکسری آموزش‌ها را به انجام برسانند و راهنما و مرزبانان به وجود بیایند تا در جایگاه‌های خود بتوانند خدمت کنند، باید این شرایط به وجود بیاید تا یک صندلی در کنگره اضافه شود تا یک نفر در کنگره به درمان برسد، اما این‌ها ظاهر دستور جلسه گلریزان است، ولی در صور پنهان نفس من مسافر است که از بندی رها می‌شود، وقتی من جرئت و توان این را پیدا می‌کنم که بیاییم درزمینهٔ بخشش حرکت کنم، آن موقع به من اجازه می‌دهند که در درون خودم بتوانم از یکسری صفت‌ها بگذرم.

در جلسه سردار بودیم که استاد امین صحبتی انجام داد، انتهای سخنانش این‌گونه بود که انسان به روی زمین آمده است تا صفت بخشش را آموزش بگیرد و در درون خودش شکوفا کند، می‌گویند که شب قدر، شبی است که با توجه به کار هایی که انجام داده است، سرنوشت یک سال انسان، رقم می‌خورد و من صحبتی که می‌کنم باور و ایمان قلبی شخص خودم است. در جشن گلریزان، سرنوشت یک سال انسان رقم می‌خورد، اصولاً انسان‌ها در مدرسه هر درسی را آموزش می‌گیرند که امتحان همان درس از آن‌ها گرفته شود، برای مثال من اگر درس ریاضی می‌خوانم باید امتحان آن درس از من گرفته شود، در کنگره هم ما درس بخشش را آموزش می‌گیریم، اگر بخشش نباشد یک سفر اولی نمی‌تواند یک‌پنجم از دارویش را کم بکند، همه ما قبل از کنگره روش تدریجی ترک اعتیاد را انجام داده بودیم که آب روی دارو می‌ریختیم که زیاد شود و به نتیجه‌ای هم نمی‌رسیدیم، آن روشی که باعث می‌شود ما در کنگره به نتیجه برسیم، روش DST است که یعنی عشق و محبت، یعنی آقای مهندس این روش را در اختیار ما گذاشت و همه آن عشق و محبت است.

ما در کنگره درس بخشش را آموزش می‌گیریم، در حال حاضر در شعبه جدید رهجو های کنگره می‌آیند، کار می‌کنند، زحمت می‌کشند و پول هم می‌دهند، آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها می‌گوید؛ برگرد و به زمان قبل از کنگره نگاهی بینداز، من مسافر قبل از کنگره شب و روز در حال کار کردن بودم، ولی هیچ موقع سرانجامی نداشت، ولی زمانی که وارد کنگره شدم، دیدم که موضوع طوری دیگر است، کسب‌وکار و زندگی‌ام می‌تواند معنایی پیدا کند تا بفهمم چه خبر است، یعنی فرصت حیاتی که به من داده‌شده است را صرف آموزش چه چیزی کرده‌ام؟ از آقای زر کش سؤال کردند که چگونه می‌شود یک تعادلی بین کار و کنگره ایجاد کرد در جواب گفت؛ نمی‌شود تعادل ایجاد کرد، زمانی این تعادل به دست می‌آید که اجازه‌اش صادر شود و برمی‌گردد به آن خدمت صادقانه‌ای که من در کنگره انجام داده‌ام، من در کنگره خدمت می‌کنم و می‌بینم از آن زمان که هفت روز هفته مشغول کار بودم، وضعیت من روزبه‌روز بهتر شده، پس قطعاً این سیستم صاحب دارد و همه‌چیز را می‌بیند و نظاره‌گر کار های من است که من چه‌کاری انجام می‌دهم.
من در کنگره یاد می‌گیرم که در اندازه توانم بازی کنم، اگر من توانم دویست هزار تومان است، امروز من آن مبلغ را با تمام وجود می‌بخشم، اگر توانم پانصد میلیون است آن را با تمام وجود بازی می‌کنم و باید تعهد به آن مبلغ داشته باشم تا بتوانم آن مبلغی که مورد تعهد من است را سر موقع پرداخت کنم، ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.

در ادامه گزارش تصویری جشن گلریزان شعبه رودهن:

انسان به روی زمین آمده است تا صفت بخشش را آموزش بگیرد و در درون خودش شکوفا کند، گلریزان در کنگره بخشش را به من آموزش می دهد.

















عکاس: مسافر محمدرضا
تایپ و ویرایش: مسافر عرفان
تنظیم و ارسال: مسافر منصور