English Version
This Site Is Available In English

دیگران کاشتند و ما خوردیم"ما باید بکاریم تا دیگران بخورند

دیگران کاشتند و ما خوردیم

 

کارگاه ویژه لژیون سردار از سری کارگاه‌های آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابن‌سینا با استادی  پهلوان مسافر موسی و به نگهبانی  پهلوان مسافر اسماعیل  و دبیری  مسافر مرتضی  با دستورجلسه هفته گلریزان در تاریخ 1404/08/21راس ساعت 17 آغاز به‌ کار نمود.  

 

 

 

 سلام  دوستان من موسی هستم، یک مسافر. خدا را شکر می‌کنم که امروز این لیاقت برای من پیش آمد و توانستم در این جایگاه آموزش ببینم. تبریک می‌گویم؛ امروز روز جشن گلریزان به پاسداشت آقای مهندس و خانواده محترم‌ایشان و تمام کنگره ۶۰، همه نمایندگی‌ها و نمایندگی ابن‌سینا است. امیدوارم همه بتوانیم در همان جایگاهی که صور پنهان برایمان می‌خواهد، خدمت کنیم.چند نکته درباره گلریزان می‌گویم. شاید برخی تازه آمده باشند و با اینکه می‌گویند کنگره رایگان است، این پرسش پیش بیاید که این همه پول کجا می‌رود؟ از آنجا که من می‌دانم، اولین شعبه کنگره ۶۰ که خریداری شد، همین شعبه ابن‌سینا بود و اکنون خدای را شکر که مهندس اجازه دادند جای بزرگ‌تری تهیه و خریداری کنیم تا همسفران و مسافران در جلسات جداگانه‌ای باشند. در اکثر شهرستان‌ها الآن همین وضعیت حاکم است.اینجا مسئولیت من، که عضو لژیون سردار هستم، کمی بیشتر می‌شود و همه ما موظفیم تا آنجا که در توانمان است، کمک کنیم. شعار کنگره ۶۰ این است: «دیگران کاشتند و ما خوردیم و ما می‌کاریم تا دیگران بخورند.»بخشی از این کمک‌ها برای خرید زمین یا خود شعبه ما صرف می‌شود. بخشی برای مقاله‌هایی است که مهندس می‌نویسند و در سطح جهانی ارائه می‌کنند. هر کدام از این مقاله‌ها ۵۰۰ تا ۸۰۰ میلیون هزینه دارد. بخشی نیز برای تحقیقات کنگره ۶۰ درباره برخی بیماری‌ها هزینه می‌شود. شاید من به عنوان یک مسافر بیایم و سفرم را شروع کنم، اما ندانم که چه بیماری‌هایی دارم که در طول سفر بهبود می‌یابند.اکنون بیشترین انرژی‌ای که من می‌دانم مهندس صرف می‌کنند، دیگر فقط درمان اعتیاد نیست. بیشترین انرژی ایشان صرف نجات جان انسان‌ها می‌شود. بیماری‌هایی مانند ام‌اس، پارکینسون، و برخی بیماری‌های جدید و نادرهستند، این بیماری" بیماری هست که که دست‌های فرد زخم و پوسته می‌شود یا کل بدنش زخم می‌شود. مهندس در حال تحقیق در این موارد است و همه اینها قطعاً هزینه‌هایی دارد که کنگره متقبل می‌شود.درست است که می‌گویند هزینه هر سفر اولی ۱۰۰ میلیون است، اما در جلسه‌ای آقای زرکش به خوبی این را گفتند: شاید هزینه من، موسی، ۱۰ برابر یک سفر اولی باشد. برای تبدیل شدن  به یک راهنما که ۱۰ تا ۱۵ رهجودارد، هزینه‌ای معادل ۱۰ تا ۱۵تا سفر اولی نیاز است تا بتواند در آن جایگاه بنشیند. فرقی نمی‌کند؛ حتی یک ایجنت یا نماینده نمایندگی نیز هزینه‌ای معادل همان سفر اولی ها در شعبه دارد. خود ایشان مثال زدند و گفتند: « منه دیدبان نیز همین‌گونه است. ۱۳۰۰۰ نفر یعنی شما حساب کنید چه هزینه‌ای شده تا من، به عنوان دیدبان، بتوانم در این جایگاه باشم و خدمت کنم.»حالا چه خدمتی؟ ما به کنگره باور داریم. وقتی یک سفر اولی می‌آید و می‌بیند یک سفر دومی به رهایی رسیده است، باور می‌کند که او نیز می‌تواند به رهایی برسد. این ایمان را به ما می‌آموزند. این ایمان را سفر دومی ها، راهنما ها ، دیدبان ها و آقای مهندس  ب ما یاد می‌دهند. این ایمان را یاد می‌دهند تا ما بتوانیم ایمان داشته باشیم و بدانیم چه چیزی را می‌توانیم ببخشیم و چه چیزی را نمی‌توانیم.من از پارسال خیلی خودم را برای پهلوانی  ب این ور اون ور می‌زدم، اما نمی‌شد. یک جایی دیگر نمی‌شود و اصلاً ممکن نیست. هر چقدر هم خودت را به آب و آتش بزنی، با زور ممکن نیست. در روز آخری که لژیون سردار داشتیم، من هم نیت کردم و هم ب دوستان گفتم برایم دعا کنند. گفتم واقعاً به دعا احتیاج دارم. باور کنید صبح همان روز آن اتفاق افتاد و صبح سه‌شنبه کارت را کشیدم. یکشنبه و دوشنبه برای گرفتن اجازه رفته بودم و این اتفاق افتاد.شاید همه فکر کنند کسی که پهلوان می‌شود، وضع مالی خوبی دارد. اما نه! الان من سه چهار ماه است بیکارم و تازه کارم به برکت کنگره شروع شده. همان پولی که کشیدم را می‌دانم و مطمئنم خداوند برای دیگران نیز راهی باز می‌کند. خب چه اتفاقی در زندگی من رخ داد که این کار را انجام می‌دهم؟ یا چه فرقی می‌کند؟ امسال من چه تأثیری روی خانواده‌ام دارم؟ بعدازظهر روز کشیدن کارت، به خانه رفتم و به پسرم که  الانم در جلسه حظورداره گفتم: «حسین! کارت پهلوانی را کشیدم.» او به هوا پرید و مرا در آغوش گرفت و بسیار خوشحال شد. من از خدا چه می‌خواهم؟ اصلاً چه می‌توانم طلب کنم که بهتر از این باشد؟ یک خانواده که آسایش و آرامش در آن جریان دارد و یک بچه که ایمان دارد پدرش کار درستی انجام می‌دهد.این کار درست را از کجا آوردم؟ من همین را از کنگره آموختم. این کنگره به من یاد داده است. پس این همان ایمان است. فرقی نمی‌کند. آن ایمان باعث شد آن روز در آنجا کارت بکشم. یکی از عزیزان سفر اولی 50هزار تومانی که بسته بود را در دستم گذاشت و گفت: «من هم این را کمک می‌کنم.» من می‌دانم و خبر دارم که او حتی پول شربتش را هم نمی‌تواند تهیه کند، اما با ایمان این کار را می‌کند. من می‌گویم آن ۵۰ هزار تومان ارزشش بالای ۱۰ پهلوانی است. من باید بتوانم ببخشم.شاید قبلاً می‌گفتند بیایید کارت بکشید، پول بدهید،... اگر پول بدهید هزار برابرش برمی‌گردد. اما من الان می‌گویم: نه! اگر پول بدهید و فکر کنید که هزار برابرش برمی‌گردد، هزار برابر از شما دور می‌شود. اگر به این نیت بکشید که کارتان درست شود یا بیماری‌تان خوب شود، خوب نمی‌شود. اگر به این نیت می‌کشید، اصلاً این کار را نکنید. در کنگره ۶۰ فقط ایمان داشته باشید.وقتی بچه بودم، یادم است پدرم کشاورز بودشالی به کمرش می‌بست  و سر زمین کشاورزی میرفت .آقای زرکش هم درباره این صحبت کردند. در ماه آبان پدرم  گندم می‌پاشید، رها می‌کرد و می‌بخشید. یک کشاورز اول می‌بخشد. آن گندم را می‌پاشد. بعد چه می‌شود؟ آیا  میداند که آفت می‌زند یا نه؟ آیا باران می‌آید یا نه؟  ولی بعد از چند ماه، هر یک دانه آن گندم‌ها ۷۰ دانه به او می‌دهد. این بخشیدن است. بی‌ریا می‌بخشد. او به این فکر نمی‌کند که یک روزی هزار برابر می‌شود.پس اگر من امروز در کنگره این کار را انجام می‌دهم و می‌بخشم، مهندس گفته‌اند: «نباید از خدای خودت و از بندگانش هیچ توقعی داشته باشی که بتوانی چیزی بخواهی یا در ازایش کاری انجام دهی.» واقعاً نیز همین‌طور است. من این کار را برای خودم و برای حال خودم انجام می‌دهم.امیدوارم امروز جشن خوبی در کنار هم داشته باشیم. و اگر دست کسی می‌لرزد برای مشارکت مالی ، مشکل ندارد. به ما تفکر یاد داده‌اند. ما در کنگره تفکر یاد گرفتیم. هر روز ما روز جشن است. فرقی نمی‌کند. فردا روز جشن است، هفته بعد هم روز جشن است. هر زمان که آن دل، آن ایمان قوی شد، حتماً این کار را بکنید، زیرا برای خود شخص بسیار بهتر است.امیدوارم امروز جشن خوبی داشته باشیم و بتوانیم سربلند از این جشن بیرون بیاییم و کارهایی که باید در شعبه‌مان انجام شود را به بهترین شکل انجام دهیم. به افتخار خودتان کف بزنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

تنظیم و تایپ: مسافر مهدی لژیون دوازدهم

عکس: مرزبان خبری

نگارنده: مسافر احسان لژیون بیست ویکم

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .